وقتی عدالت روت بدر گینسبورگ درگذشت عصر جمعه اعلام شد ، ادای احترام به سرعت از منبعی بعید آغاز شد: خوانندگان اپرا ، که عکس های پشت صحنه ای را که در کنار دادگستری گینسبورگ گرفته شده بود و توصیفات عشق شدید او به شکل هنری خود را منتشر کردند.
بسیاری از افراد برجسته گاهی اوقات در اپرا شرکت می کنند ، اما عدالت گینسبورگ تقریباً یک وسواس داشت. او اولین اپرای خود را – نسخه متراکم “La Gioconda” – در سال 1944 ، هنگامی که 11 ساله بود ، دید و بلافاصله قلاب شد ، و تبدیل به نوعی علاقه مندی شد که برای تمرین لباس می رود ، و سپس شب ها را باز می کند ، و شب ها را نیز بسته می کند. ، برای اندازه گیری خوب.
“او در سال 2015 گفت:” بیشتر اوقات ، حتی وقتی که می خوابم ، به مشکلات حقوقی فکر می کنم. ” من به اپرا می روم ، فقط در آن گم شده ام. “
این عشقی بود که او با آنتونین اسکالیا ، همکار دیوان عالی خود ، دوست و آنتاگونیست ایدئولوژیک خود داشت. در سال 2015 ، یک اپرا با نام “Scalia / Ginsburg” حتی در مورد روابط آنها نوشته شد. آنها گاهاً به عنوان ابر بزرگ (ساکت) صحنه را به اشتراک گذاشتند ، گرچه در سال 2016 دادگستری گینسبورگ نیز به نوبه خود در نقش سخنرانی دوشس کراکنتورپ در “La Fille du Régiment” ساخته دونیزتی در اپرای ملی واشنگتن ظاهر شد.
فرانچسکا زامبلو ، مدیر آن شرکت و جشنواره Glimmerglass ، در واشنگتن نیویورک ، با سردبیر موسیقی کلاسیک ما ، زاخاری وولف ، در مورد عدالت گینسبورگ و علاقه او به اپرا صحبت کرد. مصاحبه ویرایش و متراکم شده است.
مری بث نلسون در نقش دادگستری گینسبورگ و ویلیام باردن در نقش آنتونین اسکالیا در اپرای” اسکالیا / گینسبورگ “درریک وانگ در جشنواره Glimmerglass در سال 2017. اعتبار … کارلی کادل / جشنواره گلاسه
او بزرگترین وکیل و بزرگترین سخنگوی ما بود. او این فرم هنری را حمل می کرد. ما همیشه در مورد یک شرکت کننده یا مشترک ایده آل ، که همه چیز را می داند اما تفسیر پذیر است ، خواب می بینیم.
و برای من ، او تقریباً 20 سال دوست بود. ما در سال 2003 با هم کارگردانی کردیم ، زمانی که من تولید “بیدوون” “فیدیلیو” را در واشنگتن کارگردانی کردم. تئاتر تعطیل بود و ما این کار را در تالار مشروطه انجام دادیم ، شهرت زیادی دارد زیرا صاحبان آن ، دختران انقلاب آمریکا ، به دلیل سیاه پوستی اجازه نمی دهند ماریان اندرسون در آنجا آواز بخواند.
و RBG برای من نامه نوشت که این بهترین “فیدیلیو” ای است که او دیده است. او گفت که من در این داستان از لئونوره ، که خود را به عنوان یک مرد برای نجات همسرش از زندان در می آورد ، به آنچه بتهوون می خواست نزدیک شدم. او به عنوان یک زن و یک فمینیست به آن مربوط شد. وی گفت: “شما داستان آنچه زنان انجام می دهند را گفتید.”
او عاشق “Götterdämmerung” واگنر و فینال آن ، صحنه نابودی بود. ما در مورد Brünnhilde گفتگوهای زیادی داشتیم و اینکه چرا یک زن برای نجات جهان طول کشید. این چیزی است که او گفت: فقط یک زن می تواند این کار را انجام دهد. فقط یک زن می تواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. او همیشه عاشق قطعاتی بود که زن قهرمان آن بود.
زندگی او مربوط به درک داستان های مردم بود و این همان کاری است که ما انجام می دهیم. وقتی به تصمیمات عالی او نگاه می کنید – مانند پدری که به دلیل بیوه بودن می خواست از کودک مراقبت کند ، و در آن زمان فقط می توانستید از آن حمایت کنید اگر بیوه باشید – این نوع مواردی که او کار خود را انجام داد مواد اپرا هستند. زیر دست ، شخصیت بدسرپرست: مانون لسکو ، ویولتا ، زنانی که برای بقا مجبورند برای رسیدن به قله ها مبارزه کنند. آنها به احساس درست و غلط او و روش انسانی برای زندگی متصل شده اند.
