بروس اسپرینگستین در لحظه زندگی می کند

هر طرفدار موسیقی که در رگ هایشان خون می سوزد از ماه مارس نیش نمایش های از دست رفته زنده را احساس کرد ، اما درد به خصوص برای بروس اسپرینگستین ، هنرمندی که شش دهه گذشته را در صحنه گذرانده است ، بسیار شدیدتر شده است ، اما می گوید که او اکنون به موفقیت خود رسیده است.

” او در تماس زوم از خانه خود در نیوجرسی گفت: “من در مقطعی از زندگی بازیگری و زندگی هنری ام هستم كه هرگز به آن حیات احساس نكرده ام.” “گروه من در بهترین حالت است و ما در مورد آنچه انجام می دهیم دانش و صنعت بسیار زیادی جمع کرده ایم که این زمانی در زندگی من بود که من گفتم:” من می خواهم تا آنجا که می توانم از آن استفاده کنم “.

اسپرینگستین ، 71 ساله ، در یک دفتر خانه کوچک و فایده ای مستقر بود که پوشه های پرونده های رنگ اصلی را به جای تزئینات براق ، به دیوار آویزان کرده بود ، تا در مورد “نامه به شما” بحث کند پس از شش سال اولین ضبط با گروه E Street Band و یک فیلم اپل پلاس به همین نام که تجربه جنبشی ضبط آن را در نوامبر گذشته ضبط می کند.

[محتوای جاسازی شده]

” نامه به شما “اغلب هشدار می دهد هر چند به زمان خیلی زودتر از آن برمی گردیم: راکر مرثیه ساز “آخرین مرد ایستاده” نوعی قصیده برای گروه Springsteen است که در نوجوانی به عضویت کاستیل درآمد (و مراقبه ای بر این واقعیت که پس از مرگ دوستش جورج تیس در سال 2018 ، بهار استین تنها عضو بازمانده شد). و سه آهنگ از این آلبوم تقریباً 50 سال پیش ، زمانی که Springsteen ناشناخته بود ، سرودهای مختلفی را تصنیف کرد.

< div class = "css-53u6y8">

وی گفت: “این ضبط اولین رکوردی است که من در آنجا ساخته ام و در آن موضوع خود موسیقی است.” “این در مورد موسیقی محبوب است. در طول زمان ، حضور در یک گروه راک است. و همچنین این یک مکالمه مستقیم بین من و طرفدارانم است ، در سطحی که فکر می کنم آنها انتظار داشته اند در طول این سالها باشد. “

نزدیکترین Springsteen به انتخاب یک سرگرمی قرنطینه ای (“من یک شخص سرگرم کننده بزرگ نیستم”) میزبان یک برنامه رادیویی Sirius XM با عنوان “از خانه من به خانه شما” بوده است ، پروژه ای که او با ذوق و لمس محسوسی در آن انداخته است. او دوید تا لپ تاپ خود را بخواند تا لیستی از هنرمندانی را که اخیراً موسیقی او را هیجان زده کرده است بخواند: Ondara ، Mondo Cozmo ، H.E.R. ، Orville Peck ، Larkin Poe و Bon Iver ، به نام چند. (او گفت که هنوز به “فولکلور” تیلور سوئیفت گوش نکرده است ، اما “همه چیزهایی که من شنیده ام چیزهای خوبی در مورد آن است.”)

داشتن وقت برای گوش دادن ، حداقل یک وارونه از جا ماندن در جای خود است. اسپرینگستین گفت: “من واقعاً لذت برده ام از اینکه عمیقاً به موسیقی برگردم ، تقریباً مثل وقتی که بچه بودم. من همیشه در فروشگاه ضبط بودم و دنبال چیز بعدی می گشتم. “

اینها بخشهایی از گفتگو ویرایش شده هستند.

امسال نیز مانند بقیه دقیقاً همانطور که انتظار داشتید پیش نرفته است. شما در حال تهیه رکوردی هستید که هنوز نمی توانید گشت بزنید.

اوه ، آره. من فکر می کنم روندی پیش می رود که مردم دوباره راحت با یکدیگر مالش دهند. اما اگر کسی به من بگوید ، “این دیگر هرگز تکرار نخواهد شد” – این یک تغییر بزرگ زندگی برای من خواهد بود. این عمل بازیگری از 16 سالگی تاکنون تنها موارد ثابت زندگی من بوده است. من نه فقط برای امرار معاش ، بلکه برای بهزیستی عاطفی ام بسیار به آن وابسته بوده ام. بنابراین اگر کسی گفت ، “پنج سال دیگر ، شاید” – این مدت طولانی است. مخصوصاً در سن من. من 71 ساله هستم و دارم فکر می کنم ، “خوب من یک چیز را می دانم. من الان حالم رو دارم که تا می تونم خونه رو بسوزونم. “

می گیرمش شما افرادی را دیدید که “متولد آمریکا” در خارج از والتر رید ، زمانی که رئیس جمهور ترامپ زودتر آنجا بود این ماه. اون چه حسی بهت داد؟؟ ده ها سال پس از ریگان ، به نظر می رسد که مردم هنوز در مورد آن آهنگ سو تفاهم ندارند.

