Dev Hynes چگونه از حضور در “ما که هستیم” برای به ثمر رساندن آن

لحظه ای در آغاز سری جدید HBO لوکا گواداگنینو وجود دارد ، “ما همان هستیم که هستیم” ، وقتی کیتلین ، یکی از شخصیت های اصلی ، بالای برج یک پایگاه ارتش آمریکا در ایتالیا ایستاده و تصمیم می گیرد که پرش کند. دوستان وی فرماندهی خط زیپ آموزشی متصل به برج را بر عهده داشته اند و مانند بوقلمونهای خرپا شده ، آنها از قبل جهش کرده اند.

با نزدیک شدن کیتلین به طاقچه ، اطراف برای تلفن های موبایل محو می شوند ، و پیشرفت آرام پیانو از صدای آرام ظهور می کند. در آن لحظه چیزی در زیر سطح زمین وجود دارد – تجمع انرژی بالقوه ، مانند یک باند لاستیکی کشیده شده.

ملودی این تنش را بزرگتر می کند و ناگهان ، موسیقی تشدید می شود . صدای سنگین تر و بلندتر می شود: کیتلین قدم به جلو می گذارد و در تاریکی ناپدید می شود. نام مستعار اخیر ، پرتقال خون ، یک پروژه انفرادی موسیقی متنفر با سبک که باعث تطبیق ضربات R&B با پوشش های مصنوعی پر زرق و برق می شود. css-53u6y8 “>

اما هاینز همچنین یک نوازنده آموزش دیده کلاسیک است که در کنار فیلیپ گلس در کارنگی هال هنرنمایی کرده است. به عنوان آهنگساز ، او قبلاً چند فیلم – “پالو آلتو” از سال 2014 و “ملکه و اسلیم” از سال گذشته را به ثمر رسانده است – اما “ما همان هستیم که هستیم” اولین بار است که این کار را برای تلویزیون انجام می دهد.

< div class = "css-1xdhyk6 erfvjey0"> تصویر

وقتی گواداگنینو برای اولین بار با هاینس تماس گرفت ، با این حال ، این در مورد امتیاز نبود: او تصمیم گرفته بود که می خواهد یک کنسرت Blood Orange را در این برنامه بنویسد. هاینس از قبل طرفدار کار این کارگردان ایتالیایی بود (او “من عشقم” را از سال 2010 دیده بود ، دو بار در یک هفته ، و “صداش کن با اسم خودت” او را ضرب و شتم کرد) ، بنابراین سریع طمع کرد و به بولونیا ، جایی که او و گواداگنینو یک هفته را با فیلمبرداری و بحث در مورد موسیقی گذراندند.

در آن زمان ، گواداگنینو از قبل برنامه ریزی کرده بود که موسیقی متن کامل تهیه کند. ماه گذشته در مصاحبه ای از زوم گفت ، گواداگنینو پس از تماشای کامل این نمایش ، فهمید که برخی صحنه های بدون موسیقی وجود دارد – مانند آن صحنه در برج – که به موارد بیشتری نیاز دارند. وی از هاینز پرسید که آیا “نوعی پیوست ارگانیک” در موسیقی متن ایجاد می کند.

“Dev تنها آهنگساز بود که می خواستم برای نمایش موسیقی خلق کنم” ، گواداگنینو گفت “من” ظرافت “خاص Dev را دوست داشتم. احساس می کنم توسط او دیده شده است. طبیعی یا فوری نیست که مردم مشتاق دیدن دیگری باشند ، اما من احساس می کنم او از چنین کیفیتی برخوردار است. “

ماه گذشته در یک روز پرتلاطم در واشنگتن اسکوئر پارک ، در منهتن ، هاینز به من گفت که از هنرمندانی الهام گرفته شده است که می توانند “لحظه ها را مسدود کنند و همه گوشه و کنار یک موقعیت. ” هاینس در ساختن آهنگهایی که شنونده را به موقع متوقف نگه می دارد ، عالی است ، کیفیتی که موسیقی او را به یک همراه مناسب برای نمایش در جوانی با تمام لحظه های تلخ و شیرین تبدیل می کند.

