شوید
در گذشته ، ما از برخی از هنرمندان مورد علاقه خود خواسته ایم که پنج دقیقه را انتخاب کنند یا در این صورت آنها دوست خواهند داشت تا دوستانشان عاشق موسیقی کلاسیک ، پیانو ، اپرا ، ویلنسل ، موتزارت ، قرن 21 شوند. آهنگسازان ، ویولن و موسیقی باروک.
اکنون ما می خواهیم آن دوستان کنجکاو را متقاعد کنیم که عاشق صدای سر به فلک کشیده سوپرانو هستند. امیدواریم در اینجا چیزهای زیادی برای کشف و لذت بردن پیدا کنید. گزینه های خود را در نظرات بگذارید.
◆ ◆ ◆
آن پچت ، رمان نویس
هر کس که به شگفتی های صدای سوپرانو علاقه مند است باید ابتدا به رنه فلمینگ مراجعه کند ، که بیشترین کار را می کند رپرتوار غیرممکن بی دردسر به نظر می رسد به آواز Rachmaninoff’s Vocalise گوش دهید. هیچ مقدمه ای از ارکستر وجود ندارد – فقط دو نت. شما با خانم فلمینگ وارد قطعه می شوید. بدون روایتی برای دنبال کردن ، ممکن است بخواهید آنچه را که می شنوید نامگذاری کنید. ممکن است بگویید ، “این امید است” یا “این ضرر است.” اما یک آواز ، به ویژه این ، در مورد فراتر رفتن از زبان و به کامل بودن تجربه بشر است. به او اعتماد کنید تا به شما نشان دهد چه چیزی ممکن است. این مربوط به زنده بودن است.
آوازی راخمانینوف رنه فلمینگ (دکا)
◆ ◆ ◆
آنتونی توماسینی ، منتقد ارشد موسیقی کلاسیک تایمز
برای درسی الهام بخش در معنای شکل دادن و بلند کردن یک خط ملودی پیچ در پیچ در وردی آریا با صدای براق و تأثیرگذار بر شدت صدا ، به این ضبط کلاسیک Leontyne Price از سال 1970 گوش دهید. لئونورا آماده فدا کردن خود به خاطر زندانی شدن و محکوم شدن مانریکو است ، و ارادت آهی خود را بر روی “بالهای گلگون عشق” برای او می فرستد. این افکار در آواز عالی خانم پرایس پرواز می کند.
“D’amor sull’ali rosee” از “Il Trovatore” وردی قیمت لئونتین (سونی کلاسیک)
◆ ◆
جوشوا بارون ، ویرایشگر تایمز
سوپرانوها مدتهاست که نگه داشته می شوند آهنگسازان موتزارت نتوانست در برابر ملودی جنجالی مقاومت کند. کارهای اشتراوس سرشار از علاقه به صدای زن است. از جمله بزرگترین مشعلداران امروز جان آدامز است که یکی از موسیقی های اخیر او جولیا بولاک است. خانم بولاک در این ضبط از اپرای خود “Doctor Atomic” نقش کیتی اوپنهایمر را با اقتداری می خواند که اجتناب ناپذیر است. به آرزوی غزل “آیا من در نور تو هستم؟” گوش دهید تکرار این س –ال – در ابتدا یکنواخت از کار افتاده و سرانجام با ناامیدی افزایش می یابد – از طریق صدا شخصیت ایجاد می کند.
” آیا من در نور تو هستم؟ ” از “دکتر اتمی” جان آدامز جولیا بولاک (Nonesuch)
◆ ◆
کنت لونرگان ، فیلمساز و نمایشنامه نویس
این آریا است یکی از زیباترین چیزهایی که می شناسم. من هرگز آن را برای کسی بازی نکرده ام. اگر موسیقی کلاسیک را به خوبی بلد نیستید ، یا اگر دریچه برگشت اتوماتیک در سر شما وجود دارد که به راحتی توسط برخی ترکیب های موسیقی یا ژانرها تحریک می شود ، یکی از راه های ورود به این منظره زیبا از طریق موتزارت است که هرگز در تمام 36 سال خود لحن بدی ننوشت. سال ها. این آریای خاص برای همسرش ، كنستانزه ، كمی بعد از ازدواج در آگوست 1782 نوشته شد و اولین بار توسط او اجرا شد. او 20 ساله بود. وی 26 ساله بود. من حتی نمی دانم در مورد آن چه بگویم ، به جز پیشنهاد گوش دادن آن را نه به عنوان یک کار روزمره یا وظیفه بلکه با عشق ، نحوه نوشتن آن است.
