استنلی کراوچ ، منتقد منتقد دموکراسی آمریکایی در جاز ، در 74

درگذشت

استنلی کراوچ ، منتقد اجتماعی شمایل گرایانه ای که اختراع موسیقی جاز را به استعاره ای برای کمک های پاک نشدنی که سیاه پوستان به دموکراسی آمریکا داده اند ، ارتقا داد ، روز چهارشنبه در بیمارستانی در برانکس درگذشت. وی 74 ساله بود.

همسرش ، گلوریا نیکسون کراوچ ، علت آن را عوارض بیماری طولانی مدت نامشخص دانست.

آقای. کراوچ از طبقه بندی آسان سرپیچی کرد. او که یک ملی پوش سابق سیاه پوست بود و با دیدن شورش های نژادی واتس در سال 1965 در لس آنجلس دیده می شد ، او خود را به مقاله نویسی ، ستون نویس روزنامه ، رمان نویس و برنده “جایزه نبوغ” بنیاد MacArthur که مشهور آن ساخته شد ، تبدیل کرد. در مورد سیخ کشیدن – و حتی برخوردهای جسمی – همرزمان فکری سابقش.

در تمام مدت او مدافع موسیقی جاز بود و با کمک به تأسیس موسیقی جاز حضور خود را در فرهنگ آمریکایی بیشتر کرد. مرکز لینکلن در نیویورک ، یکی از ویترین های مهم کشور برای بیشتر ژانرهای موسیقی آمریکایی ، و با ارتقا the شغل شیپور مشهور وینتون مارسالیس ، که در سال 1991 یکی از بنیانگذاران مرکز موسیقی جاز بود و همچنان مدیر هنری آن است.

آقای. کراوچ خود را یک “عمل گرای رادیکال” معرفی کرد ، و آن را اینگونه تعریف کرد:

“من تأیید می کنم هرچه فکر می کنم بیشترین شانس کار را دارد ، هم الهام بخش و هم غیر احساسی ، استدلال در میان دسته های تقسیم کاذب و فراتر از طعمه های نژادی. “

با حمایت از این عمل گرایی ، دشمنان آماده ای را در میان سیاه پوستان آمریكایی یافت كه از آنها انتقاد می كرد كه از نظر نژادی خود را تعریف می كنند و تجربه سیاه تر را به عنوان یكی از قربانیان كاهش می دهند. او رپ گنگستا را به عنوان “” تولد یک ملت “با یک ضربه عقب” ، کشیش آل شارپتون به عنوان “گاو صندوق” ، رهبر ملت اسلام لوئیس فاراخان به عنوان “مجنون” ، تونی موریسون برنده جایزه نوبل “به عنوان PT بارنوم آمریکایی” و الکس هیلی ، نویسنده کتاب “ریشه ها” به عنوان “فرصت طلب”.

در مقابل ، وی مربیان فکری خود را مورد احترام قرار داد بالدوین ، رالف الیسون و آلبرت موری ، که با توجه به چراغ های خود ، فراتر از مقررات نژادی و ایدئولوژی را می دیدند در حالی که مشارکت مردم سیاه را به عنوان یک تجربه اساسی آمریکا تجربه می کردند.

(آقای. کراوچ از بیان آفریقایی-آمریکایی بی احترامی کرد و گفت: “من از سیاه پوستان ، سیاه پوستان ، آفریقایی-آمریکایی ها استفاده می کنم. و من ممکن است در نهایت پرتاب قهوه ای آمریکایی. من از آفریقایی-آمریکایی استفاده نمی کنم زیرا دوستانی دارم که اهل آفریقا هستند. اما من از آفریقایی-آمریکایی استفاده می کنم ، زیرا این بدان معنی است که مشتق شده است اما مستقیم نیست. “)