وقتی ما ملاقات کرد ، من به هاینز گفتم که “ما آن هستیم که هستیم” باعث شده بود احساس دلتنگی برای دوره نوجوانی داشته باشم ، زیرا شما بسیار گرم و بسیار روشن می شوید. “وقتی جوان ترید احساسات بیش از حد درک می شوند. او مانند زندگی یا مرگ است. ” “شما ویران شده اید و سپس هیجان زده شده اید. بالا بردن این احساسات چیزی است که می خواستم با آن بازی کنم. “

طی چند ساعت ، هاینز در مورد همکاری با گواداگنینو ، روند غیرمعمول گلزنی و کامو خود صحبت کرد. در نمایش. اینها بخشهایی از مکالمه است که ویرایش شده است.

چگونه لوکا برای اولین بار در مورد این پروژه به شما نزدیک شد؟ آیا قبل از اینکه شما را به خود جلب کند با کار او آشنا بودید؟

من یک طرفدار بزرگ و بزرگ بودم. و نمی دانم این اسپویلر است یا نه ، اما … من در قسمت آخر هستم و خودم را به عنوان پرتقال خون بازی می کنم. در سال 2016 ، در زندگی واقعی ، من یک نمایش زنده را در بولونیا بازی کردم و لوکا اساساً آن را در سریال نوشت. بنابراین در پایان سال گذشته ، من به بولونیا رفتم و یک کنسرت ساختگی انجام دادم ، که آنها فیلمبرداری کردند.

و چگونه آیا شما از اجرا به نوشتن امتیاز رسیده اید؟

من مدت زمان زیادی در ایتالیا بودم ، حدود یک هفته ، و من و لوکا باید صحبت کنیم موسیقی و آهنگسازانی که دوست داریم. من از طرفداران [آهنگساز] جان آدامز هستم و لوکا از موسیقی کلاسیک بسیار زیادی در فیلم هایش استفاده می کند ، خواه قطعات وردی در “The Biggest Splash” یا قطعات جان آدامز در “I Am Love” است.

در یک لحظه ، لوکا خیلی طبیعی گفت ، “آیا می خواهید موسیقی بنویسید ، نوعی از آنچه ما در مورد آن صحبت کردیم؟” و از آنجا فقط اتفاق افتاد. من به نیویورک برگشتم و شروع به آهنگسازی کردم.

خیلی ارگانیک به نظر می رسد.

آره ، خیلی طبیعی بود. لوکا بسیار متحرک است و به شکلی احشایی به صحنه ها واکنش نشان می دهد. به جای اینکه ، “در نقطه صفر ، نقطه صفر دو …” ، او می گفت ، “در بعضی از نقاط اینجا ، فریزر شروع به احساس این احساس می کند.” و من فقط با آن همراه می شدم.

برای من واقعاً طراوت آور بود ، زیرا می توانم به نشانه ها بنویسم ، اما این روند احشایی به نحوه کار من نزدیکتر است. بعضی اوقات کار امتیاز دهی بسیار فنی به نظر می رسد. به نوعی مانند ساختن قاب مجسمه است. اما آزادی این پروژه بسیار زیاد بود. لوکا از چنین گذرگاههای طولانی با موسیقی استفاده می کند ، بنابراین احساس کردم فضای بیشتری برای جستجوی مضامین در موسیقی خود دارم.

چگونه آیا به دنبال به ثمر رساندن یک صحنه هستید؟

من با تماشای صحنه شروع می کنم ، و همانطور که آن را تماشا می کنم ، من معمولاً منظره ای را می خواهم که نمره آن را می خواهم در وجود داشته باشد.

