‘ما ضد گلوله بودیم: همانطور که سربازان کودک بزرگ می شوند ، Legacy of War Lingers

Twin زمانی تصور می شد رهبران ارتش خدائی میانمار دارای قدرت جادویی هستند. اکنون بزرگسالان ، با ترومای تبعید ، الکل و از دست دادن درگیر هستند.


อ่าน บทความ นี้ ใน ภาษา ไทย | ဆောင်းပါးကို မြန်မာ ဘာသာဖြင့် ဖတ် ပါ။

نات از کوین ، میانمار – جانی هتو روی زمین بتونی دراز کشید. چشمانش به طور خاصی به هیچ چیز خیره نمی شد.

وقتی پسر بود ، وقتی او و دوقلویش ، لوتر ، ارتش خدا را فرماندهی می کردند ، جانی به دلیل دیدن آنچه دیگران می توانستند مشهور باشد. نمی بینید.

سربازان وی ، مردانی که از یکی از ماندگارترین جنگهای داخلی جهان سخت گرفته بودند ، معتقد بودند که جانی و لوتر هتو می توانند به طرز جادویی آنها را از گلوله محافظت کنند – طلسمات کودک برای یک مردم مظلوم ، کارن قومی میانمار.

پسر عموی جانی دیگران را در کانکس در مرز تایلند با میانمار آزار داد. آنها منتظر سخنان او بودند. جانی که اکنون 32 ساله است ، چشمانش را بست و خوابش را راحت کرد.

“مست” ، هسر لر ال ، یکی از دوستان و پیروان جانی را نجوا کرد. “همیشه مست.”

صدها مایل دورتر ، در جنگل های شرق میانمار ، نور تلفن همراه ارزان قفسه سینه برهنه لوتر هتو ، جایی که یک خال کوبی از پرچم مردم کارن قلب او را پوشانده است. زیر آن پوستی از پوست زخم دیده شده بود.

لوتر به حفره چشم ، زانوی خود و ران اشاره کرد. وی گفت حداقل 10 اصابت گلوله بر روی بدن او وجود دارد.

او در سکوت فرو رفت. چشمانش خیره شده بود.

مادر دوست دخترش ، نو هتای میینت ، “مست” گفت که بیشتر یک مشاهده است تا یک کیفرخواست. “او همیشه مست است.”

درست قبل از شروع قرن ، لوتر و جانی هتو ، که حتی آن زمان 10 ساله نبود ، فرماندهی یک شبه نظامی شبه نظامی کارن را به عهده گرفت که صدها نیرومند با هدف محافظت از گروه قومی در برابر حمله ارتش میانمار انجام شد. پسرها به سختی از تفنگ هایشان بلندتر بودند. اما پیروان آنها ، از نوادگان باپتیست های تغییر یافته توسط مبلغان آمریکایی ، دوقلوها را پرستش می کردند. آنها گفتند ، هر كدام می توانند با استفاده از دعا ، گردانی از سربازان نامرئی اعزام شده توسط خدا را به منصه ظهور برسانند.

تصویر جانی ، چپ ، و لوتر هتو در سال 1999. در آن زمان ، پسران فرماندهی ارتشی از سربازان شورشی را به دست گرفتند که معتقد بودند این دوقلوها دارای قدرت جادویی هستند.

پسران Htoo – یکی با موهای روان و اندیشه تکان دهنده یک رافائل ، دیگری با عزمی سخت که سالهای جوانی او را نادیده می گرفت – وقتی جنگهای صلیبی آنها با طوفان گلوله پایان یافت ، توجه جهانیان را به خود جلب کرد. حداقل 100 نفر از مبارزان ارتش خدا ، برخی از کودکان ، در سالهای نبرد کشته شدند. اندام های گمشده ، معیشت و کنترل واقعی آنها.

دو دهه بعد ، رمز و راز دوقلوهای Htoo پابرجاست. پسران ، اکنون مردان ، آخرین ارتباط پیروان خود با خانه گمشده پیروان خود هستند ، که در سراسر جهان پراکنده شده اند ، از اردوگاه های پناهندگان در تایلند تا جوامع تبعیدی در مکانهایی مانند نیوزیلند و کارولینای شمالی.

سربازان آواره بخشی از یک پناهجوی جهانی هستند که اکنون بزرگترین آنها در تاریخ است. در طول دهه گذشته حداقل 100 میلیون نفر در سراسر جهان مجبور به ترک خانه خود شده اند. فقط در میانمار ، از سال 2016 ، بیش از یک میلیون اقلیت قومی ، عمدتا مسلمان روهینگیا ، در اثر درگیری ریشه کن شده اند. با ادامه جنگ در مناطق مرزی میانمار ، بازرسان سازمان ملل متحد ارتش این کشور را به اقدام نسل کشی علیه مردم خود متهم کرده اند.

