چگونه لنی کراویتس باحال خود را حفظ می کند

در “بگذار عشق حاکم شود” ، خاطرات جدیدش ، لنی کراویتز 25 سال اول زندگی خود را بازگو می کند ، و با انتشار اولین آلبوم خود در 1989 به پایان می رسد. داستانی که او تعریف می کند در مورد ستاره شدن نیست (به گفته وی بعدی خواهد آمد) ، بلکه در مورد تأثیراتی است که از موسیقی خاص او الهام گرفته است ترکیبی از سول و راک کلاسیک.

کراویتس کار ضبط خود را در زمانی آغاز کرد که هیپ هاپ و رقص پاپ صعودی بودند. سالها ، وقتی موسیقی رپ و الکترونیک برجسته تر شد ، او مصممانه پا به پای راک اند رول ایستاد و تماشا کرد که آرمان های هیپی صلح و عشق اسنیکرها را به خود جلب می کند ، و سپس شروع به کار احمقانه تر می کند. او بیش از 40 میلیون رکورد در سراسر جهان فروخته است و علی رغم پخش موسیقی برگشتی ، چهار بازدید برتر را منتشر کرده است ، از جمله بزرگداشت عالی Philly soul “It Ain’t Over ’til It’s Over” و شکم فانک راک “Fly Away”. از سال 1999 تا 2002 ، وی چهار گرمی متوالی را برای اجرای آواز راک مرد دریافت کرد.

[محتوای جاسازی شده]

جیسون موموآ ، بازیگر “Aquaman” و “” او مظهر باحال است. بازی تاج و تخت.” Momoa از سال 2005 با همسر سابق Kravitz ، Lisa Bonet رابطه برقرار کرده است ، و Kravitzes ، Bonets و Momoas به یک بچه بزرگ و مخلوط تبدیل شده اند. موموآ گفت: “ناراحت کننده است که برخی خانواده ها نمی توانند کنار بیایند.” “او بسیار خونسرد است و پر از عشق است. وقتی با او هستم احساس خاصی می کنم. “

داستان زندگی اولیه کراویتز پر از افشاگری است. اولین بار با دیدن جکسون 5 در باغ مدیسون می آید. سپس به یک کنسرت جیمز براون می رود ، که آن را “دومین لحظه تغییر زندگی من” می نامد. هنگامی که او 11 ساله است ، مادرش به عنوان یکی از نقش های اصلی در “جفرسون ها” بازی می کند ، و این خانواده به سمت سانتا مونیکا ، کالیفرنیا نقل مکان می کنند ، جایی که او سریعاً لد زپلین را کشف می کند (“شاید لحظه ای”) ) ، اسکیت بورد و ماری جوانا. Epiphanies همچنان رخ می دهد: بوسه. استیلی دن. موسیقی کرال. اپرای “توسکا”. و ، در همان هواپیمای مهم لد زپلین ، خواننده دو نژاد پرنس. وی می نویسد: “وقتی پرینس را دیدم ، خودم را دیدم.”

به موازات این مجموعه از نقاط عطف موسیقی ، او با مادرش بازیگر زن راکسی روکر رابطه نزدیک برقرار می کند ، “یک زن آمریکایی کارائیب گنگ” که به نظر می رسد هر هنرمند و روشنفکر سیاهپوست دهه 1970 را می شناسد و رابطه ای دشوار با پدر مخالف خود ، تهیه کننده اخبار تلویزیونی Sy Kravitz ، “یک مرد یهودی با اعتماد به نفس” که والدین او را رد می کنند برای شرکت در عروسی او با راکسی.

