آمریکایی های مانده در کویت

به این مقاله گوش فرا دهید ضبط صدا توسط Audm

برای شنیدن داستان های صوتی بیشتر از ناشران مانند نیویورک تایمز ، Audm را برای iPhone یا Android بارگیری کنید.

O در شب اول کنوانسیون ملی جمهوری خواهان ، در فیلم آغازین ادعا شد که آمریکا بدون در نظر گرفتن نژاد ، با همه شهروندان خود به یک اندازه رفتار می کند. اما در نیمه راه این رویداد به نوبه خود تاریک شد. تصاویر سیم های تیغ و میله های زندان چشمک زد. “صدای گروگان های آمریکایی” ، صدای عمیقی شنید. “فراموش شده و هدر رفته در زندانهای دور. به اشتباه توسط دولتهای خارجی بازداشت شد. آمریکایی ها مورد ضرب و شتم ، آزار و اذیت ، گرسنگی قرار گرفتند و برای مرگ بمانند. تا زمانی که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا وارد عمل شد. ” مونتاژ کلیپ های خبری نشان می دهد ترامپ در فرودگاه ها و کنفرانس های خبری از استقبال آمریکایی هایی که اخیراً آزاد شده اند استقبال می کند. سپس خوراک به کاخ سفید بریده شد ، جایی که ترامپ در کنار شش زندانی سابق ، پنج نفر از آنها سفید ، در میان آنها یک کهنه سرباز نیروی دریایی ، یک مبلغ و دو کشیش ، که به جرایمی از جمله قاچاق ارز و ذخیره سلاح متهم شده بودند ، نشسته بود. آنها از او به خاطر تأمین آزادی هایشان تشکر کردند.

شاید هیچ رئیس جمهور دیگری بدرفتاری با آمریکایی های زندانی در خارج از کشور را تا این حد برای شخصیت دولتش مهم نگذاشته است. به نظر می رسد رئیس جمهور از مطرح كردن این موارد در موضوعات ژئوپلیتیك لذت می برد ، حتی تا آنجا پیش می رود كه ترکیه را از طریق توئیتر تهدید به تحریم اقتصادی بیش از حبس اندرو برونسون ، یكی از شبانان انجیلی می كند. و پس از آنکه اتو وارمبیر ، دانشجوی دانشگاه ، در حین زندانی شدن در کره شمالی دچار آسیب مغزی شد ، ترامپ این فاجعه را جدایی بخش تقابل دولت با دیکتاتوری بر سر تهدید هسته ای خود قرار داد و متعهد شد “یاد و خاطره اتو را با عزم کامل آمریكا گرامی بدارد” آدرس ایالت اتحادیه 2018.

“ترامپ در جریان کنوانسیون اعلام کرد:” من بسیار خوشحالم که به همه اطلاع می دهم که ما بیش از 50 گروگان را از 22 کشور مختلف برگردانده ایم. ” . “ما به کاری که انجام دادیم بسیار افتخار می کنیم.” صدای صوتی تصویری اعلام کرد: “هیچ آمریکایی نباید هرگز عقب بماند.”

اما وقتی نیکودیموس آکوستا ، کهنه سرباز نیروی دریایی سیاه ، ادعاهای رئیس جمهور را شنید ، دانست که این داستان کامل نیست. آكوستا اخیراً بیش از یك سال را به جرم خرید و فروش ماری جوانا در كویت سپری كرده بود – جرمی كه مرتكب نشده بود. اما با وجود خدمت سربازی و مشکلات آشکار پرونده کویتی ها ، او احساس کرد که توسط دولتش کاملا رها شده است. و آکوستا می دانست که او تنها نیست. اگرچه او از زندان کویت آزاد شده بود ، اما تعدادی از مردان را در مجتمع زندان مرکزی امارات ترک کرده بود. در مجموع 28 آمریکایی در پنج سال گذشته وقت خود را برای جرایم مواد مخدر اختصاص داده اند و از وزارت امور خارجه که تعهداتشان در قبال آنها تا حدودی محدود است کمکی دریافت کرده اند. و با این حال مشخصات خاص آنها نشان می دهد که می توان کارهای بیشتری انجام داد.

همه این آمریکایی ها داستان های مشابهی را به طور ناخوشایند به اشتراک می گذارند. آنها پيمانكاران خصوصي بودند و از عمليات نظامي آمريكا در خاورميانه حمايت مي كردند ، قبل از اينكه در حملات شبانه كه از سوي پليس كويت انجام مي شد دستگير شوند. برخی می گویند آنها برای انجام اعترافات دروغ شکنجه شده اند – ادعاهایی که گاهی اوقات توسط سوابق خود وزارت خارجه پشتیبانی می شود. بیشتر پیمانکاران می گویند که پلیس کویت با استفاده از مواد مخدر شخصی جزئی ، اتهامات جدی قاچاق را وارد کرده و اغلب اعترافات اجباری را بنا نهاده است. همه می گویند که آنها طبق قانون کویت بدون تشریفات قانونی محکوم شده اند – ادعاهایی که پرونده های پلیس کویت گاهی اوقات آنها را پشتیبانی می کند. و آنها به طور کلی شکایت دارند که دولت ترامپ در طول آزمایشات کمکی به آنها کرده است – علی رغم اینکه وزارت امور خارجه از شکنجه آمریکایی ها توسط کویتی ها آگاه بود.