پس از سالها در تبعید ، مبارزان جانی و لوتر – و حتی خود جانی و لوتر – بهبود زخمهای جسمی آنها را مشاهده کرده اند. برخی از فرزندان آنها اکنون آمریکایی ، سوئدی و نیوزیلندی هستند و با پرچم های دیگر بیعت می کنند.

اعتبار … آدام دین برای نیویورک بار

اما بسته شدن زخمهای عاطفی دشوارتر است ، خصوصاً وقتی زندگی پناهنده به معنای مبارزه مداوم با مشاغل پست و فرهنگهای ناآشنا باشد. استرس پس از سانحه تشخیص داده نمی شود. ویروس کرونا ویروس محل کار خود را ساقط می کند.

هنگام فرار به آب و هوای دورتر و سردتر ، درجات سابق ارتش خدا دریافته اند که زمان حال آنها هنوز با گذشته سنگین می شود. حتی برای نسل جوان ، کسانی که هرگز پا به میانمار نگذاشته اند ، زندگی آنها به روستایی از مدتها قبل و یا ارتشی از زمان کتک خوردن گره خورده است.

مادر لوتر و جانی ، خواهران و سایر بستگان در اوکلند ، نیوزیلند اسکان داده شدند ، 12 نفر اکنون در یک خانه پنج اتاقه گیر کرده اند. بیش از یک دهه پس از ورود به کشور ، مادر دوقلوها ، Pe Khen ، نمی تواند به بزرگراه ها عادت کند یا ناتوانی در رفتن به خانه یکی از دوستانش در یک مسیر خاکی. خانم Pe Khen گفت که همه منزوی هستند ، حتی اگر ده نفر از اقوام با هم زندگی کنند.

“من می خواهم به خانه بروم.” سپس او تجدید نظر کرد. “من نمی خواهم به خانه بروم.”

او آهی کشید. هیچکدام اشتباه نبود. اما هیچکدام درست نبود.

شورشیان کارن تقریباً از همین لحظه با دولت می جنگند در سال 1948 این کشور به برمه نیز معروف شد. ملت جدید فدراسیون وصله ای از اکثر بامر و دهها گروه اقلیت بود. اما کارن ، حدود پنج میلیون نفر ، علیه شوونیسم دولت نوپا مبارزه کرد. برخی نیز مانند سایر شورشیان قومی اسلحه به دست گرفتند.

اعتبار … Thierry Falise / LightRocket ، از طریق گتی تصاویر

هنگامی که یک ژنرال بیگانه هراسی در سال 1962 دولت غیرنظامی را سرنگون کرد ، او قانون نظامی را برای جلوگیری از فروپاشی اتحادیه توجیه کرد.

در اواخر دهه 1990 ، کارن ، “kuh-REN” تلفظ می شد ، در حالت دفاع قرار داشت. شورشیان کارن ، که زمانی یک وزارتخانه را در میانمار کنترل می کردند ، بیشتر قلمرو خود را از دست دادند. صدها هزار کارن – نه فقط مسیحی مانند جانی و لوتر بلکه بودایی و آنیمیست نیز – به اردوگاه های پناهندگان در تایلند گریختند و یا در صنایع دریایی و ساخت و ساز مهاجر زحمت کشیدند.

بسیاری از بقیه در بوته مالاریا عقب نشینی کردند تا در هنگام حمله نظامیان میانمار ، کلبه های خود را رها کنند. ایالات متحده گفته است كه چنین حملاتی توسط ارتش میانمار ، مملو از خشونت جنسی و آتش سوزی در روستاها ، به منزله پاك سازی قومی است.

هنگامی که لوتر و جانی در اطراف کودک خود بودند ، سربازان میانمار پاکسازی جنگل را برای ایجاد خط لوله گاز طبیعی آغاز کرد که ثروتهای خود را برای دیکتاتوری نظامی کشور به ارمغان بیاورد. کارن که در این سرزمین زندگی می کرد تقریباً چیزی دریافت نکرد.

در حالی که نیروهای پیاده نظام میانمار از تپه های پر جنگل عبور کردند ، ارتش آزادیبخش ملی کارن صدها سرباز خود را از دست داد. جانی و لوتر برای جنگ باقی ماندند. آنها عکسهای ترک خورده ای بودند که قادر بودند سلاحهای خود را در برابر قابهای کوچک خود محکم نگه دارند. آنها هرگز پا به مین های زمینی نگذاشتند. روستاییان گفتند ، آنها بدون خراش ظاهر شدند ، حتی وقتی گلوله ها مانند باران موسمی پرواز می کردند.