کراویتز می نویسد: “من عمیقا دو طرفه هستم.” “سیاه و سفید. یهودی و مسیحی. منهتنیت و بروکلینیت. “

تصویر

او در پشت صحنه در كنسرت نسخه جدید با بونت ، ستاره “نمایش كوزبی” ملاقات می كند. او مانند كراویتز فرزند یك زوج نژاد مختلط است. او می نویسد: “مثل اینکه او نسخه زنانه من بود.” او پس از سالها صرف رد معاملات معاملاتي كه از او خواسته مي شد سبك موسيقي خود را تغيير دهد ، هزينه پرداخت وي را براي ضبط نمايش هايي كه در نهايت منجر به عقد قرارداد مي شود ، مي كند. و در اواخر سال 1988 ، آنها صاحب یک دختر به نام Zoë Kravitz می شوند که اکنون بازیگری است که در نقش های اصلی او نمایش “وفاداری بالا” وجود دارد.

كراويتز 56 ساله به مدت شش ماه در خانه باهاما بود كه در اواخر آگوست با هم صحبت كرديم. او گفت وگو می کند ، بنابراین گفتن این مدت طولانی در یک مکان “یک تجربه جدید است” و خندید. او به تماس زوم با شلوار جین و یک تی شرت Talking Heads “Remain in light” پاسخ داد و در مورد خاطراتش صحبت کرد ، اینکه آیا می تواند به خشونت پرهیز کند و حرف “وحشتناکی” که پدرش یک بار به او گفته است یا نه. اینها بخشهایی از مکالمه است که ویرایش شده است.

هنگام نوشتن خاطرات خود ، آیا به الگوها یا موضوعاتی در خود پی بردید زندگی؟

پذیرش و بخشش زیاد. تفکر عمیق در مورد چیزهایی که به آنها فکر نکرده بودم بسیار شفابخش بود. به خصوص در مورد پدر من.

وقتی 16 ساله بودی ، او تو را از خانه بیرون انداخت ، و تو برای چند سال سفر می کند. آیا از او عصبانی بودید؟

قبل از مرگ پدر من [در سال 2005] ، ما صلح کردیم. خوب بود اما نمی توانم بگویم که من همه چیز را فهمیدم ، یا آن را پذیرفتم. در نوشتن این کتاب ، من به جای اینکه به او به چشم پدرم نگاه کنم که در صحنه های مختلف پیچیده است ، او را به عنوان یک مرد درک کردم. من در نهایت او را بیشتر دوست و دوست داشتم.

غیر از پدرتان ، موارد دیگری بود که باید قبول می کردید زندگی شما؟

باید خودم را قبول می کردم. تمام سفر پیدا کردن خودم کاملاً یک جاده بود. فکر کردن شاید من کافی نبودم ، یا اسم من درست نبود ، یا موسیقی آن چیزی نبود که باید می شد.

چیز دیگری که جالب است روحیه درون من است که به من اجازه نمی دهد همه آن معاملات را انجام دهم. وقتی به یک نوجوان پیشنهادات ضبط شده پیشنهاد می شود و او در اتومبیل زندگی می کند یا در کاناپه های مردم زندگی می کند ، هیچ چیز ندارد – این واقعاً باعث تعجب من می شود که من هیچ یک از این معاملات را انجام ندادم. چیزی در درون من می دانست که تحمل کند.

قابل اعتراض هستند اختلافات بین مادر و پدر شما. او شما را در معرض موسیقی ، تئاتر و شعر سیاه قرار داد. پدر شما که یهودی بود ، به نظر نمی رسد که علاقه ای به آموزش شما در مورد یهودیت داشته باشد.

نه ، او به نوعی چنین نبود ارتباط با من و او مذهبی نبود. همانند بسیاری از یهودیان خانواده من در آن زمان ، همه چیز در مورد سنت و زنده نگه داشتن آن بود ، به ویژه پس از آنچه افراد خانواده در جنگ جهانی دوم تجربه کرده بودند. اما هنوز از رفتن به معبد و گذراندن تعطیلات عالی با خانواده در خانه هایشان در معرض آن قرار گرفتم.

