لنگ لنگ: پیانیستی که خیلی زیاد بازی می کند

سال گذشته لانگ لانگ “کتاب پیانو” را منتشر کرد ، آلبومی از قطعات که شور و اشتیاق کودکی او به پیانو را تقویت می کند: کارهای کوتاه شوپن ، آهنگ های محلی ، “Chopsticks”. یک نسخه لوکس شامل بازنشر نمره “Für Elise” اثر بتهوون است که حاوی پیشنهادهای دست نویس آقای لانگ برای پیانیست های دانشجویی است.

بالاتر از اندازه آغازین ، آقای لانگ می نویسد ، “فقط بازی نکنید ، احساس کنید که نت ها به آرامی از انگشتان و قلب شما بیرون می آیند.” در پایان ، او یک یادآوری نهایی دارد: “ملودی اصلی بارها می آید ، باید با اشکال ، رنگ ها ، شخصیت های مختلف پخش شود.”

این دو نظر نشان می دهد که چرا – علی رغم همه فضیلت بازی عجیب و غریب او ، کنترل شگفت انگیز سایه ها و صدا و فوریت لجام گسیخته – من و بسیاری دیگر مدت ها است که عملکردهای آقای لنگ را بیش از حد مجاز بیان می کنم و با لمس های تفسیری اغراق آمیز مخدوش می کنم.

احساس كردن نت ها از قلب شما به چه معناست؟ چطوری این کار را انجام میدهی؟ و اگر ملودی در یک قطعه کوتاه همانند “Für Elise” مدام بازمی گردد ، چرا باید هر بار متفاوت نواخته شود؟ این رویکرد باعث می شود موسیقی به صورت آداب ، حتی دستکاری شده به نظر برسد. این نظر حاکی از آن است که به نظر آقای لنگ نمی رسد که حفظ کانتور ، جریان و شخصیت اساسی ملودی مضحکی مانند این م mightثر در واقع می تواند تأثیر گویای موسیقی را افزایش دهد. و با وجود همه زیبایی های ملایم عملکرد او ، بسیار خسته کننده و متأثر به نظر می رسد.

سرخوردگی من از آقای لانگ در مورد آخرین ضبط وی نیز صدق می کند ، که شامل دو گزارش از تغییرات” Goldberg “باخ است. یکی از آنها در استودیویی در برلین ساخته شده است. دیگری در کلیسای سنت توماس در لایپزیگ ، آلمان ، جایی که باخ در 27 سال آخر زندگی خود کار می کرد ، به طور زنده ضبط شد. من روی نسخه استودیویی که آقای لنگ گفت در مصاحبه اخیر با نیویورک تایمز ترجیح می دهد – تمرکز کردم ، اما اضافه کرد که خود به خودی اجرای زنده را دوست دارد.

آقای لانگ می توانست این قطعه مهیب را از دوران نوجوانی از حافظه پخش کند ، اما صبر کرد تا بهار امسال ، درست قبل از 38 سالگی – و بعد از بیش از یک سال مصدومیت از ناحیه بازوی چپ – برای ضبط آن و تور. او قبل از لغو باقیمانده همه گیر ویروس کرونا فقط سه کنسرت را اجرا کرد.

برای یک پیانیست که با اجرای خیره کننده کنسرتو های رمانتیک ، ستاره آقای لانگ به ستاره اش دامن زد. به نمره سنگ قبر باخ یک خطر بود. یک دیسکوگرافی بزرگ از ضبط های استثنایی وجود دارد. و اینکه چه چیزی سبک باروک مناسب را تشکیل می دهد ، حتی در میان متخصصان نیز به شدت مورد بحث است.

