استفان اف کوهن ، مورخ تأثیرگذار روسیه ، در 81

درگذشت

استفان اف کوهن ، یک مورخ برجسته که در کتابها و تفسیرهای او درباره روسیه ظهور و سقوط کمونیسم ، دیکتاتوریهای کرملین و ظهور یک کشور پس از اتحاد جماهیر شوروی هنوز در قرن بیست و یکم برای هویت تلاش می کرد ، جمعه در خانه خود در منهتن درگذشت. وی 81 ساله بود.

همسرش ، کاترینا وندن هول ، ناشر و صاحب بخشی از The Nation ، علت آن را سرطان ریه دانست.

از درگیری های گسترده انقلاب بلشویکی 1917 و استبداد استالین تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دسیسه های ولادیمیر پوتین برای حفظ قدرت ، پروفسور کوهن روسیه را از تحولات گسترده اجتماعی و احساسات و شعر مردمی که یک قرن جنگ ، سرکوب سیاسی و مشکلات اقتصادی را تحمل کرده اند.

استاد برجسته مطالعات روسی در دانشگاه پرینستون و دانشگاه نیویورک ، روسی ، به طور مکرر از روسیه بازدید می کند و با مخالفان فکری و مقامات دولت و حزب کمونیست تماس برقرار می کند. وی 10 كتاب و مقالات زیادی را برای The Nation ، New York Times و سایر نشریات نوشت یا ویرایش كرد ، مفسر CBS-TV بود و رئیس جمهور جورج بوش و بسیاری از مقامات آمریكایی و شوروی را از منابع خود به حساب آورد.

در مسکو با آخرین رهبر شوروی ، میخائیل اس دوست شد. گورباچف ​​، که او را به جشن اول ماه مه در میدان سرخ در سال 1989 دعوت کرد. در آنجا ، در مقبره لنین ، پروفسور کوهن به همراه همسر و پسرش یک طبقه زیر آقای گورباچف ​​و رهبری شوروی ایستادند تا یک رژه نظامی سه ساعته را ببینند. وی بعداً به طور مختصر در تلویزیون روسیه با مخاطبان عظیم الجثه درباره راههای جایگزین تاریخ روسیه صحبت كرد.

با دید تاریخی تجدیدنظرطلبانه اتحاد جماهیر شوروی ، پروفسور کوهن دیدگاههایی داشت که او را به یک روشنفکر عمومی جنجالی تبدیل کرد. او معتقد بود که بلشویسم اولیه نوید بزرگی داده است ، که دموکراتیک و واقعاً سوسیالیستی بوده است ، و تنها بعداً با جنگ داخلی ، خصومت خارجی ، بدخیمی استالین و تقدیرگرایی در تاریخ روسیه فاسد شد.

برعکس ، یک مکتب فکری سنت گرای معتقد بود که آزمایش شوروی از همان ابتدا ناقص بود ، دیدگاه سیاسی لنین توتالیتر بود و هر تلاشی برای ایجاد جامعه ای مبتنی بر اتوپسی گرایی اجباری او از نظر منطقی ، همیشه منجر به تروریسم دولتی استالین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می شد.

پروفسور کوهن یکی از طرفداران پرشور آقای گورباچف ​​بود که پس از آمدن به قدرت در سال 1985 تغییرات جاه طلبانه ای را برای آزادسازی 15 جمهوری این کشور از کنترل های دولتی که در ابتدا توسط استالین اعمال شده بود ، انجام داد. آقای گورباچف ​​همزمان با سقوط دولت شوروی در اواخر سال 1991 قدرت را رها کرد و به سمت اعتقادات به دموکراسی و اقتصاد بازار حرکت کرد.

نویسنده پرکار و استخراج بایگانی های شوروی ، پروفسور کوهن برای اولین بار در سال 1973 با “بخارین و انقلاب بلشویکی” ، بیوگرافی محافظت شده از لنین ، نیکولای بوخارین ، که کمونیسم را ترکیبی از صنایع دولتی و کشاورزی در بازار آزاد تصور می کرد ، مورد توجه بین المللی قرار گرفت. منتقدان عموماً این اثر را که نامزد نهایی جایزه کتاب ملی بود ، تحسین می کردند.

< هریسون سالیزبری در مروری در تایمز نوشت: "مطالعه كامل استفان کوهن در مورد بخارین اولین مطالعه مهم درباره این همكار برجسته لنین است." "به همین ترتیب ، این یک نقطه عطف در مطالعات اتحاد جماهیر شوروی است ، محصول جانبی هم افزایش سطح علمی در استفاده از مواد شوروی و هم افزایش بسیار قابل توجه اطلاعات اساسی که از 20 سال پس از مرگ استالین در دسترس بوده است."