یک قسمت نفسگیر در این کتاب وجود دارد که پدر شما را درگیر می کند. شما 19 ساله یا بیشتر هستید ، و متوجه می شوید که او مادر شما را فریب داده است. شما به او بگویید ، و او می گوید از قبل می دانسته است. سپس شما سه نفر صحبت می کنید ، و او چیز وحشتناکی در مورد تقلب به شما می گوید: “تو هم این کار را خواهی کرد.”

آره. او از حقیقت خود صحبت می کرد. او برای بیرون آمدن از خانه به سمت ارتش فرار کرد ، زیرا پدرش این کار را با مادرش کرده بود. و اینجا او این حرف را تکرار می کرد. من حدس می زنم که او فهمید ، “این یک نفرین نسلی است که ما نمی توانیم از آن خلاص شویم.”

این وحشتناک ترین چیزی بود که می توانست بگوید. این کلمات در من سوخت. زندگی من طول کشید تا با آن کنار بیایم در آن شرایط؟ دروغ گفتن. مادرم فکر کرد این لحظه لحظه گفتن اوست: “پسر ، این وحشتناک بود. این اشتباه است ، و من امیدوارم که شما از این امر درس بگیرید. ” نوعی از مواردی که در “Leave it to Beaver” مشاهده خواهید کرد. او گفت: “تو هم این کار را خواهی کرد” ، کیفش را گرفت و از درب ورودی بیرون رفت. نمی توانست بهتر هدایت شود.

در آلبوم اخیر شما ،” ارتقا ارتعاش “از سال 2018 ، آهنگی به نام” اینجا برای عشق “وجود دارد ، جایی که شما می گویید عشق و عدم خشونت تنها راه ها هستند برای تغییر تأثیر می گذارد. اما در آهنگ بعدی “It’s Enough!” به نظر می رسد که شما می توانید کار کنید. آیا به اعتقادات غیر خشونت آمیز خود پایبند بوده اید؟

در نهایت فکر می کنم این راه کار باشد. اما [مکث طولانی] من می توانم هر دو طرف را ببینم. در یک زمان خاص ، شما احساس نیاز به عقب راندن می کنید ، زیرا شما بدون خشونت رفتار کرده اید ، زیبا بوده اید ، متفکر بوده اید – و سپس مردم از بالای سر شما عبور می کنند. هر سال ، هر دهه ، فکر می کردم که داریم آهسته دور می شویم و به یک مکان بهتر می رسیم. شما می دانستید که نژادپرستان وجود دارد ، اما آنها نمی توانند در این مورد صریح باشند. مردم به طور کلی ذهن خود را در این سیاره از دست می دهند.

یکی از معاملات رکوردی که سالها پیش رد کردید توسط جان مک کلین ، مدیر A&M که می خواست شما به گروهی بپیوندید که “Black Duran Duran” باشد. شرم آور است که اتفاق نیفتاد ، زیرا بسیار حیرت انگیز بود.

ما در دفتر او نشسته بودیم ، و او گفت ، “ما” قرار است در همه جای دنیا ، جنوب فرانسه جت تنظیم شود و فیلم هایی مانند ‘ریو’ را روی یک قایق ، با کت و شلوارهای کتانی زیبا تهیه کند. ” [می خندد] او داشت آن را می فروخت. اما من گفتم نمی توانم این کار را انجام دهم.

خنده دار ، زیرا ما تا امروز دوستان بسیار خوبی هستیم. من و او هر دو برای دنزل [واشنگتن] مانند برادر هستیم و دنزل سالها پیش با جان تماس گرفتم. جان همان کسی است که مایکل [جکسون] را قلقلک داد و من وقتی که آهنگی را برای او نوشتم و تهیه کردم ، کنار هم بودیم.

