نیروهای فراموش شده استعماری جنگ جهانی دوم

آخرین مقاله از” فراتر از جنگ جهانی دوم که می شناسیم

مجموعه ای از روزنامه تایمز که داستان های کمتر شناخته شده مربوط به جنگ را مستند می کند ، فداکاری های نیروهای استعمار ، به ویژه نیروهای هندی مورد حمایت انگلیس را بازگو می کند که نه تنها با قدرتهای محور ، بلکه با هموطنان آنها نیز جنگید.

آنها در هر تئاتر جنگ جهانی دوم ، از آفریقای شمالی تا اروپا می جنگیدند. و تا شرق هنگ کنگ. آنها ده ها هزار نفر مردند و مفقود شدند. و آنها بزرگترین نیروی داوطلب در تاریخ. اما مشارکت آنها غالباً مورد پسینی در کتابهای تاریخ است. حرکت آنها در حالی که هند بیشترین تعداد داوطلب را در اختیار داشت ، در حدود 5/2 میلیون سرباز ، آفریقایی ها ، عرب ها و دیگران برای آزادی قدرت های متفقین جنگیدند و جان خود را از دست دادند ، اگرچه آنها تحت یوغ حاكمیت استعمار بودند. یاسمین خان ، مورخ از دانشگاه آکسفورد و نویسنده کتاب “راج در جنگ” گفت: “من همیشه می گویم ، انگلیس با جنگ جهانی دوم نبرد ، امپراتوری انگلیس جنگ نکرد”

<کنار class = “css-ew4tgv” aria-label = “ستون همراه”>

حدود 15 درصد کل صلیب های ویکتوریا – بالاترین نشان دلاوری در انگلیس – که در جنگ جهانی دوم اعطا شده به نیروهای هند و نپال اعطا شده است. این افتخار به اعضای سرویس دهنده سایر مستعمرات نیز اعطا شد. خان گفت: “اگر به گورهای کشورهای مشترک المنافع نگاه کنید ، می توانید مکان های دفن سرخپوستان را در همه جا پیدا کنید.” “یک خاطره پراکنده از فداکاری آنها در سراسر اروپا وجود دارد.”

<کنار کلاس = “css-ew4tgv” aria-label = “ستون همراه”>

در حالی که این نیروهای استعمار اغلب فراموش می شوند یا تحت الشعاع قرار می گیرند ، آنها نه تنها به قدرت های متفقین کمک کرد تا در جنگ خود پیروز شوند ، آنها همچنین رویدادهایی را به راه انداختند که در نهایت منجر به استقلال برخی از مستعمرات شود. به عنوان برابر است. آنها عمدتاً تحت فرماندهی افسران اروپایی یا آمریکایی بودند ، اگرچه مبارزان ماهری بودند و حتی به گشت زنی در خیابانهای لندن کمک می کردند. برای آنها دشوار بود که در صفوف خود بلند شوند و افسر شوند. غرامت آنها به مراتب کمتر از همسالان سفیدپوستشان بود و هرچه تیرگی پوست آنها بدتر می شد. همانطور که سربازان هندی با ضعف رفتار می کردند ، هم سن و سالان آفریقایی آنها بسیار بدتر عمل می کردند.

مهارت آنها در میدان جنگ به ملی گرایی در خانه کمک کرد. با این حال ، نیروهای استعماری از بسیاری جهات به انگلیس کمک می کردند تا امپراتوری در حال فروپاشی خود را حفظ کند ، زیرا مورد هجوم نیروهای ژاپنی ، ایتالیایی و آلمانی قرار گرفت. نیروهای استعماری که در اولین لشکر آزاد فرانسه در جنگ بیر هاکیم ، لیبی ، در سال 1942 جنگیدند.