پس از مرگ لنین ، آقای بخارین در سال 1938 قربانی دادگاه های نمایش استالین در مسکو شد. او به توطئه علیه استالین متهم شد و اعدام شد. بیوه وی ، آنا میخائیلوونا لارینا ، 20 سال در تبعید و در اردوگاه های زندان به سر برد و برای توانبخشی آقای بخارین کمپین کرد ، که مورد تأیید آقای گورباچف ​​در سال 1988 بود.

خانم . لارینا و پروفسور کوهن با هم دوست شدند. با دسترسی به بایگانی های بخارین ، وی آخرین نامه عاشقانه ای را که آقای بخارین از زندان برای او نوشت ، پیدا کرد و به او بازگرداند.

در “بازنگری در تجربه شوروی” (1985) ، پروفسور کوهن تفسیر جدیدی از تاریخ آسیب زای ملت و واقعیت های سیاسی مدرن ارائه داد. از نظر وی ، استبداد استالین و سرنوشت آقای بخارین لزوماً نتیجه اجتناب ناپذیری از دیکتاتوری حزبی بود که توسط لنین بنیان نهاده شد.

ریچارد لوتنتال ، در مروری برای تایمز ، تفسیر پروفسور کوهن غیرقابل تصور است. آقای لوتنتال نوشت: “در حالی که من اعتقاد ندارم که همه وحشتهای استالینیسم عواقب” منطقی اجتناب ناپذیر “تسخیر قدرت توسط لنین و حزب بلشویک وی بود ،” من معتقدم پیروزی استالین بر بوخارین ذاتی ساختار بود از سیستم حزب. “

همانطور که پروفسور کوهن و دیگر دانشمندان درباره گذشته روسیه تعمق می ورزیدند ، قدرت گرفتن آقای گورباچف ​​و تلاش های او برای گلاسنوست (باز بودن) و پرسترویکا (بازسازی) آینده اتحاد جماهیر شوروی را با پرتاب جدید ، به طور بالقوه 70 سال از دگمای جنگ سرد معکوس کند.

همانطور که آقای گورباچف ​​برای اجلاس 1987 خود با رئیس جمهور رونالد ریگان وارد واشنگتن شد ، تایمز نوشت ،” با بی احترامی نسبت به سابقه و چابکی غیر معمول در رهبران شوروی ، او پیش فرض های قدیمی درباره انگیزه های شوروی را بر هم زده ، تجدید ارزیابی های اجباری از اهداف شوروی و ارائه شده را انجام داده است روند رقابت شرق و غرب کمتر قابل پیش بینی است. “

برای گسترش تمرکز ، پروفسور کوهن و خانم وندن هوول” صداهای گلاسنوست: مصاحبه با اصلاح طلبان گورباچف ​​”را منتشر کردند ( 1989).

پروفسور کوهن حمایت خود را از آقای گورباچف ​​در مقاله Op-Ed مارس 1991 در تایمز تأیید کرد. وی نوشت: “او بلند پروازانه ترین تغییرات را در تاریخ مدرن انجام داده است.” “هدف آنها از بین بردن كنترلهای دولتی استالین و دستیابی به رهایی جامعه از طریق خصوصی سازی ، دموكراتیزه كردن و فدرال سازی 15 جمهوری است.”

با پایان سال 1991 ، اتحاد جماهیر شوروی منحل شد و آقای گورباچف ​​استعفا داد و جای خود را به ریاست جمهوری آشفته بوریس یلتسین داد. آقای یلتسین سعی کرد با تحمیل “شوک درمانی” خصوصی سازی در سراسر کشور بدون کنترل قیمت ، اقتصاد دولتی را به یک بازار سرمایه داری تبدیل کند. تورم و فاجعه اقتصادی به وجود آمد.

تصویر

< span ari a-hidden = "true" class = "css-16f3y1r e13ogyst0"> آقای. کوهن سال گذشته در کتابخانه East Hampton در لانگ آیلند با کتاب آخر خود ، “جنگ با روسیه؟” اعتبار … یوجین گولوگورسکی / گتی ایماژ

تا سال 1997 ، به عنوان استاد کوهن این را دید ، اقتصاد روسیه “به یک فروپاشی بی پایان از همه چیز ضروری برای یک زندگی مناسب تبدیل شده است.” او به یک منتقد پیوسته از آقای یلتسین تبدیل شد ، که از یک کودتای جان سالم بدر برد و تلاش کرد دموکراسی را گسترش دهد اما در سال 1999 در میان فشارهای داخلی استعفا داد. معاون وی ، آقای پوتین ، جانشین وی شد.

در کتاب خود ، “جنگ صلیبی نافرجام: آمریکا و تراژدی روسیه پساکمونیست” (2000) ، پروفسور کوهن سرزنش اقتصادی و اجتماعی پس از کمونیسم روسیه را به دلیل ارائه مشاوره های بد ، به گردن ایالات متحده انداخت. در مورد کارشناسان دانشگاهی ، برای آنچه او “قصور در طول دهه 1990” نامید ؛ در مورد روزنامه نگاران غربی و از طرف آقای یلتسین ، برای یکسری گناهان: لغو اتحاد جماهیر شوروی ، ایجاد خلا b بوروکراتیک و ایجاد تورم فوق العاده با شوک درمانی اقتصادی وی.