آقای. جدیت هدف لانگ در “گلدبرگ” او نفوذ می کند. هنوز هم ، اغماض از اولین اقدامات افتتاح آرام Aria ظاهر می شود ، که خط باس (و الگوهای هارمونیک) را فراهم می کند که باخ از آن 30 تغییر ایجاد می کند. آقای لانگ تمرینی مهار شده به کار می گیرد و با صدای گرم و مبهم بازی می کند. اعدام او از چهره ها و تزئینات موزون بریده شده تا حدودی مشخص است ، هرچند در محدوده سبک باخیان است.

اما آقای لانگ نمی تواند در برابر کلاهبرداری و کشیدن عبارات مقاومت کند. نتیجه این است که آریا فاقد جریان و شکل است. لحظه به لحظه ، آقای لنگ شما را معلق و آویزان نگه می دارد. این بخش ابتدایی هرگز به این اندازه طولانی به نظر نرسیده است.

بازی گویا به چه معناست؟ موسیقی کلاسیک را با فیلم مقایسه کنید. علاقه مندان به فیلم بیش از حد را در یک فلش تشخیص داده و تحمل نمی کنند. آقای لانگ ، فکر می کنم معادل پر کاری در موسیقی است. بیان او بیش از حد ، حتی ابتذال است. او به خاطر درخشش و انرژی بازی درخشان طرفداران پرشور را به دست آورده است. اما بسیاری از آنها همچنین به لحظات بیان عمیق پاسخ می دهند ، وقتی که او مطمئن است کاری با موسیقی انجام می دهد ، تقریباً همیشه در رفتارهای فیزیکی او منعکس می شود.

در موسیقی کلاسیک ، بر خلاف در فیلم ، بازیکنان اغلب کارهای تکراری را اجرا می کنند ، مانند “Goldberg” Variation ، که برای مخاطبان آنها آشنا است. شنوندگان اجرا را براساس تفاوت آن با سایر شنیده ها ، نه فقط در خلا mere قضاوت می كنند. نکته اصلی ، من می گویم ، ترکیب مناسب شخصیت جسورانه است – متفاوت از هنجار – و ظرافت ، سلیقه.

طعم و مزه البته یک موضوع ذهنی است . اما دلیل این است که آقای لانگ را زیر سوال ببریم. بله ، یک ملودی را می توان با خم شدن یک عبارت ، طولانی کردن یادداشت ، تأخیر در ورود ، آواز خواند یا با لمس های رسا نواخت. خطوطی که می چرخند و می بافند – مانند حرکت آرام کنسرتوی “ایتالیایی” باخ ، یا هر شبگرد شوپن – ساختاری اساسی دارند ، دقیقاً شبیه ساختار متریک زیرین شعر. حتی نثر در بندها ، جملات و پاراگراف ها باز می شود. خطر کشش موسیقی – به ویژه تا حدی که احساس نبض ضعیف می شود – این است که شکل یک عبارت ، یک قسمت یا یک بخش کامل در اثر بیان زیاد کاملاً از بین می رود.

< / div>

آقای. لانگ رپرتوار رمانتیک را با آزادی زیادی ، به ویژه آزادی ریتمیک – آنچه به نام روباتو شناخته می شود ، بازی می کند. تغییرات “Goldberg” باخ مطمئناً رویکردهای انعطاف پذیر برای ریتم و گام زدن را دعوت می کند. اما این مسئله درجه ، سبک ، سلیقه است.

به عنوان مثال ، واریاسیون 3 از اولین قوانین متناوب دوره ای در امتیاز است ، با یک خط به دنبال یک زن و شوهر از ضربات بعد توسط پژواک آن است. این دو خط در بالای یک الگوی باس ثابت از نت های هشتم که به زودی متحرک تر می شوند ، به زیبایی در هم می آمیزند. آقای لانگ یک سرعت آرام دارد و وقتی جریان آنها از بیس ادامه می یابد ، مرتباً خطوط آمیخته را کش می دهد. اما نواختن به قدری ریتمیک ضعیف است که موسیقی سخت به نظر می رسد. او با استفاده مداوم از کرشندوهایی که متورم و فروکش می کنند ، مانند یک جعبه فشار ، اوضاع را حتی بیشتر سر و صدا می کند.