جانی گفت: “این مانند یک قدرت فوق العاده در یک فیلم است.” “شما می دانید که به شما شلیک می شود اما گلوله ها اصابت نمی کنند.”

ارتش خدا متولد شد. یتیمان جنگی ، که دیگر جایی برای رفتن نداشتند ، به صفوف شبه نظامیان افزودند ، یک خانواده سوئیسی رابینسون با ارباب مگس ها عبور کرد. سربازان بزرگسال به صورت حلقه ای دعا می کردند و سپس هنگام تعویض بچه ها ، دو قلوها را روی شانه های خود بلند می کردند. مسیحیان کره جنوبی کمکهای مالی ارسال کردند.

قوانین ارتش خدا به تفسیر دقیق کارن از مسیحیت تبدیل شد. بدون تخم مرغ ، بدون گوشت خوک ، بدون الکل ، بدون دروغ و بدون فحش. آیاتی از کتاب مقدس به عنوان دستورالعمل های نبرد مورد استفاده قرار گرفت.

به نظر نمی رسید که این دوقلوها قهرمان های نفرین شده و دود شده از زنجیر را مهم بدانند که آنها فقط پسر هستند. جانی می تواند ریزه گو باشد. لوتر شیطان بود. هر دو برای خستگی ارتش خود بسیار کوچک بودند.

پیروان آنها ایمان خود را حفظ کردند ، حتی در حالی که فرماندهان بزرگسال ارتش خدا با یک گروه دانشجویی رادیکال که سفارت میانمار را در بانکوک محاصره کردند ، همکاری کردند.

” ما این کار را نکردیم الکل بنوشید ، و ما هر روز دعا می کردیم که از خدا اجازه بگیریم تا ما را ایمن کند. ” “ما ضد گلوله بودیم.”

اما آنها نبودند.

آقای. هنگامی که ارتش خدا سعی در دفع تیپ از سربازان میانمار داشت ، اِه نا وه در یک آتش سوزی مورد اصابت گلوله قرار گرفت. سه مرد ارتش خدا در آن نبرد کشته شدند. پای آقای Eh Na Wah بالای زانو قطع شد.

در سال 2000 ، اعضای گروه دانشجویی افراطی و ارتش خدا به بیمارستانی در راتچابوری ، شهری نه چندان دور در تایلند حمله کردند. از مرز میانمار ، و صدها بیمار را به گروگان گرفت. آنها بسیار مایل به تهیه تجهیزات پزشکی برای سربازان مجروح خود بودند.

ارتش تایلند به قاطعانه پاسخ داد. همه گروگانگیران کشته شدند. لوتر و جانی بخشی از حمله نبودند ، اما ارتش خدا بهترین جنگنده های خود را از دست داد. طی یک سال ، دوقلوها به ارتش تایلند تسلیم شدند و در یک اردوگاه پناهجویان در تایلند قرار گرفتند.

ارتش خدا تمام شد. پسران حتی 13 سال سن نداشتند.

شخصی به او گفت غذای دریایی در سوئد خوب است. اما ماهی ، غول پیکر و گوشتی ، مانند ماهی کوچک رودخانه ای که برای صید استفاده می کرد ، شیرین ترین گوشت بین استخوان های تنگ نبود.

لوتر یک دهه در گوتنه ، شهری کوچک با سه خانواده دیگر کارن و یک رستوران چینی. او سعی کرد. فکر کرد می تواند خانه باشد. او درباره پادشاهان سوئد و سوسیالیسم آموخت. او با پناهنده دیگر کارن ازدواج کرد و آنها صاحب یک فرزند شدند. او در مرکز اجتماعات کار می کرد و از افراد مسن مراقبت می کرد. او طلاق گرفت.

اعتبار … آدام دین برای نیویورک تایمز < / span>

استرس جابجایی در سراسر دیاسپورا انجام شده است. بیشترین جمعیت کارن در غرب در ایالات متحده است ، جایی که ده ها هزار پناهنده تجمع کرده اند.

زندگی در ایالات متحده از نظر مادی بهتر از پناهندگان تایلندی است اردوگاه ها یا در وطن خود ، جایی که بیشتر کارن کشاورزان معیشتی بودند. با توجه به مرکز تحقیقات پیو ، بیش از یک سوم آمریکایی های برمه ای ، که بیشترین مهاجران این قرن را پناهندگان کارن تشکیل می دهند ، زیر خط فقر زندگی می کنند.