روشن است که برخی از متهمان ، گرچه همه آنها نبودند ، اما در اتهامات علیه خود مقصر نبودند. اما صرف نظر از این ، ایالات متحده برخی از مسئولیت های اساسی را در قبال رفاه همه شهروندان خود که در خارج از کشور زندانی هستند ، بر عهده دارد. و غالباً ، به ویژه تحت این دولت ، این فراتر از آن تعهدات است. آكوستا و سایرین معتقدند كه دلیل ساده ای وجود دارد كه مخمصه آنها را نادیده گرفته اند: نژاد. همه این پیمانکاران به جز سه نفر سیاهپوست هستند. هیچ یک از آنها سفید نیست.

این مقاله نتیجه دو سال و نیم گزارش است و براساس ده ها مصاحبه با زندانیان (از طریق تلفن های همراه قاچاق آنها) ) ، مقامات وزارت خارجه ، کویتی ها ، خانواده های زندانیان ، پیمانکاران نظامی خصوصی و کارشناسان حقوق بین الملل و پیمانکاری نظامی. این پرونده از سوابق گسترده وزارت امور خارجه و صدها صفحه از پرونده های دولت کویت ، از جمله گزارش های پلیس است. با هم ، تجارب زندانیان نشان دهنده عدم موفقیت وزارت امور خارجه در رسیدگی فوری به بدرفتاری سیستمی کویت با آمریکایی ها است. و به طرز شگفت انگیزی ، آنها به هزینه غیر منتظره تعمیق نابرابری در ایالات متحده اشاره می کنند: همانطور که آمریکایی ها به طور فزاینده ای به دنبال رفاه در خارج از کشور هستند ، در معرض خطراتی قرار می گیرند که به طور کامل درک نمی کنند.

مانند بقیه آمریکایی ها در کشورهای خارجی تابع قوانین آن کشورها هستند. برخلاف بقیه ، آمریکایی ها آخرین ابرقدرت نظامی باقی مانده را در گوشه خود دارند. اما پاسخ ایالات متحده به حبس یک شهروند در خارج از کشور ، بسته به قانون مورد نظر ، احساس دولت از قانونی بودن دولت دیگر ، نیازهای دیپلماتیک ما در حال حاضر و عوامل متعدد دیگر ، می تواند متفاوت باشد. رفاه این زندانیان از نظر فنی به عهده وزارت خارجه است – اگرچه در واقع هیچ راهنمای مشخصی برای گرایش به آنها ندارد. هدف آن ارائه چکاپ های بهداشتی دو ساله و مزایای جزئی ، مانند مطالعه مواد و ویتامین ها است. در شرایط استثنایی ، دولت می تواند نقش اصلی را در موارد پررنگ بازی کند ، مانند زمانی که آمریکایی ها به عنوان تراشه های چانه زنی ژئوپلیتیکی توسط کشورهای متخاصم استفاده می شوند یا هنگامی که یک شهروند می تواند از توجه رسانه ها به اندازه کافی چشمگیر استفاده کند تا دولت را مجبور به پاسخگویی به عقاید عمومی کند . اما اکثر آمریکایی ها باید دفاع قانونی خود را انجام دهند و هزینه های آن را بپردازند ، که اغلب در یک سیستم حقوقی و زبانی که آنها نمی فهمند اثبات می شود.

با این حال ، موارد استثنایی در این قانون ، افرادی هستند که نمایندگی ایالات متحده را دارند ، مانند دیپلمات ها و سربازان ، که به طور معمول با توافق نامه های رسمی محافظت می شوند بین دو ملت. از نظر تاریخی ، رفتار با اعضای خدمات آمریکایی زندانی شده توسط سایر قدرت ها ، چه در زمان جنگ و چه در صلح ، مسئله ای جدی برای هر دو حزب بوده است. اما در دو دهه گذشته ، ارتش آمریكا به طور فزاینده ای بخش عمده ای از نیروی خود را به بخش خصوصی واگذار كرده و كلاس جدیدی از شهروندان را ایجاد كرده است كه برای منافع نظامی این كشور كار می كنند ، هرچند كه از نظر فنی در آن عضو نیستند: پیمانكاران نظامی. این تحول باعث ضعیف شدن پیوندهای بین ارتش آمریكا و افرادی كه به آن خدمت می كنند ، می شود و شرایطی را فراهم می آورد كه 28 پیمانكار آمریكایی در كویت تحمل می كنند.