آقای. کراوچ گفت که او تا حد زیادی به خود یاد داده است که از کودکی با بلعیدن کتاب و نوشتن یک حساسیت غنایی ذاتی ، که او را در شعر و همچنین در نثر بیان می کند ، بنویسد. او درباره شیپور موسیقی جاز ، دیزی گیلسپی نوشت:

“او از موقعیت یک ماهی عجیب به یک ستاره موج سوار بر آب خمیدگی بالا و یک روند رسید ، غرق شد در موقعیت آن معجزات مسلم قرار گرفتند ، اما به طور دوره ای به عقب باز می گشتند ، و خردهای جدیدی می چکیدند ، و در حالیکه دیگران او را بر روی تخته های نازک هنر و سرگرمی که کسانی که نام خود را در جاز می سازند ، بالای موج های غلتکی سوار می شوند ، دنبال می کنند ، نشانه می گیرند) با سلیقه عمومی ، همه بلوزهای ما را در یک آب نمک متزلزل نوسان می دهد ، جایی که برای همیشه در معرض خطر قرار دارند. “

آقای. کراوچ ، اگرچه هرگز از دو دانشکده فارغ التحصیل نشد ، تحصیل کرد ، اما قد و قامت او به عنوان نویسنده منجر به تدریس در دانشکده های پومونا ، پیتزر و کلارمونت شد ، همه آنها در کلارمونت ، کالیفرنیا ، شرق لس آنجلس ، جایی که او به عنوان یک دانش آموز شناخته می شد شاعر کاریزماتیک و معلم انگلیسی و تئاتر در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 70. (در پومونا ، یکی از شاگردان وی جورج سی ولف بود که به عنوان مدیر هنری تئاتر عمومی در نیویورک منصوب شد.)

در کلارمونت ، او Black Music Infinity را تأسیس کرد ، گروهی متشکل از نوازندگان جوان منطقه ، که همه به آواز معروف شدند چهره های گارد ، از جمله دیوید موری و آرتور بلیث و ساکسیفونیست ها و مارک کادر باسیست.

تصویر دو گلچین از نوشته های آقای کراوش.

پس از پیوند خود به نیویورک در سال 1975 ، آقای کراوچ برای صدای دهکده نوشت ، جایی که در 1980 به عنوان نویسنده ستاد استخدام شد و در سال 1988 پس از یک مشت زدگی با یک نویسنده دیگر ، اخراج شد.

” به همین ترتیب دو بهترین اتفاقی که برای من افتاده است اخراج شدن توسط The Voice و استخدام شدن توسط The Voice بوده است. “

As ستون نویس سندیکایی که مدتها در روزنامه نیویورک در نیویورک مستقر بود.

گلچین های وی شامل “یادداشت های یک قاضی معلق: مقاله ها و بررسی ها ، 1979-1989” (1990 ) “The All-American Skin Game، یا، The Decoy of Race: The Long and the Short of It، 1990-1994” (1995)؛ “همیشه در تعقیب: چشم اندازهای تازه آمریکایی ، 1995-1997” (1998) ؛ و “با توجه به نبوغ: نوشته هایی درباره جاز” (2006).

او در سال 2000 با “آیا ماه به نظر نمی رسد تنها: یک رمان در بلوز و Swing ، “و در بیوگرافی در سال 2003 ، با” Kansas City Lightning: The Rise and Times of Charlie Parker. “

آقای. کراوچ یک مشاور ارشد خلاق برای مجموعه مستند 10 جزیی کن برنز بود که در سال 2001 پخش شد. وی به دلیل کار در موسیقی شناسی و موسیقی شناسی محلی در سال 1991 جایزه Whiting Foundation را به دلیل داستان نویسی و بورس تحصیلی بنیاد MacArthur دریافت کرد. در سال 2019 وی از طرف اداره ملی حمایت از هنر بعنوان استاد جاز برای حمایت از جاز نامگذاری شد.

