ایان بوستریج در عمق پنهان شوبرت

من اولین بار 20 آهنگ فرانتس شوبرت را شناختم “Die Schöne Müllerin” (“دختر زیبا میلر”) حدود 40 سال پیش به عنوان یک نوجوان قابل توجه.

به نظر می رسد در نگاه اول و شنیدن بسیار زیاد باشد یک داستان نوجوان مرد جوان برای کار به مسافرت می رود ، عاشق دختر می شود ، در مورد او به همان شیوه نوجوانی وسواس می کند. او بی قلب بی تفاوت باقی می ماند. همراه او یک شکارچی قصاب می آید تا قلب دوشیزه را بدزدد ، و تخیل مرد جوان در حسادت ، خشم و اشک حل می شود. او در وهله اول آسیاب خود را می کشد که در وهله اول او را به سمت دختر سوق می دهد.

یان بوستریج “Der Müller und der Bach” را از “Die Schöne Müllerin” ساسکیا جورجینی ، پیانو (Pentatone)

و” Des Baches Wiegenlied “

ساسکیا جورجینی ، پیانو (پنتاتون)

< div class = "css-53u6y8">

من از طریق یک ضبط معروف توسط دیتریش فیشر-دیسکائو باریتون آلمانی و جرالد مور پیانیست انگلیسی به چرخه معرفی شدم. لحنی کلاسیک ، مهار شده و به زیبایی آواز و نواخته شده ، این نسخه ای است که هر شنونده تحت تأثیر می تواند عاشق آن شود. آنچه در آن زمان بیشتر به من توجه داشت گفتگوی بی پایان بین صدا و پیانو ، پسر و بروک و توانایی بی چون و چرای شوبرت در تبدیل نقوش الهام گرفته از متن – آب روان ، سنگ های آسیاب سنگین ، تار گیتار – به موسیقی برانگیزاننده بود. این خواننده و همراه نیست. این یک موسیقی مجلسی برای صدا و پیانو است.

جلد LP تأثیر قابل توجهی در برداشت من از موسیقی داشت. Corot’s “Mill at Saint-Nicolas-les-Arras” نقاشی از اواخر کار هنرمند ، در دهه 1870 است. احتمالاً “en plein air” رنگ آمیزی شده است ، این تصویری از روستایی بودن ایده آل است که مطمئناً بخشی از جذابیت چرخه شوبرت است که در سال 1823 نوشته شده است. ما تصور می کنیم پسر آسیاب از پشت درختان Corot به تماشای تعلق خاطر نگاه می کند.

< div class = "css-1xdhyk6 erfvjey0"> تصویر ضبط کلاسیک دیتریش فیشر-دیسکائو از ضبط کلاسیک دیتریش فیشر-دیسکائو از” Die Schöne Müllerin “با نقاشی Corot روی جلد.

بدون شک راهی ساده و بی دردسر برای نزدیک شدن به چرخه وجود دارد ، خواه به عنوان خواننده ، پیانیست یا شنونده – شبیه به هوایی ساده لوحانه و بی دردسر که قهرمان ما با آن قدم زدن خود را آغاز می کند. متن این مقاله چنین است: “Das Wandern ist des Müllers Lust”: “سرگردان بودن ، لذت آسیاب است.” موسیقی آرام ، اغلب با هوای عوامانه است. بسیاری از آهنگ ها ، اگر بیشتر آنها نباشد ، خواننده هستند ، با همان موسیقی سه ، چهار یا پنج بار برای ابیات مختلف تکرار می شود.

شعرهایی که شوبرت تنظیم کرد در ابتدا سروده شده اند به عنوان بخشی از یک بازی مهمانی که در آن گروهی از دوستان خوب پاشنه در برلین از نظر شخصیت های مختلف داستان گل سرخ ، خدمتکار آسیاب را تعریف کردند. چرخه شعری که در سال 1820 توسط یکی از این دوستان ، به طور تصادفی به نام ویلهلم مولر ، منتشر شد ، داستان را تا چهار شخصیت و نقطه نظر اصلی حذف کرد: پسر ، دختر ، راوی و جریان آسیاب. اما هنگام انجام این کار ، مولر چیزی از کیفیت مهمانی بازی را حفظ کرد ، به طوری که حتی اگر داستان به طرز غم انگیزی تمام شود ، با خودکشی پسر ، متن نوعی فاصله را حفظ می کند.