“Et incarnatus est” از توده موتزارت در مینور (K. 427)
دیانا دامراو (Hänssler Classic)
◆ ◆ ◆
کیرا تورمان ، مورخ
مفتخر است که به یک نژاد طولانی سوپرانوی سیاه متعلق به سیسیرتا جونز تعلق دارد ، جسی نورمن در تصمیمات موسیقی غیرمعمول ، گاه مغزی که گرفته ، سنت را شکست: چرا گناه g موتزارت کی می تواند مسیحین را بخواند؟ شما همان تعهد غیر قابل توبه برای انتخاب خود را در اینجا ، در “Beim Schlafengehen” از اشتراوس می شنوید ، وقتی نورمن می خواهد لحن خود را تغییر دهد تا از شامپاین درخشان به لرزش نرم و مبهم غروب خورشید تغییر کند. هنگامی که او از آخرین ردیف باشکوه عبور می کند – آن را رشد می دهد ، آن را کشش می دهد – قدرت صدای او کافی است تا چشم های شما را خسته کند. نورمن در مورد اینکه چه آواز می خواند و چگونه آوازش خوانده است عذرخواهی نمی کند و همه ما برای آن بهتر هستیم.
” Beim Schlafengehen “از” چهار آخرین آهنگ “اشتراوس جسی نورمن (فیلیپس)
◆ ◆ ◆
Corinna da Fonseca-Wollheim ، نویسنده Times
گاهی اوقات ترجیح می دهم که ندانم. اغلب ارزش این را دارد که متن را در یک آهنگ جستجو کنید تا بتوانید نحوه تنظیم و گسترش کلمات را در موسیقی درک کنید. اما در قطعه ای مانند این گوهر تابناک و اثیری توسط آهنگساز فنلاندی Kaija Saariaho ، دوست دارم اجازه دهم که این آهنگ به عنوان صدای خالص در راه من کار کند. صدای سوپرانو مانند یک قسمت از طبیعت ، دو قسمت روانشناسی ناب احساس می شود. در این ضبط ، آنو کمسی خط صوتی را مانند یک روبان خنک از مه ارائه می دهد که درجات مختلف نور را عبور می دهد.
” Sua katselen “از آهنگهای Leino” Kaija Saariaho “
آنو كومسی (Ondine)
◆ sp
رنه فلمینگ ، سوپرانو
به مدت پنج دقیقه که کسی را عاشق صدای سوپرانو می کند ، مستقیماً به سراغ ضبط های Leontyne Price می روم. زیبایی لحن او ، همراه با چنین قدرت و نوازندگی ، اجراهای موسیقی شجاعانه او را فراموش نشدنی می کند. و از آنجایی که فکر نمی کنم شما بتوانید از ریچارد اشتراوس بهتر باشید برای خلق و خوی ، ضبط Leontyne از “Zweite Brautnacht” انتخاب من است. این یک قطعه فوق العاده چالش برانگیز برای یک سوپرانو است ، اما در واقع چیزی نبود که او نتواند بخواند. من هنوز به یاد دارم که ضبط متعالی او از این موسیقی و تأثیر عمیقی را که در من ایجاد کرده بود کشف کردم.