استنلی لارنس كراوچ در 14 دسامبر سال 1945 در بخش مركزی جنوب لس آنجلس به دنیا آمد و به جیمز و اما بی (فورد) كراوچ متولد شد. پدر وی یک معتاد هروئین و قاچاقچی بود که هنگام تولد استنلی در زندان بود و پسرش را ملاقات نکرد تا استنلی 12 سال داشت. مادر او یک خانه دار بود که استنلی ، خواهر بزرگتر خود را که حسابدار شد و برادر کوچک آنها را بزرگ کرد ، که در سال 1980 بر اثر عوارض ناشی از اصابت گلوله درگذشت.

آقای. کراوچ گفت مادرش در پیشرفت او به عنوان نویسنده نقش مهمی داشته است ، قبل از اینکه در مدرسه ثبت نام کند ، الفبا و هجی را به او یاد می دهد و او را با موسیقی جاز آشنا می کند. (او و همکلاسی هایش یک بار در ایستگاه راه آهن لس آنجلس به استقبال دوک الینگتون رفته بودند.)

استنلی که اغلب در خانه خود به بیماری آسم محدود می شد ، با علاقه ای خواند ، یک باشگاه جاز در دبیرستان و به تئاتر محلی با نام Studio Watts پیوست. او به خود آموخت که درام آزاد بزند ، در تضاد کاملاً با تمیزکننده موسیقی جاز که بعداً شد (در یک لحظه مایلز دیویس را بخاطر پخش موسیقی تلفیقی جاز-راک).

آقای كراوچ به نیویوركر گفت: “از آنجا كه این كارهای آوانگارد را انجام می دادم ، نیازی نبود كه همه خوب باشم ، اما من یك سر انگشت واقعی بودم.” “اگر من اینقدر مغرور نبودم و فقط چند سال را برای کارهای مقدماتی صرف کرده بودم ، بدون شک در این باره آن را تحویل می گرفتم.”

وی به عنوان شاعر محل اقامت در کالج پیتزر منصوب شد ، به عنوان اولین عضو هیئت علمی تمام وقت دانشکده های کلارمونت در مرکز مطالعات سیاه شناخته شد و از 22 سالگی به بخش انگلیسی در پومونا پیوست. “امشب هیچ امدادی برای هیچ Nigguhs امشب نیست” (1972) ، عنوان را از سخنان گفته شده در آشوب های واتس گرفته است.

پس از او و همسر اولش ، آنها یک دانش آموز سابق پومونا بودند که به نیویورک نقل مکان کردند ، آنها از هم جدا شدند و او با دخترش داونین که کنار گایا می رود به کالیفرنیا بازگشت. وی در سال 1994 با گلوریا نیکسون ، یک مجسمه ساز ازدواج کرد. آنها تا چندی پیش در روستای وست در منهتن زندگی می کردند ، زمانی که به بروکلین نقل مکان کردند.

علاوه بر همسرش و دخترش ، گایا اسکات-کراوچ ، یک نوه نیز از او زنده مانده است.

آقای کراوچ هنگامی که شیپور نوجوانی بود که در مدرسه جولیارد در منهتن تحصیل می کرد با آقای مارسالیس ملاقات کرد. وی سپس به نوشتن یادداشت های آستانه ای برای آلبوم های آقای مارسالیس پرداخت و به عنوان مشاور اصلی هنری وی در ایجاد جنبشی نئو کلاسیک در جاز و کمک به تأسیس موسیقی جاز در مرکز لینکلن شناخته شد.

“همه نوازندگان موسیقی جاز که امروز می آیند متوجه می شوند که آنها باید بلوز و سوینگ را بشناسند – که در هسته اصلی موسیقی جاز ، از آرمسترانگ گرفته تا مارسیالیس وجود دارد – و این 15 سال پیش چنین نبود.” منتقد سابق موسیقی جاز برای نیویورک تایمز ، گفت. وینتون و استنلی مسئول این امر هستند. در آن تمام داستان تجدید حیات جاز نهفته است. “