منظورتان از منظره چیست؟

باید بگویم دنیای خاصی – یا جهان هایی وجود دارد که من همیشه سعی می کنم در موسیقی خود به آن برسم. توضیح دادنش سخت است. این یک مکان موسیقی است که اساساً چیزهایی را که من با آنها بزرگ شده ام ترکیب می کند ، مانند موسیقی کلاسیک و موسیقی محبوب.

آیا هنگام ساختن نمره معمولاً صحنه را تماشا می کنید؟

من می توانم با هر ظرفیتی موسیقی بسازم: تماشای فیلم ، حتی گاهی خواندن. من فقط می توانم بخشهایی از مغزم را برش بزنم. من زیاد در سرم کار می کنم ، و یک بار که آن را داشته باشم ، گذاشتن آن کاملاً فیزیکی می شود. صحنه را جلوی خودم قرار خواهم داد و سپس هنگام تماشای صحنه معمولاً با پیانو شروع می کنم و بداهه می گویم. من تمایل دارم فقط آن را با یک حرکت بیرون بکشم.

هنگام بداهه پردازی چند بار صحنه را تماشا می کنید؟

شاید ، مثل… دو بار. من همیشه همینطور بوده ام حتی با ردیابی آواز ، من فقط دو بار این کار را انجام می دهم ، زیرا اغلب احساس می کنم که اگر چند بار دیگر این کار را انجام دهم ، دیگر هیچ وقت تمام نمی شود. من شروع به وسواس می کنم.

من معمولاً جایی دارم که فکر می کنم آهنگ باید باشد ، اما سپس چیزهایی را در اطراف آن ترتیب می دهم – ویولنسل ، مصنوعی ، شاخ ، پیانو اضافی – برای دادن گزینه های بیشتر به مدیران. با این نمره ، تقریباً همه آن را از تن خارج کردم ، بنابراین دوباره به پیانو و برخی از بافتها برمی گشتم.

آنجا بودند هر لحظه ای از نمایش که لذت بردن از آن بسیار دشوار باشد یا به سختی به ثمر رساند؟

یک قطعه که نوشتن آن بسیار جالب بود موسیقی همراه با یک صحنه عاشقانه بود. این قسمت حول یک قطعه شوبرت ساخته شده است ، اما من این کار را کاملاً بر روی سینتی سایزر انجام دادم.

فکر می کنم قسمت هایی از آن در واقع شبیه من نیستند ، که جالب است زیرا بسیاری از موسیقی من بیش از حد شبیه من است من واقعاً نمی توانم از آن فرار کنم.

وقتی به طور همزمان نمایش را تماشا می کردید و آهنگ سازی می کردید ، آیا احساس راحتی می کردید دقیقاً همان چیزی را که می خواستید در آن لحظه ها بشنوید بازی کنید؟

با این نمایش ، قطعاً همان کاری است که من انجام می دادم. این یک درمان نادر بود. اگرچه صادقانه بگویم ، تقریباً هر چیزی که می سازم خودخواهانه برای لذت بردن خودم است. من همیشه سعی می کنم بدون اینکه اسم آن را بگذارم ، احساسی را ارائه دهم. من همیشه سعی می کنم کمی پیچیده تر را به ذهن متبادر کنم. فکر می کنم لحظاتی که کاملاً یک احساس را احساس می کنیم بسیار نادر است. معمولاً بسیاری از اتفاقات رخ می دهد ، چیزی که من سعی می کنم در کار خود منتقل کنم.

شخصیت اصلی “ما همان هستیم که هستیم” ، فریزر است خیلی سختی را پشت سر می گذارد و برای کسی آسان است که احساساتش را از او بگیرد یا فکر کند توجیه پذیر نیستند. اما همه آنچه را که او پشت سر می گذارد برای او بسیار مهم است – کل دنیای او در آن لحظه است. بنابراین من فقط به آن علاقه مند شدم.