این قسمت زیادی از زندگی من است. [می خندد] این چیز من در زندگی است و من یاد گرفته ام که با آن با لبخند زندگی کنم. منظورم این است که ، من معتقدم همانقدر که نویسنده نوشتن خوب دارد ، خوب شنیدن وظیفه شنونده هم هست. و هنوز هم ، به مناسبت ، من می خواهم چیزی شبیه به آن را بشنوم.

من هنوز هم معتقدم که این یکی از بهترین آهنگ های من است و وقتی آن را پخش می کنیم ، فقط دارای یک قدرت تجمعی است که با آن باقی می ماند. غروری که مردم به عنوان بخشی از آن موسیقی احساس می کنند درست است. اما برای درک این قطعه موسیقی باید کاری را انجام دهید که بزرگسالان قادر به انجام آن هستند ، یعنی نگه داشتن دو ایده متناقض در مورد یک چیز در یک زمان. چگونه چیزی می تواند افتخارآفرین باشد و در عین حال ملتی را که در مورد آن می نویسید پاسخگو باشد این فقط بخشی از آن قطعه موسیقی بود. این آهنگی است که لزوماً آن چیزی که به نظر می رسد نیست.

گروه را برای “نامه به شما” برگردانید. ” در چه مرحله ای فهمیدید که نیاز به ضبط E Band Band است؟

من می دانستم که می خواهم با این گروه ضبط کنم و می دانستم من می خواستم که این ساز ناب گروه باشد: دو کیبورد ، گیتار ، باس ، طبل و ساکسیفون و من چیز دیگری نمی خواهم. من نمی خواستم از موسیقی دمو بگیرم یا از موسیقی پیش فرض داشته باشم ، بنابراین آهنگ ها را لمس نکردم تا زمانی که آنها را به گروه آموزش دادم. نقشه من برای کاری که انجام می دادم در اصل دو آهنگی بود که در گذشته ساخته شده بود و به صورت کاملاً زنده قطع شده بودند ، “Darkness on the Edge of Town” و “Born in the U.S.A.” ، که مانند دو مورد است. بنابراین هر سه ساعت یک آهنگ کوتاه می کنیم ، روزی دو کار انجام می دهیم و چهار روز دیگر کارمان تمام می شود. و روز پنجم ، استراحت کردیم.

ضبط برای شما همیشه به این آسانی نبود.

اوه ، نه ، ضبط قبلاً جهنم بر روی زمین باشید. من سالها گاهی اوقات رکورد می زدم. حتی “ستاره های وسترن” مدت زیادی طول کشید. این روند دردناکی نبود ، اما روندی طولانی بود.

گذشته از مطالب جدید ، سه آهنگ وجود دارد در این آلبوم که در اوایل دهه 1970 نوشتید. چه عاملی باعث شد شما به آنها برگردید؟

من در حال کار بر روی یک جعبه موسیقی از طاق خودمان بودم ، بنابراین به دسته ای از آهنگ ها برخوردم که من برای جان هاموند ، معاون قبلی رئیس کلمبیا رکوردز که مرا کشف کرد و مرا به امضا رساند ، ضبط کردم. من در سال 1972 وقتی 22 ساله بودم برای او دموی ساخته بودم و این ترانه ها روی آن بود و آهنگ هایی بود که من قبل از اولین ضبط خودم نوشتم. بنابراین من به طور تصادفی با آن موسیقی تماس گرفتم و چند نفر دیگر نیز وجود داشتند که فکر می کردم پخش آنها برای گروه سرگرم کننده است.

برگشتن سرگرم کننده است و ببینید که غزل نوشتن من چقدر وحشی بود و در لحظه خاصی مهار نشدنی بود ، و اینکه بتوانم آن را بگیرم و آن را به همراه گروه بیاورم و الان با صدای من بخوانمش کمی ذره ای بود سواری شادی نکته ای که در مورد آن آهنگ ها وجود دارد ، هر سطحی دیوانه کننده است! و به گونه ای در نهایت در مورد چیزی معنا پیدا می کنند. من مطمئن نیستم که چگونه آن کار را در آن زمان انجام دادم.

می شنوم که در این رکورد بسیار با معنویت دست و پنجه نرم می کنید ، به ویژه در آهنگی مانند “قدرت دعا”.

