درگذشت
باب بیگز ، که اواخر دهه 1970 در حفره های موشی جنبش پانک لس آنجلس پر از موهاك و تأسیس Slash Records ، كه به یكی از موفق ترین برچسب های مستقل دوره خود تبدیل شد ، در 17 اكتبر در مزرعه خود در Tehachapi ، كالیفرنیا درگذشت. او 74 ساله بود. p>
همسرش ، کیم (تروچ) بیگز ، علت را عوارض زوال عقل بدن لوئی دانست. p>
در اسلش رکوردز – که در اصل بخشی از مجله اسلش ، کتاب مقدس زیرزمینی صحنه پانک لس آنجلس بود – آقای بیگز گروههایی مانند Germs ، X و Fear را امضا کرد که بر لحظه حاکم بودند. بعداً این برچسب با هنرمندانی چون Los Lobos ، Blasters ، Violent Femmes و Faith No More به انواع دیگر راک گسترش یافت. وقتی صدای Slash با توافقنامه توزیع شرکت Warner Bros. Records منعقد شد ، خیلی از جنوب کالیفرنیا عبور کرد. p>
“L.A. جان دوو ، باسیست و خواننده آواز X ، در یک مصاحبه تلفنی گفت: “هنوز بخشی از کارخانه رویاها بود و ما برادران وارنر نداشتیم که بخواهد از گروههایی مانند ما حمایت کند.” “برچسب ها امیدوار بودند که این چیز آزار دهنده پانک-راک از بین برود تا آنها بتوانند به کار راک کلاسیک برگردند. اسلش بهترین گزینه ما بود. “
” باب یک گیک موسیقی نبود. ” “او بیش از اعتبارات پشت LP ها و مواردی از این دست منجمد نشد. اما او می خواست از طریق هنر بر فرهنگ تأثیر بگذارد. “
در واقع ، آقای بیگز به نظر نمی رسید شخصی مقصد تاریخ پانک راک باشد. p>
ایستاده 6 فوت 3 ، او فوتبال بازی کرده بود در دانشگاه او علاقه زیادی به نقاشی داشت. و به اعتراف خودش ، او واقعاً عاشق موسیقی پانک نبود. اما او بی دردسر کارآفرین بود و در سال 1978 خود را در همسایگی دفاتر Slash در Fairfax دید که کارمندان ناپاکش مشغول تندروی راک دیوانه وار و آنارشیستی بودند که شبانه در کلوپ های هالیوود مانند Whiskey a Go Go و Masque بازی می شد ، که در زیرزمین یک سالن سینمایی پورنوگرافیک واقع شده بود. p>
وقتی مجله برای تأمین بودجه ضبط توسط Germs به پول نیاز داشت ، آقای Biggs 1000 دلار برای ضبط EP هزینه کرد. “Lexicon Devil” ، که این مجله از طریق سفارش پستی به خوانندگان فروخت. این اولین انتشار Slash Records شد و همچنین به آقای بیگز کار جدیدی داد. p>
در مستند پنه لوپه اسفیریس در 1981 ، “سقوط Western Civilization »، که صحنه پانک در لس آنجلس را بررسی می کند ، آقای بیگز به بازدید از دفاتر اسلش می پردازد. در حالی که کارمندان وایر با گوش های سوراخ دار هنگام ویرایش کپی از سیگار استنشاق می کنند ، نویسنده ای معروف به Kickboy Face تلفن را برمی دارد تا به یک نکته گوش دهد. او می گوید: “بله ، مجله اسلش.” “دیشب در هنگ کنگ شورش شد؟” p>
خانم. اسفریس از آقای بیگز می پرسد که چرا مردم موسیقی پانک را دوست دارند؟ او می گوید: “هیچ چیز دیگری در جریان نیست.” “این تنها شکل انقلاب باقی مانده است.” (آقای بیگ و خانم اسفیریس در آن زمان ازدواج کرده بودند ؛ آنها در سال 1984 طلاق گرفتند.) p>
در سال 1979 ، آقای بیگز پس از ترک بنیانگذاران آن ، استیو سامیوف و ملانی نیسن ، صحنه اسلش را به دست گرفت و او با لمس تجاری شروع به اداره امور کرد. وی انتشار مجله را متوقف کرد و Slash Records اولین موفقیت خود را در سال بعد با X “لس آنجلس” بدست آورد ، که به عنوان یکی از با نفوذترین رکوردهای پانک در تمام دوران شناخته می شد. p>
آقای استعداد بیگز برای امضای گروه هایی که فروش خوبی داشتند حسادت برچسب های رقیب شد و او لیست خود را فراتر از پانک به ژانرهای دیگر گسترش داد. او گروه Violent Femmes را امضا کرد و به آنها ردیف رادیویی “Blister in the Sun” را داد و اولین آلبوم تحسین شده Los Lobos را منتشر کرد ، “چگونه گرگ زنده خواهد ماند؟” Blasters نیز به فهرست Slash پیوستند ، و صدای آن را به موسیقی ریکابلی و ریشه آمریکایی گسترش دادند. p>