شما و زوئه خیلی به هم نزدیک هستید. وقتی او بزرگ شد ، شما زمان زیادی را برای تور و استودیو گذراندید. شما چه پدری بودید؟

بله ، من داخل و خارج بودم و در جاده می رفتم. اما پس از آن Zoë هنگامی که حدود 11 سال داشت با من [نقل مکان] کرد. او با من به تور رفت ، ما معلمانی در جاده داشتیم ، من او را به سراسر جهان منتقل کردم. من فکر می کنم که این تجربه و خانه مادرش در معرض هنر ، قدرت و دانش خاصی به او داد. ما بهترین دوستان هستیم. هیچ چیزی نیست که ما در مورد آن صحبت نکنیم.

گاهی اوقات من بیش از حد تماس می گیرم. شوخی می کند و به من می گوید که من کمی بیش از حد هستم. اما اگر من چند روز با او تماس نگیرم ، او تماس می گیرد و می گوید: “تو زنگ نزده ای!” من آن را دوست دارم. دلت برای من تنگ شده! تو مرا دوست داری ، مگر نه؟!

اعتبار … کربی لی ، از طریق Associated Press < / div>

آیا تجارت موسیقی برای نوازندگان سیاه پوستی که می خواهند راک اند رول بنوازند آسان تر شده است؟

من زیاد آن را نمی بینم. راک اند رول به طور کلی – کجاست؟ سفید ، سیاه یا غیر از این شما بچه های جوانی را در اینستاگرام می بینید که مشغول نواختن گیتار الکتریک هستند. آنها نمی خواهند تله یا هیپ هاپ بشنوند – آنها Stooges ، MC5 ، Bowie ، Marc Bolan را می خواهند. من مطمئن هستم که چیزی از آن اتفاق خواهد افتاد. من همیشه امیدوارم.

شما از سن 11 سالگی تا 35 سالگی هر روز ماری جوانا می کشیدید. در حالی که برای. الان سیگار می کشید؟

من مثل باب مارلی سیگار می کشیدم – در آن سطح بودم. حدس می زنم حالا شما می توانید مثل اسنوپ داگ بگویید ، درست است؟ اینگونه بود ، از لحظه بیدار شدن تا لحظه خواب. سپس من نیاز به بیرون آمدن از آن ، و من کردم. فهمیدم زندگی سه گانه است. زندگی منظم ، بالا نبودن مثل بالا بودن بود. من باید چیزها را به طریقی دیگر احساس کنم. اکنون فقط وقتی احساس کردم این کار را انجام می دهم.

این یک تئوری روانشناسی است. شما دوران کودکی خود را “طلایی” توصیف می کنید و می گویید این شادترین دوران زندگی شما بوده است. آیا عشق شما به موسیقی که در آن بزرگ شده اید نیز راهی برای حفظ آن دوران کودکی است؟

احتمالاً. شب گذشته ، من ساعتها در YouTube بودم و فیلمهای جکسون 5 ، Motown ، موارد مختلف را تماشا می کردم. من از این راه بسیار نوستالژیک هستم. کار شگفت انگیزی است اما بله ، به من احساس خاصی می دهد. این باعث می شود که از کودکی به فکر بزرگ شدن در نیویورک باشم. داشتم فیلم را تماشا می کردم و فکر می کردم: “موسیقی چه شد؟ چه اتفاقی برای عاشقانه افتاد؟ ” همه این ظرافت ها را از دست داده ایم.

خاطرات شما در 25 سالگی به پایان می رسد ، و اولین نسخه خود را منتشر می کنید آلبوم شما می نویسید ، “پس من نمی دانستم که زندگی یک ستاره راک به همان اندازه یک نعمت زیبا و بار خطرناک است.” آیا می توان کتاب دومی را یافت که در دوگانگی برکت و بار قرار گیرد؟

این کتاب در مورد سفر یافتن صدای من است . مورد بعدی واقعاً کثیف خواهد شد. [می خندد] همه چیز تغییر کرد. من جهانی نداشتم که به من نگاه کند ، یا افرادی که ایده های خود را در مورد اینکه من کجا هستم ارائه دهند. سپس شما به آن صحنه جهانی پرتاب می شوید. آنچه به آن دسترسی دارید دیوانه می شود.