” Zweite Brautnacht “از” Die Ä Egyptische Helena “ساخته اشتراوس قیمت لئونتین (سونی کلاسیک)
◆ ◆ ◆
وین کوستنباوم ، نویسنده
اینجا لحظه ای – اجرا – که باعث شد عاشق صدای آنا موفو شوم. در این آریا ، یک دختر شوخ طبع با نام inamorato خود موزیک می زند ، زیرا به او اجازه می دهد صدای او از هر اینچ دامنه آن عبور کند. هرچه موفو بالاتر می رود ، او شادتر و با اعتماد به نفس بیشتری به نظر می رسد. وقتی به مناطق پایین فرو می رود صدای چربی و مخملی او رشد می کند و سپس گوش می دهد که چگونه صعود می کند و هوا را لاجورد می کند. به صدای استاکاتوی دقیق او ، ویبراتوی راحت ، صدای صمیمی او گوش دهید. گوش کنید که چگونه به نظر می رسد زمان در آخرین نت بالا متوقف می شود ، که او نگه داشته و نگه می دارد ، و به نظر می رسد احساساتی در عین حال فرازمینی است. من حداقل 500 بار به این ضبط گوش داده ام و هر بار احساس می کنم دوباره Eden را کشف می کنم.
” Caro nome “از” Rigoletto “وردی آنا موفو (Sony Classical)
◆ ◆ ◆
جیمز جوردن ، مالک پارتر جعبه
ماریا کالاس در این گروه که اولین کار” I Puritani “ساخته بلینی را به پایان می رساند ، نمونه ای از چگونگی سوپرانو (همانطور که وی توصیف کرد)” اصلی ترین ساز ارکستر “است. او ملودی و هارمونی بدون عارضه را با یک ضربان ریتمیک ظریف تقویت می کند ، در ابتدای هر عبارت کمی عجله می کند ، و بعد از باز شدن دوباره آرام می گیرد. او پویایی را محدود به تغییرات ملایم روی پیانو می کند ، که متناسب با وضعیت روحی حسی یک دوشیزه پورین خیانت شده است. این صعود با صعود صحیح به صعود به C و D بالای عبارت اقلیمی ، این مهار نتیجه خوبی می دهد. پنج دقیقه این قطعه به عنوان یک پاراگراف ظریف از موسیقی شکوفا می شود.
“اوه وینی آل تمپیو “از” I Puritani “بلینی ماریا کالاس (کلاسیک های وارنر)
◆ ◆
اینتی فیگیس-ویزوئتا ، آهنگساز
این لذت بخش گزیده ای از اپرای هلوئس ورنر “آن سوی دریا” واژگان غنی از اصوات زبان ، قطعات ملودیک و متن خود بازتابنده را بررسی می کند. از اولین عبارت ، “سخت است که خودم انگلیسی باشم” ، نگاهی اجمالی به روند پیچیده ترجمه سوپرانو ، آهنگساز و قهرمان فرانسه متولد بریتانیا داریم. اجرای آوازی او پر از لحن و کنترل مجازی است ، با بدنی که بر بدن به عنوان یک ساز تأکید دارد. با گوش دادن های مکرر ، من خودم را در ساختارشکنی هلوس در زبان غوطه ور می بینم ، که در زمان واقعی ساخته شده است – به تدریج درک عمیق تری از شکل فوری و پیچیده آن پیدا می کنم.
” اعتراف “ نوشته شده توسط Héloïse Werner
◆ ◆ ◆
Zachary Woolfe، ویرایشگر موسیقی کلاسیک Times
ما درحالیکه زنی با صدای بلند فکر می کند ، صدای او در میان درد کسل کننده ناشی از شوهر بی وفا و خاطرات اوقات خوشتر شنیده می شود. آریایی غم انگیز است اما سنگین نیست. به خصوص با خوانندگی ، با کمال لطف و شفافیت ، توسط کیری ته کاناوا ، کنتس مانند ابری خامه ای در کمی فاصله از احساسات خود ، با در نظر گرفتن و روایت آنها ، شناور است. سپس یک فکر به ذهن او خطور می کند و در انرژی ایجاد می شود: او سعی خواهد کرد مردی را که به او آسیب رسانده است تغییر دهد. معمولاً ایده خوبی نیست ، اما (هشدار خرابکار) در انتهای اپرا ، آن را – حداقل برای لحظه ای – در توالی لطف دلچسب به دست خواهد آورد.