هنگام ورود آكوستا کویت در سال 2016 ، می توانست بخاطر اینکه به این نتیجه رسید که وی این کار را تحت ضمانتهای آهنی که به سربازان داده شده است ، با آن قول مقدس “هیچ کس باقی نماند” بخشیده شد. وی کهنه سربازی بود که برای رفتن به عقد قرارداد خصوصی نظامی ، خدمت را رها کرده بود. در کمپ آریفجان ، مقر بسیاری از عملیات های آمریکایی ها در خاورمیانه ، وی یک I.T. میز کمک برای هزاران نیرو در پایگاه. جهت گیری برای شغل او در فورت بلیس ، پادگان ارتش در خارج از ال پاسو انجام شد که در آن ارتش پیمانکاران را مطابق با استانداردهای خود آموزش می دهد. همانطور که وی دید ، یک تفاوت مهم این بود که برای اولین بار در زندگی اش درآمد واقعی کسب می کند: بیش از 100000 دلار در سال. اگر پس انداز کرد ، کافی است یک میله آب میوه در نزدیکی محل زندگی پسر کوچکش در ویرجینیا باز کنید.

قبلاً این موفقیت برای آکوستا که بدون پول زیادی در برانکس بزرگ شده بود دور از دسترس به نظر می رسید. در دوران کودکی ، پدرش هر هفته آخر هفته از کار در راه آهن بین ایالتی به خانه برمی گشت تا او را از طریق تمرینات بیس بال اداره کند ، با این امید که بتواند لیگ های بزرگ را بدست آورد. آکوستا قول داده بود – اما پس از آن ، در سن 16 سالگی ، مچ پا را شکست چنان که برای نجات به پیچ و صفحه نیاز داشت ، و به آرزوهای ورزشی خود پایان داد. او داستانهای بی شماری از خدمات نیروی دریایی پدرش شنیده بود ، بنابراین “من مثل این بودم ،” من تو را دنبال خواهم کرد ، پاپ “.” دیری نگذشته که فارغ التحصیل دبیرستان شد ، آکوستا نام نویسی کرد. وی به مدت 5 سال در پایگاه های بحرین و اسپانیا گشت زد و مدال موفقیت نیروی دریایی را بدست آورد. او خوشبختانه تمام زندگی خود را به خدمت می گذراند ، اما به عنوان یک افسر خرده پا در تلاش برای پس انداز برای آینده خود با 30000 دلار در سال بود. هنگامی که در اسپانیا مستقر بود ، با پیشکسوتانی که پیمانکار نظامی خصوصی شده بودند و شش رقم درآمد کسب کرد. وقتی اولین تورش تمام شد ، او از مزایای نظامی خود برای گرفتن لیسانس استفاده کرد و در حالی که از همسرش جدا شد ، اولین کار پیمانکاری را که به او پیشنهاد شد ، انجام داد. این مکان در کویت بود.

آکوستا در حال ورود به یک خط لوله کاملاً تاسیس شده ، ساخته شده طی دو دهه گذشته بود که سربازان را به پیمانکار تبدیل می کند. در بیشتر تاریخ خود ، ارتش ایالات متحده عمدتاً از سربازان وظیفه تشکیل شده است – اتفاقاً درست در همان زمان درگیر شدن ارتش آمریكا در كویت ، چیزی كه شروع به تغییر كرد. در سال 1991 ، پس از حمله صدام حسین به پادشاهی کوچک نفت خیز ، ارتش عظیم الجثه دوران جنگ سرد آمریکا به راحتی نیروهای عراقی را بیرون راند ، در حالی که فقط تعداد کمی از پیمانکاران خصوصی را برای نقش های تخصصی به کار گرفت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، دولت کلینتون شروع به کاهش تعداد نیروهای فعال کرد و در نهایت با کاهش بیش از 23 درصدی ، امیدوار بود که “سود سهام صلح” را بدست آورد. در طی یک دهه نسبتاً ساکت و آرام که پس از آن رخ داد ، هنگامی که ارتش نیاز داشت به سرعت درگیر درگیری ها شود ، مانند مشارکت در مأموریت های صلح در بالکان ، این کار را با استخدام پیمانکاران خصوصی و سپس اجازه دادن به آنها برای رفتن به این کار انجام داد ، فصل تعطیلات سپس 11 سپتامبر اتفاق افتاد.