” تز كوهن این است كه یلتسین ، به جای اولین رهبر دموكرات روسیه ، یك حقه باز نئو-تزاری بود كه روند دموكراتاسیون را نابود كرد. در حقیقت ، باید به میخائیل گورباچف ​​اعتبار داده شود. ” “کوهن به ویژه نسبت به روزنامه نگاران آمریکایی که آنها را بیش از حد تحت تأثیر رونق یک طبقه بالای کوچک و متجاوز در شهرهای بزرگ روسیه متأثر می داند ، بسیار تند است و که به ندرت برای دیدن قیمت وحشتناک کارهای دستی اصلاح طلبان به حومه شهر می رود. “

استیون فراند کوهن در 25 نوامبر 1938 ، بزرگتر از دو فرزند ماروین و روت (فران) کوهن ، در ایندیاناپولیس متولد شد. پدرش صاحب یک فروشگاه طلا و جواهر و یک زمین گلف در هالیوود بود. استیفن و خواهرش جودیت در مدارس اوونزبورو در ایالت كیو تحصیل می كردند ، اما استفن در سال 1956 از مدرسه Pine Crest ، مدرسه خصوصی در فورت لادردیل ، فلای فارغ التحصیل شد.

او عاشق رمان های همینگوی بود. وی به عنوان دانشجوی کارشناسی در دانشگاه ایندیانا ، با یک برنامه تحصیل در خارج از کشور به انگلیس رفت. او برای سفر فرعی به پامپلونا 300 دلار پس انداز کرده بود تا با گاوها بدود. اما تبلیغاتی که وی برای یک سفر 30 روزه و 300 دلاری به اتحاد جماهیر شوروی سابق مشاهده کرد ، زندگی او را تغییر داد.

بازگشت به دانشگاه ایندیانا ، او از برنامه های حرفه ای گلف دست کشید و مطالعات روسی را آغاز کرد. وی در سال 1960 لیسانس اقتصاد و سیاست عمومی و کارشناسی ارشد در رشته مطالعات روسیه در سال 1962 به دست آورد. در سال 1969 ، دکترای آن موضوع را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.

ازدواج پروفسور کوهن در سال 1962 با خواننده اپرا ، لین بلر ، به طلاق انجامید. وی در سال 1988 با خانم واندن هاول ازدواج کرد. علاوه بر او ، پسری به نام آندرو و یک دختر به نام الکساندرا کوهن از ازدواج اول وی به جای مانده اند. دختر دیگر ، نیکولا کوهن ، از ازدواج دومش. یک خواهر ، جودیت لفکوویتز ؛ و چهار نوه.

پایان نامه کلمبیا در مورد ایده های اقتصادی آقای بخارین به اولین کتاب وی تبدیل شد ، نسخه هایی از آن به دست مخالفان اتحاد جماهیر شوروی ، K.G.B. در مسکو ، و سرانجام آقای گورباچف ​​، که پروفسور کوهن را در لیست مهمانان خود برای اجلاس گورباچف-ریگان 1987 در واشنگتن قرار داد.

پروفسور کوهن از سال 1968 در پرینستون تدریس می کرد 1998 ، به عنوان استاد كامل سياست و مطالعات روسيه و پس از آن در دانشگاه نيويورك تا زمان بازنشستگي در سال 2011. آخرين كتاب وي كه در سال 2019 منتشر شد ، “جنگ با روسيه بود؟ از پوتین و اوکراین گرفته تا ترامپ و روسای گیت. “

بسیاری از همکاران روزنامه نگار پروفسور کوهن را به دفاع از آقای پوتین ، که آزادی های دموکراتیک را محدود کرد اما اقتصاد را تقویت کرد ، متهم کردند که برای هشت سال مستقیم رشد کرد. دستمزد روس های عادی سه برابر شد ، فقر کاهش یافت و رشد ملی پنج برابر شد زیرا افزایش قیمت نفت و گاز فراوان روسیه بر یک رکود غلبه کرد.

در مصاحبه اخیر با این آگهی ترحیم ، پروفسور کوهن انکار کرد که “از” دفاع از آقای پوتین دفاع کرده است. “این دیدگاه هایی است که من دفاع می کنم ، نه پوتین.

وی ادامه داد:” از لحظه ورود یلتسین ، “آمریکایی ها فکر می کردند جنگ سرد به پایان رسیده است. از پوتین به عنوان یک رهبر منطقی تر ناامید شد. من او را در سنت رهبری روسیه می بینم که روسیه را دوباره روی پا می دارد. او برخی از ناظران ما را می ترساند ، اما من چنین چیزی ندیدم. “

جولیا کارمل گزارش تهیه کرد.