“کبوتر سونو” از موتزارت “Le Nozze di Figaro” کیری ته کاناوا (دکا)
◆ ◆ sp
ست کولتر والز ، نویسنده تایمز
مهارت های ترزا استراتاس – اعم از فنی و نمایشی – طرفدار لوته لنیا ، بیوه کرت ویل و معتبرترین مفسر اولیه او بود. لنیا به خانم استراتاس امتیازاتی از آهنگ های منتشر نشده قبلی داد که برخی از آنها به آلبوم های سوپرانوی جوان در برچسب Nonesuch راه یافتند. “Stratas Sings Weill” با آهنگ “I’m a Stranger Here Myself” افتتاح می شود. این یکی از موارد کمیاب نیست ، اما نشان می دهد که چرا لنیا کاتالوگ را به خانم استراتاس اعتماد کرده است. خانم استراتاس اسکناسهای پر پرواز را اعزام می کند و در عین حال از لباس های کاباره استفاده می کند. زمان کشیدن او را هنگام ایجاد “سوفل” و ویبراتوی پوست سوزن سوزنی او را با کلمه “گوشت” مشاهده کنید.
” من در اینجا خودم غریبه ام “از کرت ویل ترزا استراتاس (Nonesuch)
◆ ◆ ◆
رنه جیكوبز ، رهبر ارکستر
آنا میلدر تنها 20 سال داشت ، اما در حال حاضر یک تراژدی واقعی بود ، هنگامی که یکی از خواستارترین نقشهایی را که برای سوپرانوی اپرا نوشته شده بود خلق کرد: لئونوره بتهوون ، که با لباس مرد ، شوهرش را از زندان نجات می دهد. آریای شجاعت او ، که نمایانگر اقدام شجاعانه او است ، آواز خواندن بسیار دشوار است ، به ویژه در این سه نسخه موجود. اما او تنها نیست: سه شاخ طبیعی و یک باگن از او حمایت می کنند. صدای میلدر باید یکدفعه سبک ، غنایی و نمایشی باشد – یک سوپرانو به معنای واقعی کلمه ایتالیایی ، ملکه (“sovrana”) صداها.
“Komm، Hoffnung” از “Leonore” بتهوون مارلیس پیترسن (هارمونیا موندی)
◆ ◆
دبورا وویگت ، سوپرانو
این آریای آغازین “Die Frau Ohne Schatten” ساخته اشتراوس یکی از سخت ترین قطعاتی است که مجبور شده ام بخوانم – اگر نه سخت ترین قطعه. ملکه فقط بخشی از انسان است. او تازه بیدار شده است ، و آواز باید سبک و اثیری باشد ، با تن و رنگی که طبیعت دست نیافتنی او را نشان می دهد. پس از آن ، یک جهش شادی وجود دارد ، با جهش تا یک D بالا – نه یک قسمت طبیعی از یک کلاهبرداری دراماتیک سوپرانو. موسیقی نشان می دهد که در اینجا چیزی کاملا درست نیست ، یعنی سفری برای او در پیش است. و بخشی که او متوجه می شود طلسم خود را از دست داده باید رنگ دیگری باشد: کمتر براق ، با وزن و سوال. تقریباً در مدت سه و نیم دقیقه.
“Ist mein Liebster dahin” از “Die Frau” ساخته اشتراوس Ohne Schatten “
دبورا وویگت (EMI)
◆ ◆
کارن اسلاک ، سوپرانو
خوانده شده توسط سوپرانوی بی نظیر مونتسر کابالی ، این یکی از لحظات مورد علاقه من در این امتیاز شگفت انگیز و یکی از زیباترین لحظات اپرا است. نورما با شکوه از پدرش می خواهد که فرزندانش را بیامرزد و از آنها مراقبت کند. عبارات بی عیب و نقص Caballé ، ذوب کردن نت های بالای پیانو و آهنگ های زرق و برق دار ویترین جادوی صدای انسان و معرفی کامل کوتاه اما شیرین اپرا است.
