من به مهمانان التماس کردم: “کمیت فکر کن”. الکس و رامی دو بوقلمون ، پنیر هلن و فلیکس از پاریس ، کارلی و کلر ، همه چنگال ها و چاقوهای خود را آوردند. قیمه چینی برنجی – دستور خاله من – کنار پودینگ مغلی لبنانی هویدا ، چاودار دانمارکی Signe و ویسکی ایرلندی کالین ، به علاوه نسخه های کلاسیک ، روی میز پیچیده می شود. یازده ملیت در اطراف چهار میز فشرده شدند. برخی از ما رقصیدیم.
اندکی پس از آن ، فهمیدم که دو هفته پیش ، با پنج چمدان و بدون برنامه بوقلمون ، به قاهره منتقل شده و به آنجا آمدم...