حتی با گسترش سریع ارتش ایالات متحده برای درگیری ها در افغانستان و عراق ، تعداد نیروهای استخدام شده فقط به میزان متوسطی افزایش یافت. در عوض ، پنتاگون صدها هزار پیمانکار نظامی خصوصی استخدام کرد – آنقدر که گزارش خدمات تحقیقاتی کنگره در سال 2019 تخمین زده بود که “در طول آن مبارزات” پیمانکاران اغلب 50 درصد یا بیشتر از کل D.O.D را تشکیل می دهند. حضور در کشور. ” بیشتر توجه به پیمانکارانی که اسلحه در دست دارند متمرکز شده است ، برخی از منتقدان معتقدند که آنها اساساً مزدور و مستعد ایجاد حوادثی مانند قتل عام میدان نیسور هستند که طی آن پیمانکاران بلک واتر 17 غیرنظامی عراقی را به قتل رساندند. با این وجود بسیاری از پیمانکاران وظایف پشتیبانی مانند خدمات غذا ، حمل و نقل لوازم و یا نگهداری رایانه را انجام می دهند. اگرچه از اوج جنگ های افغانستان و عراق تعداد شاغلان ارتش به میزان قابل توجهی کاهش یافته است ، در جولای 2018 ، فرماندهی مرکزی ایالات متحده هنوز بیش از 49000 نفر از آنها را در خاورمیانه استخدام می کند. P.W. سینگر ، نویسنده کتاب “Corporate Warriors: The Rise of the Privatized Industry Industry” ، می گوید: “ما اکنون یک ارتش ترکیبی دولتی و خصوصی هستیم – دیگر هیچ بازگشتی وجود ندارد.”

امروز بسیاری از سربازان فقط برای بازگشت بلافاصله در مشاغل پیمانکاری از خدمت خارج می شوند. بخش خصوصی دستمزدی را ارائه می دهد که مشاغل نظامی کمی مطابقت دارد و انعطاف پذیری بیشتری نسبت به عضوگیری چهار ساله دارد. منتقدان خاطرنشان می کنند که چنین مزایایی با اشکالات قابل توجهی همراه است. بسیاری شامل تورهایی در مناطق خطرناک و ناپایدار جهان است – متحدان ایالات متحده با دولت های سرکوبگر یا حتی مناطق جنگی فعال. معامله برای این دستمزدهای بالا این است که بسیاری از پیمانکاران مزایای طولانی مدت یا امنیت شغلی را ارائه نمی دهند – مبادله ثبات برای سود کوتاه مدت که برای کسانی که در اقتصاد گسترده تری شرکت می کنند آشنا است. در واقع ، دولت به بسیاری از دلایلی که پیمانکاران در بخش خصوصی گسترش یافته اند ، از پیمانکاران نظامی استفاده می کند: از نظر تئوری آنها ارزان تر هستند و در صورت عدم نیاز می توانند از خدمت خارج شوند.

در استخدام پیمانکاران نیز مزایای غیر بودجه ای برای دولت وجود دارد. سینگر می گوید: “تمام هدف سیستم پیمانکاری خصوصی پرهیز از عوامل خارجی و سیاسی است” ، اگرچه این پیوند مقدس مقدس بین ارتش و افرادی که به آن خدمت می کنند را تضعیف می کند. او می گوید ، “این یک ویژگی سیستم است ، نه یک اشکال.” بر خلاف سربازان ، که اغلب تحت معاهدات محافظت نمی شوند ، پیمانکاران از نظر فنی شهروندان خصوصی هستند ، بنابراین وقتی آکوستا در کویت کار می کرد ، بر اساس برآوردهای وزارت امور خارجه ، او تقریباً یکی دیگر از حدود نه میلیون آمریکایی عادی بود که در خارج از کشور زندگی می کنند – جمعیتی که یازدهمین آمریکا خواهد بود بزرگترین ایالت.

توماس كروسبی ، استاد كانادایی در کالج دفاعی سلطنتی دانمارک ، که به مطالعه پیمانکاران نظامی که در خارج از کشور کشته می شوند ، می گوید: “این افراد مهاجر اقتصادی هستند.” در تحقیق خود ، كروزبی دریافت كه این پیمانكاران تمایل دارند از جاهایی با چشم انداز اقتصادی محدود باشند كه 60 درصد آنها از مناطق روستایی تهیه می شوند. و خدمات مسلح به طور کلی از جوامع سیاه پوستان که از نظر اقتصادی برخوردار نیستند ، به طور نامتناسبی استخراج می شوند. با مشاهده این روش ، تحرک اقتصادی و نابرابری های نژادی در ایالات متحده توطئه ای ایجاد کرده اند که طبقه جدیدی از کارگران دوره گرد را ایجاد می کنند ، از ارتش آمریکا حمایت می کنند اما از آن حمایت نمی کنند.