“آه! padre، un prego ancor “از” Norma “بلینی Montserrat Caballé
◆ David
دیوید آلن ، نویسنده تایمز
ایزولد بیدار می شود. او تریستان را مرده می بیند ، اما گویی که او می درخشد ، گویی قلبش ورم کرده است ، گویی نفسی از لب هایش می وزد. “فروند! سهت! ” – “دوستان! نگاه کن! ” آیا شما آن را نمی بینید؟ او می پرسد. او آهنگی را می شنود ، گویی ارکستر موجی را که در جستجوی مخاطب است می شنود. اما او می شنود که از داخل تریستان می آید – صدایی که او را نیز به خود جلب می کند. آیا این پژواک است؟ آیا این امواج است؟ آیا این رایحه ها هستند؟ آیا باید آنها را نفس بکشد؟ آیا باید آنها را بشنود؟ آیا او باید آنها را غرق کند ، زیر آنها شیرجه بزند؟ او آنها را سوار می کند ، در حالی که ارکستر بر او سرازیر می شود به خالص ترین لحن حل می شود – و او غرق می شود ، در حال غرق شدن ، تغییر شکل می یابد و در بالاترین لذت قرار می گیرد. “audio class” “ = “css-1if23m2″> “Liebestod” از واگنر “Tristan und Isolde” مارگارت پرایس (دویچه گراموفون)
◆ ◆ ◆
◆ ◆
دبورا وویگت ، سوپرانو
این آریای آغازین “Die Frau Ohne Schatten” ساخته اشتراوس یکی از سخت ترین قطعاتی است که مجبور شده ام بخوانم – اگر نه سخت ترین قطعه. ملکه فقط بخشی از انسان است. او تازه بیدار شده است ، و آواز باید سبک و اثیری باشد ، با تن و رنگی که طبیعت دست نیافتنی او را نشان می دهد. پس از آن ، یک جهش شادی وجود دارد ، با جهش تا یک D بالا – نه یک قسمت طبیعی از یک کلاهبرداری دراماتیک سوپرانو. موسیقی نشان می دهد که در اینجا چیزی کاملا درست نیست ، یعنی سفری برای او در پیش است. و بخشی که او متوجه می شود طلسم خود را از دست داده باید رنگ دیگری باشد: کمتر براق ، با وزن و سوال. تقریباً در مدت سه و نیم دقیقه.
“Ist mein Liebster dahin” از “Die Frau” ساخته اشتراوس Ohne Schatten “
دبورا وویگت (EMI)
◆ ◆
کارن اسلاک ، سوپرانو
خوانده شده توسط سوپرانوی بی نظیر مونتسر کابالی ، این یکی از لحظات مورد علاقه من در این امتیاز شگفت انگیز و یکی از زیباترین لحظات اپرا است. نورما با شکوه از پدرش می خواهد که فرزندانش را بیامرزد و از آنها مراقبت کند. عبارات بی عیب و نقص Caballé ، ذوب کردن نت های بالای پیانو و آهنگ های زرق و برق دار ویترین جادوی صدای انسان و معرفی کامل کوتاه اما شیرین اپرا است.
“آه! padre، un prego ancor “از” Norma “بلینی Montserrat Caballé
◆ David
دیوید آلن ، نویسنده تایمز
ایزولد بیدار می شود. او تریستان را مرده می بیند ، اما گویی که او می درخشد ، گویی قلبش ورم کرده است ، گویی نفسی از لب هایش می وزد. “فروند! سهت! ” – “دوستان! نگاه کن! ” آیا شما آن را نمی بینید؟ او می پرسد. او آهنگی را می شنود ، گویی ارکستر موجی را که در جستجوی مخاطب است می شنود. اما او می شنود که از داخل تریستان می آید – صدایی که او را نیز به خود جلب می کند. آیا این پژواک است؟ آیا این امواج است؟ آیا این رایحه ها هستند؟ آیا باید آنها را نفس بکشد؟ آیا باید آنها را بشنود؟ آیا او باید آنها را غرق کند ، زیر آنها شیرجه بزند؟ او آنها را سوار می کند ، در حالی که ارکستر بر او سرازیر می شود به خالص ترین لحن حل می شود – و او غرق می شود ، در حال غرق شدن ، تغییر شکل می یابد و در بالاترین لذت قرار می گیرد. “audio class” “