از دوئل پیانوی تاریخی گرفته تا آلبوم جدید تنگ کننده انگشت

“هرگز لیست بیشتر کنترل شده ، متفکرتر ، پرانرژی تر ، پرشورتر نبود. تالبرگ هرگز با ذکاوت و لطافت بیشتری بازی نکرده است. “

هنگامی که فرانتز لیست و سیگیسموند تالبرگ ، دو تن از بزرگان پیانو قرن نوزدهم ، در پاریس در یک لایحه مشترک بودند در سال 1837 ، منتقد ژول جانین برای گزارش گزارشی درباره آنچه او “تحریک تحسین برانگیز” خواند ، در آنجا بود. در آن زمان هر دو در اواسط 20 سالگی ، این نوازندگان از قبل در صحنه اروپا رقبا بودند و هرکدام پارتیزان های فداکاری داشتند. ملاقات آنها در سالن پرنسس بلژیوجوزو ، برای یک کنسرت که به نفع پناهندگان جنگ استقلال ایتالیا بود ، یک دوئل بود که باید به خاطر بسپاریم.

در میان انگشتان- تار شدن آثار ارائه شده احتمالاً برداشت خیالی تالبرگ از روی اپرای “Mosè in Egitto” در سال 1818 توسط روسینی بود. مارک-آندره هملین ، وارث معاصر این غول پیانویست ها در جستجوی خلاقیت و امنیت فنی کامل ، این قطعه را در نسخه جدید خود با برچسب هایپریون گنجانده است.

[محتوای جاسازی شده]

کل آلبوم یک مفهوم آن برخورد 1837 ، شامل چیزی از “هر کاری که شما می توانید انجام دهید ، من می توانم بهتر انجام دهم” از انتخاب های انفرادی پیانو لیست و تالبرگ از گزیده های اپرای ایتالیا. آقای هملین همچنین “هگزامرون” مهیج را بازی می کند که به سفارش پرنسس بلژیوجوزو ساخته شده اما به موقع آماده نیست. برای این اثر ، لیست و پنج آهنگساز دیگر ، از جمله تالبرگ و شوپن ، تغییرات مختلفی را در راهپیمایی “I Puritani” بلینی نوشتند. (نسخه جدید و فوق العاده دیگری که در Harmonia Mundi منتشر شده است ، نسخه های انفرادی لیست از سمفونی های بتهوون را جمع آوری می کند.)

“آنها بودند آقای هملین در مورد قطعات الهام گرفته از اپرا در تماس FaceTime از خانه خود در نزدیکی بوستون گفت. “اما آنها همچنین قصد داشتند این اپراها را رواج دهند ، که لزوماً اغلب زیاد تولید نمی شدند.”

به نظر می رسد دوئل صفحه کلید عالی چیزی شبیه به تساوی بوده است. جانین نوشت: “لیست و تالبرگ هر دو پیروز این مجمع پر زرق و برق و هوشمند بودند.” اما نتیجه گیری مهماندار ، گرچه از نظر دیپلماتیک مبهم است ، اما شاید حکایت از قضاوت درباره تاریخ دارد – که لیست را نسبت به تالبرگ ، که زندگی و آثار او به نیمه پنهانی محو شده ، ترجیح داده است. شاهزاده خانم گفت: “تالبرگ اولین پیانیست در جهان است.” “لیست تنها است.”

اینها گزیده های ویرایش شده از مکالمه با آقای هملین است.

منشأ آلبوم چیست؟

بسیاری از افراد به نظر می رسند کاملاً طبیعی فکر کنم که این اتفاق به خاطر دوئل معروف لیست و تالبرگ رخ داده است. اما نه ، اگرچه شامل کارهایی است که در آن دوئل برجسته شده است. مدت ها می خواستم یک دیسک از رونویسی های اپرای لیزت بسازم و همچنین می خواستم تالبرگ را کشف کنم. اما هرچه بیشتر مطالعه تالبرگ و رونویسی های وی را انجام می دادم ، موفقیت آنها کمتر به نظر می رسید. بسیاری از نسخه های اپرای او به خوبی جمع نشده اند. اینها در آلبوم [“Mosè” و یک تخیل درباره “Don Pasquale” از Donizetti] دو موفقیت او با اختلاف زیاد است.

بنابراین من به آنچه می دانستم پایبند بودم از لیست من در سال 2007 “Hexaméron” را در 92nd Street Y انجام دادم و “Norma” [بلینی] و “Ernani” که برای همیشه بازی کرده ام. او به عنوان معمار موفق تر از تالبرگ بود. او می دانست که چگونه از ابتدا تا انتها آثاری از این دست را شکل دهد. فقط چند نمونه از رامبلینگ لیست وجود دارد. به نظر من از نظر سبک شناختی بهترین کار این بود که به اپرای ایتالیا پایبند باشم ، به خاطر یکدستی ، وگرنه می توانستم تنظیمات والس “فاوست” [که ابتدا توسط گونود نوشته شده بود] ، “لیبستود” [واگنر] و اگر خیلی شجاع بودم ، اضافه کنم اورتور “Tannhäuser” [دوباره واگنر].

