Ditching the Turkey: خاطرات شکرگذاری (و اتفاقات ناگوار) گزارشگران خارج از کشور

من به مهمانان التماس کردم: “کمیت فکر کن”. الکس و رامی دو بوقلمون ، پنیر هلن و فلیکس از پاریس ، کارلی و کلر ، همه چنگال ها و چاقوهای خود را آوردند. قیمه چینی برنجی – دستور خاله من – کنار پودینگ مغلی لبنانی هویدا ، چاودار دانمارکی Signe و ویسکی ایرلندی کالین ، به علاوه نسخه های کلاسیک ، روی میز پیچیده می شود. یازده ملیت در اطراف چهار میز فشرده شدند. برخی از ما رقصیدیم.

اندکی پس از آن ، فهمیدم که دو هفته پیش ، با پنج چمدان و بدون برنامه بوقلمون ، به قاهره منتقل شده و به آنجا آمدم.

آرایش کن

جفری گتلمن، رئیس دفتر جنوب آسیا

در روز شکرگذاری ، 2002 ، از رئیس من ، سردبیر ملی روزنامه تایمز ، با من تماس گرفتند.

“هی ، جف ، حالت چطوره؟”

“هوم ، خوب ، حدس می زنم …” (من حدس می زدم که او فقط برای سلام گفتن یکی از بزرگترین تعطیلات سال را صدا نکرده باشد.)

“چگونه دوست دارید یک سفر دریایی انجام دهید؟”

“جدی میگی؟” من پرسیدم ، می دانم که باید یک صید وجود داشته باشد.

“بله من هستم. ما برای نوشتن در مورد ویروس Norwalk به شما نیاز داریم که یک سفر دریایی کنید. “

ویروس Norwalk! در آن زمان ، این ویروس معده ، مانند یک پیش درآمد ضعیف Covid-19 ، صنعت کشتی های کروز را به سرعت منتقل می کرد ، هزاران نفر را بیمار می کرد و احساس پارانویا را در جهان غرب گسترش می داد. علامت اصلی آن اسهال بود. و اکنون رئیس من از من می خواست که آن را بصورت صمیمانه پوشش دهم!

اما من تازه استخدام کاغذ می شدم و برای انجام هر کاری بازی می کردم. بنابراین من اسباب کشی را شروع کردم و خیلی زود خانواده ام را برای یک سفر دریایی 10 روزه در کارائیب ترک کردم. من یکی از جوانترین افراد در کشتی بودم و به من دستور داده شد که دست ندهم و از ضد عفونی کننده دست زیاد استفاده کنم.

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>