اما آکوستا اصلاً اینطور نمی دید. در واقع ، تقریباً به نظر می رسید که او حتی آمریکا را ترک نکرده است. “Camp Cupcake” ، به عنوان ملقب به Camp Arifjan ، دارای استارباکس ، برگر کینگ و تاکو بل ، و همچنین بسیاری از تله های دیگر از زندگی حومه آمریکایی است ، که باعث می شود او احساس کند در خانه است. در پایان روز ، او با اتوبوس به آپارتمان خود در شهر کویت بازگشت ، جایی که هنوز توسط فرهنگ نظامی احاطه شده بود ، زیرا اکثریت قریب به اتفاق پیمانکاران از جانبازان هستند. وی پس از دو سال و نیم قرارداد و همچنین مشاغل جانبی در زمینه تعمیر کامپیوترهای ثروتمند کویتی ، حدوداً یک سال از پرداخت پول کافی برای باز کردن آب میوه خود در خانه و کمک به حضانت فرزند خود در حدود یک سال فاصله داشت.

پس از 12 روز کاری ، آكوستا و سایر پیمانكاران نظامی برای از بین بردن مشاغل خود در آپارتمان های شخصی مهمانی می گرفتند ، زیرا هیچ میله ای وجود نداشت. کویت کشوری خشک و دارای سیستم حقوقی است که تا حدودی مبتنی بر فقه اسلامی است و صرفاً مستی در ملا عام در آنجا غیرقانونی است. با این وجود ، در این رویدادها ، ماری جوانا به طور گسترده ای در دسترس بود. به نظر نمی رسید یک چیز دیوانه کننده باشد. حتی برخی از کویتی ها که آکوستا می دانست آنها سیگار می کشند. علاوه بر این ، تابعیت آمریکایی و انجمن نظامی وی باعث شده است که انگار از او محافظت شده است. حداقل تا یک شب در اواخر آگوست 2018 ، زمانی که پلیس کویت به آپارتمان وی وارد شد.

حدود 1:30 صبح که آکوستا بیدار شد و خرد شد و شیشه خرد شد. سارا فلوید ، دیگر پیمانکار آمریکایی ، که در آنجا اقامت داشت ، حدس زد که قفل در ایوان شکسته شده است. چراغ ها روشن شدند ، و باعث کور شدن آکوستا شد. این مرد 29 ساله با یک مرد عرب که چکمه های کار و کلاه بیس بال پوشیده بود ، روبرو شد و یک نشان پلیس را در دست داشت. حدود 10 پلیس جوان با لباس خیابان از او حمایت کردند. افسر ارشد تهدید کرد که اگر اطلاعاتی در مورد یک فروشنده مواد مخدر را که با امپراطور تماس گرفت ، فاش نکند و به او بگوید که “کیلوها” مواد مخدر را ذخیره کرده است ، او را متهم خواهد کرد. آكوستا اعتراض كرد كه نمي دانست از چه صحبت مي كنند.

همانطور كه ​​رئيس پليس از آكوستا بازجويي كرد ، بقيه دراورها ، كابينت ها و حتي لوله هاي جو دو سر Quaker را رها كردند. ، تا جایی که هر اینچ کف او آشغال شده بود. هنگامی که افسر ادعا کرد که آنها فیلم معامله با او را در اختیار داشتند ، آکوستا نگران بود آنچه که در واقع داشتند فیلم سیگار کشیدن تفریحی او در ایوان است. تصور كرد كه چقدر مي تواند بد باشد كه اعتراف كند كه به اندازه كافي علف هرز را در اختيار دارد؟ در ایالات متحده ، او فقط سیلی به مچ می خورد.

< p class = "css-158dogj evys1bk0"> آكوستا به آنها گفت: “كاری كه می كنم سیگار كشیدن است.” “اگر آنچه به من نشان می دهد ، اجازه می دهی بروم؟”

پلیس به آكوستا پیشنهاد كرد كه فقط اخراج شود ، بنابراین او آنها را به سمت اجاق خود سوق داد ، جایی که آنها دو شیشه شیشه میسون و یک آسیاب پیدا کردند. آكوستا و فلوید معتقدند كه در شیشه ها حداكثر مقدار ماری جوانا برای غلتاندن ده مفصل وجود دارد. عکسهای دانه ای در گزارش پلیس فقط تعداد کمی جوانه در شیشه ها را نشان می دهد. و با این حال ، بازپرس هشدار داد که اگر “بقیه” داروها را فاش نکند ، 25 سال زندان خواهد داشت.

تصویر

اعتبار … اریکا لارسن / Redux ، برای The نیویورک تایمز

آكوستا با صداي بلند تعجب كرد كه چگونه چنين امكاني وجود دارد.