بعد از “فیدلیو” واقعاً نزدیک ماندیم. در دی سی ، من حتی او را در “دختر هنگ” به عنوان نقش سخنرانی قرار دادم. می توانم بگویم او کسی بود که عاشق “ABC” – “آیدا ،” بوهم “و” کارمن “بود – اما کارهای پیچیده تر و پیچیده تری نیز داشت. او به هر اجرای “حلقه” واگنر که در واشنگتن انجام می دادیم ، می آمد. و او اغلب به تمرین لباس و اولین اجرای کارها و سپس به آخرین اجرا می آمد.
وقتی شوهرش مارت می گذشت ، او بیشتر می آمد . او همیشه شخصی را با خود می آورد ، گاه عدالت دیگری را. در چند سال گذشته ، او ظاهر می شد و از راهرو پایین می آمد و همه شروع به تشویق می کردند. من فکر می کنم که آن اپرا فقط فراری باورنکردنی به او داد. به خصوص بعد از مرگ مارتی ، این کار به ذهن او این امکان را می داد تا از کار خارق العاده ای که برای همه ما انجام می داد ، به مکان هایی که برای رفتن به آنجا لازم بود برود. اگر پیگیری خستگی ناپذیر عدالت شغل روزانه شما است ، این امر به شما کمک می کند تا شب را در کافه موموس در “La Bohème” سپری کنید.
او نه تابستان به Glimmerglass آمد و برنامه ای را به نام “قانون و اپرا با RBG” انجام داد ما در مورد اینکه چگونه در بسیاری از اپراها قرارداد منعقد شده است ، گفتگوهای زیادی داشته ایم. کدام اپرا قرارداد یا کار خلافی ندارد؟ بنابراین ما صحنه هایی از اپرا را انجام می دادیم و او در مورد جنبه حقوقی صحبت می کرد. ما Seguidilla را از “کارمن” انجام می دادیم و او توضیح می داد که این توافق درمورد ادعا بود. و قبل از مرگ اسکالیا ، نمایش های بسیار خوبی برگزار می شد ، زمانی که ما شبهای افتتاحیه ای در واشنگتن داشتیم ، و اسکالیا در یک طرف راهرو می نشست و در طرف دیگر می نشست. آنها در اپرا دوستانه و شوخ طبع و دوست داشتنی بودند ، و شما می دانستید روز بعد آنها نظرات مخالف می دهند.
او صبر و بردباری بی پایان برای دادن به هنرمندان داشت. او با لری براونلی ، اریک اونز بسیار نزدیک بود. او واقعاً می خواست با مجریان صحبت کند و درباره نقش ها ، موسیقی و شخصیت ها صحبت کند. آلن هلد ووتان ما در “حلقه” در دی سی بود و او عاشق گفتگو در مورد قراردادهایی بود که ووتان می بست. فکر می کنم او علاقه زیادی به هنرمندان آمریکایی داشت. ابتکار عمل آمریکایی ما ، که کارهای جدیدی را به دی سی آورد ، او در همه آنها خوب و بد بود.
او از یک لیبرتو خطی به شما نقل می کند – به زبان اصلی! من نمی گویم که او متعارف بود ، اما وقتی چیزهایی بیش از حد از قاعده خارج می شدند ، چیزهایی را دوست نداشت. او چیزی می گفت مانند: “من نمی دانم که آیا آنها می خواهند در واشنگتن چنین چیزی را دوست داشته باشند.” اما این همیشه انتقادی حمایتی و سازنده بود.
من به خاطر می آورم که بعد از “گمشده در ستاره ها” از کرت ویل در گلیمرگلاس ، در کنار او بوده و فقط به وضوح متزلزل شده و گریه می کرده است. از یکی از بزرگترین اجراهای اریک اونز. او بسیار احساساتی بود – فکر نمی کنم اگر چیزی تحت تأثیر قرار بگیرد ، آن را پنهان می کند. شما آن را می دانید اگر بعد از اجرا او را نمی دیدم ، صبح روز بعد همیشه ایمیل می گیرم. او همیشه یادداشتی درباره آنچه دوست داشت ارسال می کرد. کسی را دوست داشت و “حدس می زنم شما باید آن را برطرف کنید.” گیوتین مانند تمرین تمرین “گفتگوی کارملی ها” وحشتناک بود. بنابراین او چیزی مانند “من مطمئن هستم که با باز کردن کار خواهد کرد.” اما همیشه با روحیه مهربانی انجام می شود.
طنز این است که ما مجبور شدیم فصل پاییز خود را لغو کنیم اما قرار بود با تولید جدید “فیدلیو” افتتاح شود. من به او گفتم كه من به عنوان هدیه این كار را برای او انجام می دادم.