نوشته های او درمورد نژاد غالباً مغایر دانه های ارتدوکسی های لیبرال است. دیردر انگلیس ، سردبیر سابق مجله مادر جونز ، در نیویورک تایمز کتاب مروری نوشت که در گلچین “یادداشت های یک قاضی معلق” آقای کراوچ “خود را از ورای موج عقاید فعلی جدا می کند ، یک انصاف از عدالت – یا گاهی اوقات فقط عصبانیت صالح. “

او به” عدم پذیرش این مفهوم که بزه دیدگی و تخریب انگاره های تعیین کننده تاریخ آفریقایی-آمریکایی است ، اشاره کرد ، “که به معنی” کنار گذاشتن هر مفهوم بی گناهی یا برتری آفریقایی “و انکار” نژادپرستی سفیدپوست همیشه قدرت کاهش نژاد سیاه به یک شهادت آسیب دیده است “.

در او نوشت که سیاه پوستان به مسئولیت پذیری و بحث و گفتگو منطقی توصیه می کنند ، آقای کراوچ “کمتر از یک پدر آگاه و مضطرب مانند قاضی حلق آویز بیرون می آید.”

او می تواند به همان اندازه از همتایان سفیدپوست خود انتقاد کند. در سال 2003 ، وی توسط JazzTimes پس از انتشار ستونی تحت عنوان “قرار دادن مرد سفیدپوست به اتهام” ، اخراج شد و در آن استدلال كرد كه منتقدان موسیقی سفید بیش از حد مشتاق تبلیغ موسیقی نوازان جاز از نژاد خود هستند ، بنابراین به خود اجازه می دهند ” خودشان از بودن در نقش ارزشیابی هنری که احساس می کنند کاملاً از آن بیگانه شده اند ، احساس راحتی بیشتری می کنند. “

آقای. کراوچ در مصاحبه ای با تایمز در سال 1990 گفت که بحثهای زیادی درباره نژاد “ساده دل بوده و بیش از حد تحت تأثیر ایده های جبرگرایی قرار گرفته است – اگر فقیر باشید ، به روش خاصی عمل خواهید کرد” – خود- تداوم مسیری که به گفته وی ، معلمان مدارس دولتی وی را از ادامه تحصیل باز داشته اند.

وی درباره معلمان خود گفت: “این افراد در یک مأموریت بودند.” “آنها فلسفه کاملی داشتند: شما این را خواهید آموخت. اگر به آنجا می آمدی و می گفتی ، “من از یک خانواده ناکارآمد و از یک خانواده تنها پدر و مادر هستم” ، آنها می گفتند ، “پسر ، من می خواهم دوباره از تو بپرسم ، 8 برابر 8 چیست؟”

وی ادامه داد: “وقتی من می آمدم بالا ، هیچ بهانه ای نبود جز اینكه خانه شما سوخته باشد و در خانواده قتل رخ داده است.” هشت بار هشت نفر 64 ساله بودند ، چه خانواده شما ناکارآمد باشند یا نه. این چیزی است که شما باید بدانید! “

آقای. کراوچ در نهایت جشن خود را در مورد موسیقی جاز و چشم اندازش از دموکراسی آمریکا را بافته است. جاز ، او نوشت ، “بالاترین شکل موسیقی آمریکایی است زیرا جامع ترین است ، و دارای یک حماسه مرجع عاطفی و فکری ، وضوح نفسانی و درخشندگی معنوی است.”

وی افزود: “خواسته ها و احترام به فرد در گروه موسیقی جاز ، دموکراسی را در عمل زیبایی شناسانه قرار می دهد. موفقیت در موسیقی جاز یک پیروزی برای دموکراسی و نمادی از عزت زیبایی شناسی است که سرانجام معنوی است ، زیرا نوازندگان می توانند با ابداع موسیقی و مقابله با چالش های لحظه ای ، آن را به دست آورند و آن را ابراز کنند. “

جیووانی روسونلو و جولیا کارمل در تهیه گزارش مشارکت داشته اند. موسیقی گارد

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>