بحران ویروس باعث پشیمانی و ترس قدیمی مادر تنها می شود.

آندره لاترل می نویسد در مورد روشهای شیوع همه گیر نگرانی های او به عنوان یک مادر مجرد ، که اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفت ، زیرا او سعی کرد به پسر 9 ساله خود کمک کند تا به طور واقعی به مدرسه وصل شود و با خواسته های رئیسان و همکارانش کنار بیاید.

وی اذعان می کند که این امتیاز را داشت که از خانه کار کند – حداقل در حالی که مدرسه پسرش آنلاین بود – زیرا به شدت تلاش می کرد تا در دو برنامه آنها حرکت کند. اما این تجربه ، همانطور که او می نویسد ، افکار بی نظیر درباره مسیر زندگی خود را احضار می کند: تعجب می کردم که اگر از کار بیکار شوم چه مدت طول می کشد؟ حتی قبل از همه گیری ، ناخن هایم را به طبقه متوسط ​​چسبیده بودم. من همچنین نگران این بودم که ناراحتی فعلی پسرم فقط به دلیل همه گیر شدن نباشد. آیا واقعاً تقصیر لعنتی خودم بود؟

پشیمانی های خود را شمردم. من باید به جای اینکه مدرک MFA در داستان بگیرم ، به دانشکده حقوق می رفتم یا مدیریت صندوق های سرمایه گذاری را دنبال می کردم. مطمئناً اگر پول بیشتری داشتم ، می توانستم فرزندم را از بیماری همه گیر عایق بندی کنم. اگر من هنوز متاهل بودم ، می توانستیم کار خود و یادگیری از راه دور را مدیریت کنیم و برچسب بزنیم. شاید اگر من زیباتر یا لاغرتر ، باهوش تر ، باهوش تر یا صریح تر بودم ، ممکن بود تا الان دوباره ازدواج کرده بودم و کمک می کردم. به طور خلاصه ، اگر گزینه های بهتری انتخاب می کردم ، می توانستم هم ما را ایمن و هم راضی نگه دارم.

این مواردی که سالها بود مرا آزار می داد. قبل از همه گیری ، نادیده گرفتن آنها آسان تر بود. Covid-19 تمام ترس ها و کینه های من را به عنوان یک نقشه پشیمانی از نظر توپوگرافی در آورده بود. من می توانم به راحتی و با خیالی آسوده هر اشتباهی را که مرتکب شده ام را لمس کنم و ببینم. هر شب ، با خیره شدن به لکه آب باستانی سقف ، سعی می کردم خودم را نفرت نکنم و احساس ترحم نکنم. من فکر می کردم که “حداقل شما سالم و آسیب ندیده ایم” ، منزجر می شوم: “شما خودخواه هستید”. اما من نمی توانستم کمک کنم – همه گیر ، عدم امکان متعادل کردن همه چیز ، حضور در همه چیز ، مرا خسته کرده است.