اگرچه جبهه های نبرد اروپا در رمان ها ، کتاب های تاریخ و فیلم ها عاشقانه شده بود ، اما بیشتر جنگ در مستعمرات انگلیس (و به میزان كمتر فرانسه) جنگیده شد ، و خطوط مقدم جبهه از شمال آفریقا تا آسیای شرقی به وجود آمد زیرا هر دو طرف برای كنترل منابع عظیم و ثروت مناطق برای حفظ ارتش خود تلاش كردند. در ژوئن 1940 ، قدرتهای محور مبارزات آفریقای شمالی را آغاز کردند و جنگ در سراسر الجزایر ، مراکش ، مصر و تونس آغاز شد ، زیرا آنها سعی داشتند این مستعمرات را از زیر سلطه انگلیس و فرانسه خارج کنند. ژاپن مستعمرات انگلیس مانند سنگاپور و برمه (میانمار فعلی) را ربود و سعی در حمله به هند داشت.

این می تواند ورود جدی ترین حامی آزادی و خودخواهی در جهان باشد. عزم راسخ ، ایالات متحده ، که به متحدین کمک می کند تا حرکت خود را بازیابند و روند حرکت خود را در محور تغییر دهند.

افسران نیروی هوایی هند در سالن آشفته خود در ایمفال در مانیپور ، هند. اعتبار … موزه های جنگ شاهنشاهی

اما اتحاد میان ایالات متحده و انگلیس بر سر مواضع درگیری آنها در مورد استعمار ایجاد شد. در حالی که ایالات متحده تقریباً نیمی از جنگ در حاشیه بود ، خواستار پایان دادن به استعمار ، انگلیس را که بیش از هر زمان دیگری به مستعمرات خود نیاز داشت ، لطمه زد ، زیرا ذخایر مالی این کشور تقریباً به پایان رسیده بود.

هنگامی که انگلیس ، که بر آنها حکومت می کرد ، در سال 1939 به آلمان نازی اعلان جنگ داد و از منابع آنها برای حمایت از درگیری بهره برداری کرد ، هندی ها عصبانی شدند. برخی از سرخپوستان ، مانند شهرنشینان طبقه بالا ، به منطقه رج – حاکمیت انگلیس بر هند – وفادار بودند و با شور و شوق برای متفقین جنگیدند ، اما اکثریت قریب به اتفاق داوطلب شدند زیرا به آنها زمین ، حقوق ثابت و وعده های غذایی ثابت داده شد. برخی دیگر برای اصلاح مهارتهای فنی و مهندسی خود به عنوان ارتش در طول جنگ مدرن شدند و به آنها اجازه دادند با معرفی ماشین آلات پیچیده تری تجربه کسب کنند.

در آگوست 1941 ، نخست وزیر وینستون چرچیل و رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت آنچه را که به عنوان منشور آتلانتیك ، چشم انداز جدیدی برای جهان پس از جنگ ، برجسته كردن حق خود برای همه مردم -تعیین. اگرچه ایالات متحده هنوز به عنوان رزمنده وارد جنگ نشده بود ، اما در حال تهیه تجهیزات نظامی به انگلیس بود و این سند را به عنوان توجیهی برای حمایت از متفقین ایجاد كرد و امیدهای ضد فاشیستی خود را برای جهان ابراز داشت. انگلیس ناامید بود که خود را به ایالات متحده متصل کند و آن را متقاعد کند که به جنگ بپیوندد ، و چرچیل با بی پروایی بیانیه را امضا کرد ، گرچه بنیان امپراتوری را به چالش کشید.

منشور آتلانتیک امیدهای استقلال در بین مستعمرات انگلیس را برانگیخت. اما یک ماه پس از امضای منشور ، چرچیل تصریح کرد که حق تعیین سرنوشت که در سند ذکر شده فقط در مورد کشورهای تحت اشغال آلمان اعمال می شود. این خسارت قبلاً ایجاد شده بود.

در سال 1942 ، مهندس کی گاندی جنبش ترک هند را آغاز کرد و خواستار پایان حکومت انگلیس شد و هندی ها را علیه نیروهای استعماری انگلیس جلب کرد. و تهدید منابع اقتصادی و طبیعی لندن برای ادامه جنگ نیاز داشت.