“اين كويت است” ، آكوستا به يادآوري افسر پاسخ مي دهد. “ما می توانیم آنچه را که می خواهیم انجام دهیم.” “

هنوز هم ، او فكر كرد كه آنها بلوف می كنند ، حتی پس از آنكه او و فلوید به اداره كل مبارزه با مواد مخدر كویت رانده شدند ، در آنجا كه بود دستور داد که در یک دفتر پر از کاغذهای نامرتب و کامپیوترهای خوابیده بنشیند. حدود ساعت 3 بامداد ، نگهبانان ناگهان یک بلک آمریکایی بلند قامت و لاغر را با داربل هایی به شانه و بور آغشته به رنگ هدایت کردند. کلوین لوو بود ، پیمانکاری که آکوستا اخیراً با او دوستانه بود. لوو با لباس کار ، تی شرت قرمز تامی هیلفیگر و خاکی ها بود – اما پا برهنه و لنگ لنگان بود. آن زمان بود که آكوستا فهمید كه چیزی عمیقاً اشتباه است.

حدود یك ماه قبل از دستگیری ، آكوستا در یك مهمانی در شهر كویت بوده و در آنجا با لاو ملاقات كرده است. آنها از یک مشترک عبور کردند و بعداً شروع به ارسال پیامک کردند و با هم برنامه ریزی کردند تا سیگار بکشند. لو سه روز قبل از آكوستا دستگير شد ، زماني كه يك مدير ساختمان بوي دود ماري جوانا را از آپارتمان او بو كرد و با مقامات تماس گرفت. سوابق پلیس نشان می دهد که آنها یک کوله پشتی حاوی مقدار کمی علف های هرز را در سه کیسه ، یک چرخ ، چندین ظرف خالی ، یک دستگاه بسته بندی مواد غذایی و یک ترازوی الکترونیکی کشف کرده اند. به نظر می رسد که کویتی ها همچنین از طریق تلفن وی پیام های بین او و آکوستا را پیدا کرده اند که منجر به دستگیری آکوستا شده است.

در دفتر ، اوضاع روند تاریکی به خود گرفت. طبق گفته های آكوستا ، لوو و فلوید ، پلیس در حال حاضر خواستار دانستن اینكه چرا لو به آنها گفته است كه آكوستا فروشنده است ، از آنجا كه به نظر نمی رسید. لوو با بیان اینکه پلیس پیام های متنی خود را سو تعبیر کرده است ، هرگز این حرف را نپذیرفت. بازپرس او را دروغگو خواند و به او ضربه زد. سپس ، چند پلیس لوو را به راهرو کشاندند و شروع به لگد زدن به پاها و پاهای او کردند ، اوج آنچه لاو می گوید چندین روز سو abuse استفاده جسمی است. همانطور که این اتفاق افتاد ، افسر دیگری به بازجویی از آکوستا ادامه داد ، که سعی داشت عصبانیت خود را حفظ کند زیرا خشونت در آن اتفاق می افتد.

وقتی مصاحبه به پایان رسید ، به آکوستا گفتند بایستد و چهار پلیس او را به یک راهرو به بن بست غبارآلود ، جایی که میزهای قدیمی ، صندلی ها و کابینت های پرونده پر شده بود ، راهپیمایی کردند. مأموران به او دستور دادند روی زمین بنشیند و پاها و مچ پا را با دستبند به هم انداختند. سپس آنها یک تیر چوبی را از طریق دستگیره ها بلغزانند ، و هنگامی که آنها تیر را بالا بردند و آن را از بالای دو کابینت پر کردن قرار دادند ، او خود را در حالی که از ناحیه مچ و مچ پا آویزان بود مشاهده کرد و به اسیرکنندگان خود نگاه کرد. یک افسر پوست سبک و سایه ای از ریش شروع به داد زدن کرد: «کجا مواد مخدر؟ کجا مواد مخدر؟ ” هر وقت آكوستا جواب می داد: “نمی دانم” ، او را لگد می زدند یا مشت می كردند. آكوستا تخمين زد كه او حدود 15 دقيقه را به عنوان كيسه بوكس ​​سپري كرد ، اما آنچه واقعاً آزار دهنده بود ، معطوف كردن تمام پوندهاي 200 پوندي وي توسط اين دستبندها بود. انگشتانش متورم شد و سفید شد. سرانجام ، او به آنها گفت كه اعتراف خواهد كرد.

اما وقتی آكوستا سركار شد ، اما او حاضر به پیگیری نشد – او حتی می گوید تهدید می كند كه اگر آنها تلاش كنند تا دوباره او را آویزان کند. سرانجام ، پلیس وی را به سلول بدون پنجره که در آن دهها زندانی در کف دود خوابیده بودند ، از جمله لوو ، همراهی کرد. او در همان نزدیکی نقطه ای پیدا کرد و دراز کشید. آكوستا خود را عضوی از ارتش آمریكا می پنداشت ، اما چون در زندان زندانیان آسیای جنوبی ، آفریقا و فقیرتر کشورهای خاورمیانه بود ، مشخص بود كه كویت به او جور دیگری می نگریست.