هر چه پیرتر شدم ، به واسطه چیزهایی که به آن علاقه مند شده ام ، به نوعی فقط یک ذات ترانه سرا روحانی شده ام. در پایان روز من در مورد زندگی معنوی خودم می نویسم ، و من به زندگی شما می پردازم. ما موسیقی زیادی می سازیم که به روح می پردازد ، این ماهیت گروه ما است. چه همانطور که در ضبط صدا می گویم ، صدای بن ای کینگ یا Drifters را شنیده ام ، برخی از کارهای بعدی دنیای اوایل دهه 60 – من فقط یک جوهر عالی روح را در آنها پیدا می کنم. این چیزی بود که وقتی موسیقی خودم را می نوشتم می خواستم با آن ارتباط برقرار کنم. این یک نوع دگماتیک یا بیش از حد دمیده نیست ، هیچ مذهبی در آن وجود ندارد. امیدوارم فقط روحیه داشته باشد.

تصویر

از سمت چپ: بیتان ، استیون وان زندت ، اسپرینگستین ، وینبرگ و چارلی جوردانو. اسپرینگستین در مورد آلبوم جدید گفت: “من می دانستم که می خواهم سازهای ناب گروه باشد.” اعتبار … راب دی مارتین

بین کتاب شما <قوی class = "css-8qgvsz ebyp5n10"> ، نمایش برادوی ، و اکنون “نامه به شما “فیلم و برخی از بازتاب های این آلبوم ، این احساس را می دهم که شما در مورد میراث خود فکر می کنید.

میراث مورد علاقه من بود ذهنم وقتی بود که بچه بودم. هرچه پیرتر می شوید ، بیشتر می فهمید – که [صاحب نظر] کسی را می شناسد! [می خندد] چه کسی می داند چه چیزی دوام خواهد داشت و دوام نخواهد داشت.

جان سایلز ، یکی از دوستان کارگردان من ، گفت: “من الان فیلم هایم را می سازم. آنها را برای مخاطبی که قرار است همین حالا بیاید و آنها را به زندگی خود بکشانم. ” چون هیچ کس نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد فردا. و من به نوعی تصور کرده ام که در 20 یا 25 سال گذشته ، سوابق من برای امروز است. آنها برای کاری هستند که در حال حاضر برای شما انجام خواهند داد و آنجاست که من لذت را در آنها و لذت مخاطبان خود را پیدا می کنم.

من فکر می کنم پروژه هایی که من این کارها را به یک معنا خلاصه کرده ام – کتاب این بود ، نمایش برادوی بود ، حتی این فیلم – این به نوعی فقط یک لحظه متوقف شدن است و ارزیابی آنچه انجام داده اید و جایی که در یک نقطه بحرانی هستید زندگی شما ، که من فکر می کنم ، هنگامی که شما 70 ضربه ، شما آنجا هستید. اما من به آن نگاه می کنم ، همان کاری است که من در این قسمت از کار خود انجام داده ام. هنوز کارهای حیاتی پیش رو می بینم.

من فقط سعی می کنم در کاری که انجام می دهم و در زبانی که آموخته ام موسیقی خود را در این مرحله جاری و مرتبط کنم ، ردی از انرژی موجود را پیدا کنم. فکر می کنم اگر روح درونی کاری را که انجام می دهید زنده نگه دارید ، همچنان مرتبط خواهید بود. به یاد دارم که در سال 1988 پشت روی اوربیسون بازی کردم ، از اینکه موسیقی او به طرز باورنکردنی فعلی و فعلی چگونه احساس می شود ، متعجب شدم و همه به این دلیل بود که او شیوه خواندن آن بود. فهمیدم که روی برای آن قدیمی نبود. دلتنگی برای او نبود. در سال 1988 مانند قلب و روح او در سال 1960 زنده بود.

جالب است که ساختید یک ضبط و یک فیلم که به طریقی از اولویت پخش موسیقی زنده در زمانی است که واقعاً نمی توانیم چنین چیزی را تجربه کنیم و شاید احساس اشتیاق اضافی به آن داشته باشیم.

من در یک دوره طلایی برای گروههای راک بزرگ شدم. در سال 1967 ، اگر باشگاه ساحلی می خواست گروهی استخدام کند ، باید نوجوانان را استخدام می کرد. و بنابراین شما در باشگاه الکس ، نمایشگاه های آتش نشانی ، دبیرستان ها ، سالن های بولینگ ، سالن های پیتزا بازی کردید ؛ شما در هر مکانی که آنها بتوانند صندلی ها را جابجا کنند و شنبه شب زمین رقص ایجاد کنند بازی کردید. و شما صدها نمایش را بازی کردید. این هنوز هم در توانایی گروه برای پخش زنده مشهود است. سطح کاردستی که به نمایش های زنده می رسانیم حاصل هزار شب بازی قبل از این است که من یک قرارداد ضبط کنم. وقتی گروههای جوان را می بینم ، به آنها می گویم ، شما باید یاد بگیرید که چگونه زنده بازی کنید. هنوز مهم است و تجربه ای است که هنوز نمی توان آن را شبیه سازی کرد.