ستاره جنبش استقلال هند ، سوباس چاندرا بوسه ، با مبارزات غیرخشونت آمیز گاندی جدا شد و خود را با قدرتهای محور ، که به اعتقاد او قدرت را در ایجاد ارتش و پیروزی در استقلال هند فراهم می کند. بوز در اردوگاه های زندان اروپا و آسیا گشت ، و با جذب نیرو های خارج از کشور هندی و اسیران جنگی هندی نیرو ایجاد کرد.

<کنار کلاس = “css-ew4tgv” aria-label = “ستون همراه”> < / کنار>

ارتش بوز ، ارتش ملی هند ، تقریباً 40،000 نیرو داشت. تا سال 1943 ، وی آزاد هند یا دولت موقت هند در تبعید را در سنگاپور تحت اشغال ژاپن تأسیس کرد و علیه قدرت های متفقین اعلام جنگ کرد. هدف نهایی بوز حمله به هند و آزادسازی آن از دست انگلیس بود. هنگامی که I.N.A. و بوز شرط بندی کرد ، هندی ها به طور دسته جمعی قیام می کنند. انگلیس از اینکه رسانه های خود را در مورد نیروی سرکش گزارش ندهند ، ممنوع کرد ، زیرا نگران این امر نخواهد بود که موجبات فرار نیروهای ارتش هند را فراهم کند.

در مارس 1944 ، بوز این شانس را داشت که حکومت انگلیس را در هم بشکند. ارتش ژاپن با پشتیبانی I.N.A. ، عملیات U-Go را آغاز کرد ، یک کارزار برای حمله به شمال شرقی هند از برمه و شکست نیروهای متفقین در منطقه. اگر ژاپنی ها و I.N.A. غالب ، آنها می توانستند منابع هند را برای احیای تلاش های جنگی خود احیا کنند ، شاید جنگ را طولانی کنند و از بندرهای استراتژیک هند برای قطع خطوط تأمین متفقین از شرق به غرب استفاده کنند.

اما آنها با مقاومت سخت نیروهای متفقین روبرو شدند ، که اکثراً سفیدپوست نبودند – حدود 70 درصد از نیروهای جنگی از هند و تا حدودی از مستعمرات آفریقا بودند. (نیروهای انگلیس تمایلی به خدمت در هند نداشتند و ترجیح می دادند جذابیت جبهه های مقابله با اروپا را داشته باشند.) نبرد معروف به نبرد کوهیما و ایمفال ، بدترین خونریزی های جنگ در آسیا را به وجود آورد.

در حالی که سربازان هندی مورد حمایت انگلیس هموطنان خود را که تحت فرماندهی بوز بودند می کشیدند ، آنها همچنین هزاران ژاپنی را که از بهترین جنگجویان جنگ جهانی دوم به حساب می آیند کشتند. ارتش پانزدهم ژاپن ، 85،000 نیرو در آغاز حمله ، 53000 سرباز را در پایان جنگ کشته یا مفقود کرد.

شکست ، یکی از ویران کننده ترین جنگ ها برای نیروهای زمینی ژاپن ، به ارتش هند کمک کرد تا خود به خود بیاید ، مورخان معتقدند ، و به تحریک جنبش های ملی گرایانه در هند و مناطقی از آفریقا کمک کرد.

کاوشک روی ، مورخ ، استاد دانشگاه جاداوپور در کلکته ، هند گفت: “آنها خواستار آزادی خود شدند.” “این احساس وجود داشت ،” چرا باید برای حفظ استعمار بجنگیم؟ “”

چند سال پس از پایان جنگ طول کشید ، اما ناسیونالیست ها پیروز شدند. انگلیس امپراتوری خود را متلاشی کرد ، و نیروهای استعماری که از آنها برای حمایت از حکومت خود در سراسر جهان استفاده می کرد ، به ارتش ملی کشورهای مستقل که از بقایای تشکیل شده بودند ، منتقل شدند. روی در سال 1947 به هند اعطا شد.

روی افزود: “وقتی خون حیات استعمار شکسته شد ،” آنها به خواسته های خود برای حاکمیت خود اطمینان پیدا کردند.