حدود دو میلیون خارجی تقریباً 80 درصد نیروی کار کویت را تشکیل می دهند. ملت نفت خیز چنان مزایای فاخر را فراهم می کند که برخی از شهروندان مجبور به کار نیستند. بسیاری از این مهاجران مورد سوited استفاده و یا بدتر از این قرار گرفته اند – به حدی که در سال های اخیر ، دولت فیلیپین دو بار شهروندان خود را از کار در این کشور منع کرده است. اگرچه آكوستا طبقه جارو نمی كرد و آسمان خراش نمی ساخت ، اما اساساً به کویت كمك می كرد تا از دفاع خود پشتیبانی كند. کویت پس از اینکه در جنگ خلیج فارس به راحتی توسط عراق تسخیر شد ، به آمریکا اجازه داد تا برای حفاظت از همسایگان قدرتمندتر خود ، پایگاه های نظامی در آنجا بسازد. هنگامی که آکوستا برای خواب تلاش می کرد ، شروع به ارزیابی مجدد وضعیت خود در کویت – و در آمریکا کرد.

بدون پنجره یا یک ساعت امکان پیگیری مرور زمان در سلول وجود نداشت. آكوستا و لاو بی صبرانه منتظر بودند كه سفارت آمریكا آنها را نجات دهد. اما بیرون هیچ تلاشی برای مداخله صورت نگرفت. این امر تا حدی به این دلیل بود که اداره کل مبارزه با مواد مخدر به طور منظم افراد خارجی را برای مدت طولانی تر از مجاز مجازات کویت نگهداری می کند ، اما همچنین به این دلیل که دوست دختر لوو مجبور شد شش روز قبل از پاسخگویی به سفارت در مورد ناپدید شدن وی تماس و ایمیل بکشد. در برخی از مواقع ، نگهبانان به دنبال آنها آمدند. آنها دست و پاهایشان را بسته بودند و به داخل یک وانت هدایت می کردند و سرانجام در ساختمان دولت فرسوده تخلیه می شدند. در یک دفتر طبقه فوقانی ، آنها روبروی جوانی کویتی که روپوش سفید ، روسری سر و صندلهای سنتی به تن داشت نشسته بودند: جاسم المصباح ، دادستان ، که اکنون برای تعیین اتهامات علیه آنها بازجویی می کرد.

آمریکایی ها برای درک انگلیسی المصباح تلاش می کردند. مترجم او ، که اغلب به نظر می رسید توسط گوشی های هوشمند خود حواس او را پرت می کند ، صحبت بهتری نکرد. طبق متن بازجویی ، المصباح با جمع بندی گزارش های پلیس در مورد دستگیری ها و اشاره به اینکه پلیس نوشته بود که آمریکایی ها اعتراف کرده اند که به خرید و فروش مواد مخدر اعتراف کرده اند – چیزی که هر دو آنها را به شدت مورد انکار قرار می دهند ، هرچند آنها به استفاده شخصی اعتراف کردند. سپس المصباح دو کوله پشتی را که حاوی مدارک و شواهد از آپارتمان های آنها بود ، باز کرد. او دو شیشه میسون آکوستا را در یک مقیاس متعادل کرد تا به وزن بیش از دو و نیم پوند “ماده مشکوک” برسد ، که در گزارش خود ثبت کرد.

دو و نیم پوند واقعاً مبلغ قابل توجهی خواهد بود که علاوه بر قاچاق ، توضیح معقول کمی برای آن وجود دارد. با این حال ، آكوستا می گوید دادستان ماری جوانا را در حالی كه داخل دو شیشه میسون بود وزن كرده و علیرغم اعتراض وی ، وزن شیشه را به آن اضافه كرده است.

“هیچ راهی وجود ندارد كه شما می تواند دو پوند علف هرز را در دو شیشه کوچک میسون قرار دهد. “، تام دین ، ​​وکیل متخصص جرایم مربوط به شاهدانه ، می گوید. حتی به صورت مکانیکی درون یک آجر فشرده می شود ، دو پوند یک کوله پشتی بزرگ را پر می کند و جوانه های به تصویر کشیده شده در گزارش پلیس کویت بدون فشار هستند و فضای تنفسی زیادی در کوزه ها وجود دارد. پنج متخصصی که عکس ها را بررسی کردند ، موافق بودند که آنها نشان دادند که چیزی بیشتر از یک اونس ماری جوانا وجود ندارد – فقط کسری از وزنی که المسببه ثبت کرده است.