< div class = "css-1fanzo5 StoryBodyCompanionColumn">

یادداشت مولر در زیر عنوان اثر – “در زمستان خوانده می شود” – موارد تیره تری را معرفی می کند گنگ. این شعرها باید در ماه های سرد خوانده شوند زیرا آنها دقیقاً نوعی دامداری بی هنر هستند که برای گذراندن زمانی که مردم در زمستان حبس می شوند مفید است. اما آنها چیزی فراتر از یک بازی سرگرم کننده هستند و منتظر بهار هستند. آنها یک سفر روانشناختی را تشکیل می دهند که علیرغم ریشه های بازی و نقش کنایه آمیز آن ، شایسته است در کنار شاهکار بزرگ شاعر ، “Winterreise” (“سفر زمستان”) ، که چند سال بعد توسط شوبرت موسیقی شد ، تنظیم شود.

ویلهلم مولر ، که در حدود سال 1830 در اینجا به تصویر کشیده شده است ، شعرهایی را که شوبرت در چرخه تنظیم کرده است ، سروده است.

شوبرت هر اثری از کنایه را از” مولرین “مولر حذف کرد. او برخی شعرهای چارچوب کنایه آمیز را در صدای شاعر فرو ریخت ، عملاً حضور خود دختر آسیاب را پاک کرد و بر روی فروپاشی روانی پسر تمرکز کرد. نتیجه را می توان از بسیاری جهات خواند: تصویری از عدم رشد و پذیرش جنسیت بزرگسالان. یک مطالعه در مازوخیسم ؛ سفر به فراموشی عاشقانه. این پسر هرگز واقعاً متوجه نمی شود که دختر متوجه او نمی شود و هرگز از حباب خود وسواسی خود خارج نمی شود.

پس چرا ما باید به این بی نظمی علاقه مند باشیم ، همانطور که لارنس کرامر ، موسیقی شناس ، وی را توصیف می کند؟ زیرا ، دقیقاً مانند سرگردان خارجی “Winterreise” ، خودشیفتگی و وسواس او بخشی از همه ماست. موسیقی شوبرت او را عمیق تر و بزرگتر می کند ، و هنگامی که در پایان این ادیسه یک ساعته ، جریان آسیاب ، ترنوی پسر را به عنوان لالایی آواز می خواند ، ژست کیهانی واژه های جدا کننده و موسیقی – “und der Himmel da oben، wie istern so weit “(” و بهشت ​​بالا ، چقدر گسترده است “) – بیش از حد به نظر نمی رسد.

مطمئنا بخشی از وزن چرخه از شرایط آن ناشی می شود ترکیب بندی. شوبرت تازه مبتلا به سفلیس شده بود و بعضی از آهنگ ها تقریباً در بیمارستان ساخته شده بودند. ارتباط بین میل جنسی – هرچند در این قطعات زیبا باشد – و مرگ بخشی از استعاره اصلی این چرخه است ، و این ارتباط برای آهنگساز باید بیش از آن باشد که وی نوشت.

برای افزودن به مشغله های قدیمی جنسیت و مرگ ، کلاس نیز در آن تعبیه شده است چرخه “مولرین”. این مضمون جذابیت خاص خود را برای شوبرت داشت ، زیرا از موقعیت ناخوشایند اجتماعی آهنگساز مستقل آگاه بود. قهرمان چرخه ، در واقع ، عاشق دختر رئیس شده است. خیال او از خانگی دنج توسط یک شکارچی ، نماینده نه فقط مردانگی کبود ، بلکه آزادی و استقلال اجتماعی ضرب و شتم می شود.