در سال 2009 ، Saw Ma Cher ، کشیش باپتیست که زمانی برای ارتش خدا جنگید ، به همراه همسر ، پنج فرزند و 13 نوه خود به نیوبرن ، NC ، شهری رودخانه ای که تقریباً 1000 کارن در آن اسکان داده شدند ، نقل مکان کرد.

کارن وزارتخانه های باپتیست جدید برن را احیا کرد. آنها انرژی جدیدی را به مدارس دولتی آوردند.

اما وقتی خانواده های کارن سعی در خشک کردن ماهی در خارج از خانه داشتند همسایگان خیره شدند. چیزهای زیادی برای یادگیری وجود داشت: دستگاههای خودپرداز ، بیمه اتومبیل ، سینه مرغ بدون استخوان.

یک مطالعه نشان داد که میزان زخم در میان پناهندگان کارن در ایالات متحده به طور قابل توجهی بالاتر از حد طبیعی است. ، نه فقط از استرس جنگ ، بلکه از سختی ساختن خانه جدید.

در سال 2015 ، یک نوجوان کارنی که کمتر از دو نفر به نیوبرن آمده بود سالها قبل از همسایه به مکانی دیگر می رفت که یک خانواده پناهنده دیگر از میانمار زندگی می کرد و سه کودک را با قمه کشت. او اکنون در یک م mentalسسه روانشناختی به سر می برد.

بیشتر پناهندگان کارن در ایالات متحده در مشاغل کم مزد مانند بسته بندی گوشت قرار می گیرند. برای از بین بردن 2000 دم بوقلمون طی یک ساعت به هیچ انگلیسی نیاز نیست.

هنگامی که ویروس کرونا ویروس آلوده به کارگران را در کارخانه های اطراف برن آغاز کرد ، حدود 70 کارن بیمار شد. یک نفر فوت کرده است.

آقای Saw Ma Cher ، 72 ساله ، گفت: “ویروس کرونا از جنگیدن در جنگل بدتر است زیرا شما ویروس را نمی بینید.” >

سل لای مو ، که نزدیکانش در کلیسای 400 نفره کارپن باپتیست نیوبرن شرکت می کنند ، که آقای Saw Ma Cher در پیدا کردن آن کمک کرد ، هر وقت پدرش از کار در مرغداری برمی گردد ، نگران است کارخانه پردازش.

او وارد شد نیوبرن یک دهه پیش ، در سن 9 سالگی. در مدرسه ، او نمی دانست چگونه حمام را به انگلیسی درخواست کند ، بنابراین مجبور شد ساعتها آن را نگه دارد.

24 بار مادرش طول کشید تا در آزمون رانندگی قبول شود. خواهر بزرگتر او در یک آرایشگاه ناخن کار پیدا کرد و برادر بزرگتر او در نیروی دریایی ارتش است.

اما خانم سل لای مو آنقدر جوان بود که بعداً انگلیسی به راحتی آمد. او در مدرسه عالی بود.

خانم. Sel Lay Moo هر روز داستان درگیری های سنگین میانمار را می شنود: مرگ عمویش به دست ارتش ، یک جفت دوقلو که مردمشان را به شکوه و جلال رساندند تا همه چیز از هم پاشید.

” بله ، خانم “. “در زمان کودکی در چنین زمانی وقتی همه چیز ترسناک است و همه از ارتش برمه می ترسند ، تعجب آور نیست که بچه هایی خیلی جوان باشند تا افراد دیگر را به جنگ وادار کنند.”

زندگی او راهی متفاوت را طی کرده است. امسال خانم سل لای مو بورسیه دانشگاه کارولینای شمالی در شارلوت شد. او اولین عضو خانواده اش است که به دانشگاه رفت.

مادر این دوقلوها ، خانم Pe Khen ، با جانی نیز چت ویدیویی می کند. او مانند همه نگران نوشیدن او است.

او گفت:” او دلتنگ خانواده اش است. “او بسیار احساساتی می شود. من باید از او مراقبت کنم. “

او انگار داشت موهایش را نوازش می کرد به سمت صفحه تلفن خود رسید.

بر خلاف لوتر ، جانی گذرنامه ای برای بازدید از نیوزیلند ندارد. علاوه بر این ، مادرش گفت ، او هنوز هم مورد نیاز كارن است.

“من نگران هستم كه ارتش برمه به او شلیك كند.” “اما آنها باید برای مردم ما ، برای آزادی ما بجنگند.”