با این وجود ، به نظر می رسد این برآورد پایه و اساس اتهامات قاچاق المصباح علیه آکوستا و لوو بوده است . در حقیقت ، در کل گزارش دادستان ، هیچ چیز صریحاً Acosta را به مبادله مواد مخدر با پول مرتبط نمی کند – هیچ حساب شاهد ، هیچ عکس ، هیچ فیلم ، هیچ پیام متنی ، هیچ چیز. به نظر می رسد شواهد ثانوی المسبه حدود 55000 دلار ، عمدتا با دینار کویت ، کشف شده در آپارتمان آکوستا بوده است ، که در گزارش پلیس آمده است که اعتراف کرد آکوستا “عواید فروش مواد مخدر بوده است”. آكوستا می گوید كه چنین كاری انجام نداده است. در واقع ، طبق متن خود كویتی ها ، آكوستا برای المصباح توضیح داد كه این پول پس انداز شغل وی و پرداخت های حاصل از كار وی به عنوان تعمیركار رایانه شخصی برای كویتی های ثروتمند است. او می گوید که ماهانه مبلغ قابل توجهی از کارفرمای خود نیز دریافت کرده است. در واقع ، این مبلغ زیادی از پول او بود که پس انداز می کرد تا بتواند یک میله آب میوه در ویرجینیا باز کند. و نگه داشتن پول نقد برای پیمانکاران به جای اینکه در یک بانک خارجی در خاورمیانه ناپایدار نگه داشته شود ، خیلی هم غیر عادی نیست.

المصباح ، که به درخواست های اظهار نظر پاسخ نداد ، ممکن است به دلیل موارد ضبط شده با لوو ، خصوصاً دستگاه بسته بندی مواد غذایی ، ترازوها و ظروف ، که به نظر می رسید لوو می توانست ماری جوانا را برای فروش تقسیم کند. (طبق متن ، لو لو ادعا كرد كه دستگاه بسته بندی غذا برای غذا است و او از ترازو استفاده می كرد تا مطمئن شود كه هنگام خرید ماری جوانا ، نه هنگام فروش آن ، تقلب نشده است.) اما مهمتر از همه ، لو فقط متهم شد داشتن چند اونس علف هرز ، برای پیشنهاد یک عملیات بزرگ قاچاق کافی نیست. برای طرح پرونده خود ، به نظر می رسد که المصباح وزن باد شده مصنوعی Acosta و لوازم لوو را برش داده و چسبانده است. وی هر دو آمریکایی را به قاچاق متهم کرد ، که می تواند آنها را برای دهه ها در سیستم سختگیرانه حقوقی کویت کنار بگذارد.

روز بعد ، آکوستا و لو از سلول استخراج شدند و با مودبانه و بدون دستبند به یک دفتر کاملاً مجهز پیاده رفتند ، جایی که یک مقام کویت روبنده و یک افسر کنسولی آمریکایی که در کنار او بود ، کنار یک میز چوبی بزرگ نشسته بودند. در این نشست ، مقام كویتی ادعا كرد كه آكوستا و لاو به خوبی رفتار شده اند. هر دو شروع به اعتراض كردند: لاو پيراهن خود را بالا زد تا كبودي روي سينه را نشان دهد. آكوستا توضيح داد كه هنوز نمي تواند مچ دستان خود را احساس كند. این مقام سفارت یادداشت هایی را یادداشت کرد که آکوستا “مانند بدن و لاو” در تمام بدنش کبود بود. علاوه بر این ، وی افزود که “الگوی بدرفتاری توصیف شده مشابه موارد دیگر در بازداشتگاه بود”. تا سال 2020 ، وزارت امور خارجه حداقل 9 مورد “معتبر” از شكنجه آمریكایی ها را به روشی مشابه ثبت می كند. افسر مکالمه را ادامه داد و پس از حدود 20 دقیقه ، آنها را اخراج کرد. آکوستا از کمبود او شوکه شده بود.

افسران کنسولی که مأمور بازدید از زندان هستند ، معمولاً اعضای کمتری هستند که توسط بسیاری از مسئولیت های دیگر محاصره می شوند ، که آمادگی برای مقابله با چنین شرایطی بیشتر متشکل از یک یا دو روز آموزش در کلاس و نقش آفرینی چند سناریو در موسسه خدمات خارجی. اما مردان متهم همچنین احساس کردند که افسران کنسولی مختلفی که با آنها روبرو شده اند و از آنها به عنوان سفید پوست یاد می کنند ، گناهکار بودن خود را تصور می کنند – و ممکن است این احساسات توجیه شده باشد. یک مقام آمریکایی ، که خواست نامش فاش نشود ، گفت: “در میان افسران” پیش فرض پیش فرض “این است که” آنها به نوعی به دلیل درست انتخاب شده اند. ” این مقام مسئول با تأیید اینکه برخی موارد مورد توجه قرار نگرفتند ، گفت: “نژادپرستی در چنین سطح ناخودآگاه است. فراموش کردن این بچه ها خیلی راحت تر است. “