اعتبار … کالپش لاتیگرا برای نیویورک تایمز

روابط اجتماعی مسائل را در چرخه پیچیده می کند ، اما احساس ما به عنوان شنونده این است که این جهانی در آستانه انحلال است. آسیاب مولر و شوبرت – مانند Corot – ماشین آلاتی است ، هم از نظر مادی و هم از نظر ایدئولوژیک ، که با راهپیمایی رو به جلو صنعتی سازی از بین خواهد رفت. همانطور که مارکس تقریباً گفته بود: “آسیاب آب جامعه را با ارباب فئودال به شما می دهد. آسیاب بخار ، جامعه با سرمایه دار صنعتی. “

از دست دادن آسیاب آب به عنوان مرکز تولید مواد غذایی مشترک یک آسیب تاریخی بود که تقریباً معاصر شوبرت ، ویلیام بلیک ، با قدرت بینش پاسخ داد ، و پیشروی “آسیاب های شیطانی تاریک” را توصیف کرد – بخار محرک مانند کارخانه های آرد آلبین در لندن ، که در اوایل دهه تولد شوبرت برای شادی عمومی سوخت.

با همه این پدیده های تاریخی و روانشناختی برای تأمین تفسیرهای ما به عنوان مجری و شنونده ، جای تعجب نیست که “Die Schöne Müllerin” همچنان یک جذابیت عجیب و غریب داشته باشد. من حدود 40 سال است که آن را می خوانم ، به عنوان یک شاگرد و یک استاد مشتاق ، و پایان ناپذیر است.

همچنین اگر می توانم به شما اجازه دهم خسته کننده باشم در یک راز تجاری از صنف خوانندگان دروغگو کمی کوتاهتر از جانشین ماموت خود ، “Winterreise” – که دارای 24 آهنگ است و 75 دقیقه طول می کشد ، در مقایسه با 20 دقیقه و یک ساعت برای “Müllerin” – با این حال چیزی است که برای حفظ نظم بی وقفه خود و حفظ آن حس هنر که هنر را پنهان می کند.

اولین ضبط من از “مولرین” که در سال 1996 منتشر شد ، کار من را به عنوان یک خواننده آهنگ آغاز کرد. مشورتی اتفاق افتاد. خواننده دیگری از این حجم خاص از نسخه کامل فوق العاده Graham Johnson در ترانه های شوبرت در مورد Hyperion خارج شد و من پا به این تخلف گذاشتم. شعرهایی که شوبرت تنظیم نکرده توسط قهرمان من ، فیشر-دیسکائو ، افسانه خوانده شده است.

این ساده ترین جلسات نبود: همانطور که آهنگ آخر را ضبط کردیم ، آتش بازی از همسایه شروع به کار کرد و ما مجبور شدیم آن را به صورت تکه تکه تکه کنیم. گراهام به طرز شگفت انگیزی نواخت ، اما ما در مورد سرعت آهنگ اول به شدت اختلاف نظر داشتیم. شهود کندتر او درست بود – این طوری است که من الان آن را می خوانم – اما در آن زمان ، او تسلیم شد. من به این قطعه یک خوانش بسیار ساده لوحانه دادم که ، بازگشت به کل تجارت جلد رکورد ، در عکس روی سی دی منعکس شد: من خودم به عنوان یک جوان عصبی ، در حال مطالعه کتاب در یک انبار.

بیشتر اوقات زندگی حرفه ای من به عنوان یک خواننده دروغگو تلاشی برای فرار از آن ساده لوحی و انعکاس آبهای عمیق قطعات مانند” مولرین “بوده است. این برای برخی از افراد که زیبایی ناپاک را به عذاب روانی ترجیح می دهند آزار دهنده است. در آخرین ضبط من ، با پیانیست درخشان ایتالیایی ساسکیا جورجینی ، پیشکسوت رپرتوار تکنوازی که چشم اندازش درباره شوبرت ناشی از غوطه وری در لیست و انسکو است ، امیدوارم بتوانم به نوعی محل اقامت بین ساده لوحان و احساساتی ها ، به سختی برسیم مستقیم و سالن آینه های اضطراب زده. سفر برای اجرای عدالت به سفر آسیاب سفری بی پایان است.

یان بوستریج نویسنده “سفر زمستانی شوبرت: آناتومی یک وسواس” است. ضبط جدید وی از “Die Schöne Müllerin” جمعه در پنتاتون منتشر خواهد شد.

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>