آیا هنوز هم پیش داوری نسبت به آنچه به عنوان بمب خالی سر لیست لیست تلقی می شود وجود دارد؟ ؟

فکر می کنم لیست زیاد پوچ شده است – به خاطر فضیلت آشکارش. من نمی توانم به کلمه بهتری فکر کنم ، اما فضیلت باید چیزی بسیار مثبت باشد. شاید او به دلیل نوشتن زیادش مورد انتقاد قرار گرفته باشد. اما فکر می کنم هرکسی که انتقادات خود را نسبت به لیست نشان دهد ، باید در مورد پاگانینی نیز این کار را انجام دهد ، فکر نمی کنید؟ اما نیکوکاری همیشه جزئی از نواختن ویولن و نه پیانو تلقی شده است – حتی اگر لیست بزرگترین نوازنده بود. اگر وقت بگذارید و واقعاً به نوشته های لیست و موفقیت های او نگاه کنید ، او عملا شعر سمفونیک را به ما داد. او ریشه انفجارهای هارمونیک قرن 20 است. لیست و واگنر واقعاً همه چیز را شروع کردند.

اما لیست دو قطبی شده است. من کپی هایی از سوابق اورانیای قدیمی را دارم که پدرم از شعرهای سمفونیک ، سمفونی های “دانته” و “فاوست” داشت ، و آنها فقط آنها را فرسوده می کرد. او در مورد لیست کمی مقتدر بود. اما بعد دوستی دارم که مجری کنسرت در مونترال بود و واقعاً لیست را دوست نداشت. او فکر می کرد همه اینها یک سیرک است. به جز هر سال او اجرای “Via Crucis” را اجرا می کرد. او اواخر لیست را دوست داشت. این از مازاد برداشته شد ، و به ملزومات آن محروم شد.

س unال اجتناب ناپذیر: در این زمان دیوانه حال شما چطور است؟ ؟

مانند همه همکاران من ، یا بیشتر آنها ، از دست دادن عظیم درآمد داشته است. من و همسرم مجبور شدیم به وام هایی متوسل شویم که باعث شده ما سرپا بمانیم. خوشبختانه ، برخی از کنسرت ها در افق برگزار می شوند. اگر در مرز پذیرفته شوم ، دو و نیم هفته اول ماه اکتبر دارم که در اروپا بازی می کنم. این واقعاً دلگرم کننده است.

و من در 25 سپتامبر در نزدیکی مونترال یک رسیتال برگزار می کنم ، با مخاطبان. این جشنواره Lanaudière است. آنها یک جشنواره کوچک با پنج رویداد درست کردند و من یکی از آنها هستم. این در شهری به نام جولیت است و کنسرت به کلیسای جامع منتقل شد. من شامل دو قطعه از Enescu ، یک کرال و یک “شب کاریلون” هستم که بسیار جالب است ، به خصوص با توجه به اینکه توسط شخصی نوشته شده است که به تولید پیانیستی اش معروف نیست. این چیزی نیست جز جلوه های هارمونیک ، و در یک کلیسا بسیار عالی خواهد بود.

من کسی نیستم که استراحت کند. من مدام در مورد همکارانی که واقعاً جنبش هنری خود را از دست داده اند می شنیدم و می توانم درک کنم که شخص چنین احساسی دارد. اما سعی کردم جا بیفتم و بگویم این زمان کاوش چیزهای جدید بدون فشار مهلت است.

یک کاری که کردم این بود که سوناتا “Hammerklavier” بتهوون را یاد بگیرم . من یک بار ، در سال 1993 یا 94 ، آن را اجرا کردم و فکر نمی کنم خیلی خوب پیش رفته باشد. اما اکنون ، با تجربه اضافه شده ، بسیاری از مشکلات خود حل شده است. نیمی از نبرد آن قطعه ، به ویژه در فوگ ، یافتن انگشت های مناسب است. این قطعه بسیار ضد پیانیستی است. اما برای همه چیز یک راه حل وجود دارد. شما فقط نگاه سختی دارید و کمی نمادین هستید. من هرگز کسی نبوده ام که از قرار دادن انگشت شست روی کلیدهای سیاه پرهیز کند ، این باعث وحشت برخی معلمان می شود.

و من به دنبال ضبط فاور و CPE باخ Fauré من همیشه تحسین کرده ام و می خواستم اجرا کنم ، بنابراین همه شب های شب و بارکارول ها را انجام می دهم. این کیهانی است که من آن را به خود گرفتم. دنیای هارمونیک و عاطفی او مانند هیچ کس دیگری نیست. اشراف و نفسانی وجود دارد.

من مدیون C.P.E هستم. باخ به همسرم ، کتی فولر ، که تهیه کننده و مجری برنامه WCRB است. (اتفاقاً با مصاحبه ای ملاقات کردیم.) او در حال پخش بود و من در خانه بودم ، و او یکی از سوناتاهای ضبط شده از میخائیل پلتنیف را در دویچه گراموفون قرار داد و در پایان ، من کاملاً رعد و برق گرفتم. باخ فقط انتخاب می کند که در وسط یک عبارت از اولین وارونگی خاتمه یابد. من به امتیاز رسیدم ، و مطمئناً ، این اشتباه ویرایشی نبود. این به تنهایی باعث شد که من در کار او به ویژه کارهای دیرهنگام او تحقیق کنم.

شما برای پخش جریانی نمایش های کم مخاطب دیگری انجام دادید ماههای گذشته چه حسی داشت؟

من بارها در استودیو بوده ام و چنین احساسی داشته است. و وقتی در استودیو هستم ، همیشه سعی می کنم مخاطبی را تصور کنم. سطح تعهد من همیشه یکسان است. اما به ناچار ، وقتی مخاطب وجود دارد ، چهره هایی هستند که برای آنها بازی می کنید. شما بیشتر احساس مشترک شدن دارید. این تجربه کنسرت برای من است. این نمایش داده نمی شود ، بلکه به اشتراک گذاشته می شود.

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>