خواهر كوچكتر جانی و لوتر ، نو پا پا لا ته ، 17 ساله است ، پس از پایان دبیرستان ، او می خواهد مد یا طراحی بخواند. بلاتکلیفی او مربوط به هر نوجوانی است که به جنگ محدود نشده باشد.

او یک بار مقاله ای برای مدرسه در مورد کارن نوشت. وی درباره چگونگی نامیدن کارن به سرزمین خود کاوثولی ، نحوه تجاوز و کشته شدن ارتش میانمار ، نحوه تبدیل کودکان به ردیاب مین های زمینی انسان نوشت.

او سعی کرد توصیف تپه های خنک ، پر از نخلستان های بامبو ، حتی اگر او هرگز آنها را ندیده است زیرا در اردوگاهی برای پناهندگان در تایلند به دنیا آمده است.

او درباره برادران بزرگ دوقلوی خود نوشت ، تقوا و قدرت آنها. وی گفت: “من فکر می کنم جالب است که می توانند نامرئی شوند.” مقاله وی در ارزیابی ها بسیار عالی بود. این افتخارآمیزترین لحظه او در مدرسه بود.

اما وطن مقاله او وجود ندارد. امروزه ، گروه های مسلح کارن به شکافهای کلیدیوسکوپی مخفف تبدیل شده اند: K.N.L.A. ، D.K.B.A. ، B.G.F. ، و غیره. برخی با ارتش میانمار می جنگند. برخی با یکدیگر می جنگند.

در سراسر کشور ، اقلیت های قومی میانمار همچنان رنج می برند. خسارات وارده توسط هر دو طرف ایجاد شده است: یک ارتش ملی مشروط به هدف قرار دادن اقلیت ها و شبه نظامیان قومی مختلف که مبارزه مسلحانه را یک تعهد فرهنگی می دانند.

برخی از آتش بس ها به صورت کاغذی وجود دارد فقط. روند صلح به جایی نرسیده است. یک انتخابات ملی که قرار است در ماه نوامبر برگزار شود ، اختلافات قومی را ایجاد کرده است که از زمان تاسیس کشور بیش از هفت دهه پیش درگیر بوده است.

داو اونگ سان سوچی ، صلح نوبل برنده جایزه ، اکنون رهبر غیرنظامی کشور است. او یک بار مورد احترام گروه های قومی میانمار قرار گرفت که میراث پدرش ، ژنرال آنگ سان ، قهرمان استقلال ، بود که با تعهد برابری برای همه مردم برمه ، ملتی را تشکیل داد. اکنون ، امتناع خانم آنگ سان سوچی در محکومیت کافی سو ab استفاده های ارتش به این معنی است که وی نیز اعتماد اقلیت های قومی میانمار و یک جامعه بین المللی را که قبلاً مجموعه جوایز حقوق بشر را به وی اعطا کرده بود ، از دست داده است.

جانی و لوتر رویای یک ارتش جدید خدا را در سر می پرورانند.

روی بازوی جانی یک خال کوبی است ، خط کارن آن خشن مانند آن است کودکی که در جنگل های بارانی بزرگ شده و قد خود را در برابر یک تفنگ M16 اندازه گیری می کند.

“از مادرم در خون به دنیا آمدم و من نیز در خون خواهم مرد. . “

لوتر در مورد یک اسلحه که او و پیروانش می توانند به آن دسترسی داشته باشند صحبت می کند. او فکر می کند ، اگر خواسته ها درست باشد ، می تواند دوباره نامرئی شود. با این حال او مجبور است از مادرش درخواست پول کند تا تلفن همراه خود را فعال نگه دارد. دوست دختر او اذعان می کند که آنها یک بار در یک شب ماه کامل با هم دعا کردند و لوتر قابل مشاهده بود.

لوتر گفت: “برای صلح ، ما می خواهیم دوباره بجنگیم.” “ما می خواهیم این کار را انجام دهیم ، نه تنها برای مردم کارن ، بلکه همه مردم برمه.”

Padoh Saw Hser Bwe ، دبیر کل مشترک اتحادیه ملی کارن ، بزرگترین نیروی سیاسی کارن ، قدرت های جادویی که جانی و لوتر از آنها استفاده می کردند را به خاطر می آورد ،” فقط یک قدم از خدا پایین تر. “

او گفت که همه از بین رفته است.

” آنها خود را از دست داده اند قدرت جادویی ، و آنها اکنون در یک حالت احمقانه به سر می برند ، “او گفت. “شاید آن بچه ها قبلاً چیزی بودند. اما اکنون نه. “

دیگران هنوز معتقدند.

” لوتر و جانی دوباره برای ما خواهند جنگید “