جرمی دنک در ضبط خود در سال 2013 به هدف “گلدبرگ” نزدیک می شود آوردن خودانگیختگی تازه به موسیقی. قطعاً تعبیر قوی است. در واریاسیون 3 ، که او فقط کمی سریعتر از آقای لنگ بازی می کند ، آقای دنک خجالتی نیست ، خط بیس را با لمس استکاتو جداگانه بیان می کند و به دو خط بالایی استقلال غنایی می بخشد. با این وجود عملکرد پرتنش ، بی رمق و به صورت فشرده بیان شده است. این دوست داشتنی است.

در ضبط با شکوه 2017 پیانویست جوان ، بئاتریس رانا ، او سرعت بیشتری می گیرد ، با این حال با صدای فروتنانه و فقط اثری از شیطنت بازی می کند. باخ تغییرات خود را در دو بخش تنظیم می کند ، هر بخش تکرار می شود. در اجرای خانم رعنا از واریاسیون 3 ، به نظر می رسد که هر بخش در یک نفس منتشر می شود.

آقای. نرخ لانگ در تغییرات سریعتر و ضربان دار بهتر است. اما حتی در این موارد – به عنوان مثال دهم ، یک فوگتا چهار صدا مهاربند – او نمی تواند به خودش کمک کند. در سطح این بازی روشن و کریستالی است. اما به نظر می رسد آقای لانگ مصمم است كه هر صدا را با وضوح تأكیدی ارائه دهد. موسیقی پیچیده گیج کننده است. روشی که او لهجه ها را بیرون می کشد تقریباً پوکه است. چهار صدا به وضوح ظاهر می شوند ، اما بسیار طبیعی تر ، در عملکرد خانم رعنا در عین حال محدود و محدود ، متفاوت است.

تغییرات بیست و ششم گردبادی از پیچ های پیچیده است که تکنیک پیانیست جای تعجب نیست که آقای لانگ آن را بدون هیچ زحمتی و با یک سرعت تنفس ارسال می کند. اما خانم رعنا نیز که با سبکی و درخشش شگفت انگیز و در عین حال متانت و بی نظیر بازی می کند ، هیجان را افزایش می دهد: شما با هیبت گوش می دهید ، از خود می پرسید که چگونه او می تواند هر دو ویژگی را یک باره بیرون بیاورد. / div>

تنوع والای 25 ام ، نشخوار آهسته و غنایی غنی با معبرهایی که به کاوش می پردازند قلمروهای جسورانه هماهنگی رنگی ، یک مجری را دعوت می کند تا با رسا بودن جوجه بازی کند. اما عملکرد آقای لانگ بسیار مخدوش است و من آن را تقریبا غیر قابل شنیدن می دانم. خانم رعنا و آقای دنک در هفت دقیقه یا کمتر موسیقی را با زرق و برق دار پخش می کنند. حساب پرطرفدار آقای لانگ بیش از 10 دقیقه طول می کشد.

مثل اینکه او سعی دارد به ما نشان دهد که موسیقی را تا چه اندازه عمیقاً احساس می کند تا ثابت کند که این موسیقی واقعاً از قلب او ناشی می شود . اما به عنوان یک شنونده احساسات او برایم مهم نیست. من به مال خودم اهمیت می دهم او باید کاری کند که این موسیقی من را لمس کند نه خودش.

آقای. لانگ ارادت زیادی به پروژه “Goldbergs” خود بخشید. با این حال ، ویرجیل تامسون در یک بررسی تحسین برانگیز در سال 1940 از پیانویست برجسته یوزف لووین ، نوشت: “هر اعدام مقتدرانه برتری خود را از کاری که هنرمند انجام نمی دهد ناشی از کاری است که او انجام می دهد.” آقای لانگ مطمئناً کارهای زیادی انجام می دهد.

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>