برادران وارنر در سال 1982 این موضوع را مورد توجه قرار دادند و به این لیبل قرارداد تولید و توزیع پیشنهاد دادند. هنگامی که نیویورک تایمز در آن سال از دفاتر جدید اسلش در هالیوود غربی بازدید کرد ، آقای بیگس به یک مغول متمایل شده بود ، و در هنگام مصاحبه مرتباً حرف خود را قطع می کرد تا اسنادی را که دبیر برای او آورده امضا کند. p>
با موفقیت اتهاماتی برای فروش زیاد به وجود آمد ، اما آقای بیگ کوچکترین کوچکترین ریزگردی مشاهده نشد. p>
” برخی از مردم فکر می کنند که شیوه پیشرفت اسلش از نظر سیاسی نادرست بوده است ، وی در سال 1987 به لس آنجلس تایمز گفت: “من هیچ تعهدی ندارم كه كنار یك سبک خاص موسیقی تا پایان تلخ بایستم.” “
وی در همان مصاحبه گفت:” من خودم را به عنوان یک طرفدار موسیقی توصیف نمی کنم. ” “من سوابقی را ارائه می دهم که به نظر من ضروری است ، و چالش جلب رضایت مخاطبان انبوه برای ضرورت آن چیزی است که برای من جالب است.”
رابرت لی بیگز در 28 ژوئیه 1946 در لس آنجلس متولد شد و در ویتیر ، کالیفرنیا بزرگ شد ، پدرش آریل ، مخترع و فروشنده بود. مادرش ، ایلا فای (رایت) بیگز ، خانه دار بود. p>
آقای. بیگز از دبیرستان La Serna فارغ التحصیل شد و در U.C.L.A تحصیل کرد. با بورس تحصیلی فوتبال با امید به حرفه ای شدن. اما او در اولین فصل زانوی خود را منفجر کرد و این آسیب دیدگی به حرفه ورزشی او پایان داد. او خود را با گرایش هنرهای زیبا و غرق شدن در صحنه تئاتر شهر دوباره اختراع کرد و نقاشی ها و نقاشی های خود را در برخی از گالری های محلی نشان داد. طولی نکشید که او در همسایگی دفاتر اسلش زندگی می کرد. p>
علاوه بر همسرش ، پسری به نام مونتزوما آریل الكساندر بیگز و یك خواهر جودی از او به یادگار مانده است. بیگ ازدواج وی با لسلی وارد ، خانم اسفریس و استلا مارمارا به طلاق انجامید. p>
اسلش بزرگترین موفقیت تجاری خود را با نام “The Real Thing” آلبوم Faith No More در سال 1989 منتشر کرد ، و همچنین موسیقی توسط Rammstein ، Chills و L7 منتشر شد. این برچسب در سال 1996 به لندن رکوردز فروخته شد ، اما آقای بیگز همچنان در آنجا ماند. پس از یک سری ادغام شرکت ها ، اسلش در سال 2000 به عنوان برچسب فعال بسته شد ، اما آقای بیگز چند سال بعد حق این نام را دوباره به دست آورد و سرانجام دوباره اسلش را به عنوان برچسب انتشار مجدد راه اندازی کرد. p>
آقای. بیگس در دوران رکوردز لندن در نیویورک زندگی می کرد ، اما بعداً به همراه خانواده به کالیفرنیای جنوبی بازگشت و در منطقه ای کوهستانی از تهچاپی مستقر شد و در آنجا یک مزرعه داری با یک استودیوی هنری برای کار روی نقاشی های بزرگ روغن خود ساخت. . مجموعه ای از نقاشی های پاستلی او شامل مجموعه ای از سر بچه ها به عنوان هنر برای “To Be Kind” ، آلبومی در سال 2014 توسط گروه راک آزمایشی Swans مورد استفاده قرار گرفت. در سال 2016 ، آقای بیگز فهمید که به زوال عقل بدن لوئی مبتلا است ، یک بیماری عصبی که بر حرکت و شناخت تأثیر می گذارد. p>
امسال چهلمین سالگرد X “Los Angeles، “و همانطور که آقای Do در مصاحبه تلفنی خود با اسلش رکوردز منعکس کرد ، با این تصور شنی که آقای بیگز هیچ روحیه پانک ندارد مخالفت کرد. p>
” در بهترین تعریف از پانک راک ، باب در واقع بسیار پانک بود ، “او گفت. “او می خواست همه چیز را تغییر دهد ، و وضع موجود را قبول نکرد. وقتی کسی به او گفت ، “تو نمی توانی این کار را بکنی ،” او گفت ، “اوه واقعاً؟ من می خواهم امتحان کنم. “”