پیتر فرامپتون تقریباً پیت تاونشند را با تور

جایگزین کرد

تقریباً 45 سال پیش ، پیتر فرامپتون اولین رکورد کنسرت خود را منتشر کرد ، فرامپتون زنده می شود! این آلبوم یک هنرمند انفرادی مبارز (و عضو سابق Humble Pie) را به یک نام خانوادگی راک تبدیل کرد. موفقیت چند پلاتینیکی آن نیز در صنعت طنین انداز شد ، و باعث القای آلبوم های زنده دو نفره توسط سایر کارهایی شد که تا آن زمان موفق نبوده اند.

اما همانطور که او در زندگینامه صریح خود می نویسد آیا تو مثل من احساس می کنی ؟: خاطره ای که با همکاری الن لایت نوشته شده است (کتاب های هاچت ، 20 اکتبر) ، موفقیت مهم فرامپتون نیز راه را به او نشان داد ، به اصطلاح ، به سمت تاریک. او به سرعت بیش از حد در معرض دید قرار گرفت ، به یک آلبوم پیگیری که برای آن آماده نبود ، شتافت و در بهترین فیلم فراموش شده فیلم Sgt بازی کرد. گروه موسیقی Pepper’s Lonely Hearts؛ او همچنین تسلیم سو. مصرف مواد مخدر و الکل شد. در اوایل دهه هشتاد ، فرامپتون در تلاش بود تا زندگی حرفه ای خود را احیا کند.

در این گزیده انحصاری ، فرامپتون لحظه ای را در این زمان پرتنش به یاد می آورد که از یک راکر باسابقه دیگر راک بریتانیا تماس غیرمنتظره ای دریافت کرده است – و آنچه تقریباً ناشی از ادغام او و Who بود.

اساساً کارم توالت بود. توانایی پرداخت وام را ندارم. خوب به نظر نمی رسد من یک روز در آشپزخانه بودم و از پیت تاونشند تماس تلفنی گرفتم.

من عاشق پیت هستم. ما مدت طولانی است که یکدیگر را می شناسیم. نمی گویم ما دوستان صمیمی هستیم ، اما احترام متقابل داریم. بنابراین من این تماس را از انگلیس دریافت می کنم. “هی پیت ، اینجا تاونشند است ، پیت تاونشند.” اوه ، blimey ، حال شما چطور است؟ مدت زمان طولانی. او گفت ، “بله ، بنابراین من این تصمیم را گرفتم که دیگر قصد ندارم با Who گشت بزنم. من هنوز آهنگ ها را می نویسم ، اما می خواهم شما جای من را بگیرید و. . ” صبر کنید ، چه؟ اولین چیزی که گفتم را به یاد می آورم – وقتی مکث کرد – گفتم: “این یک جفت کفش عظیم است که باید پر کند! من نمی توانم این کار را انجام دهم. ” او گفت ، “بله ، شما می توانید. من با تو آنجا خواهم بود. “

من گفتم ، “یک لحظه صبر کن ، پیت. آیا با راجر یا دیگران در این باره صحبت کرده اید؟ ” و او گفت ، “هنوز نه ، من قصد دارم فردا با آنها صحبت کنم.” من گفتم ، “خوب ، چرا وقتی در این مورد با آنها گپ زدی ، دیگر با من تماس نمی گیری. آنها نمی دانند شما دیگر قصد تور ندارید؟ ” “نه. هنوز نه؛ آنها فردا خواهند دانست. “

بنابراین تلفن را قطع کردم و به [دوست دختر وقت فرامپتون] باربارا [طلا] گفتم و من خودم را رها کردم. من گفتم ، “این درست به نظر نمی رسد. این خاموش است این اصلا منطقی نیست. ” من خودم را در معرض بررسی و عصبانیت همه طرفداران Who قرار خواهم داد. اما از طرف دیگر ، چه پیشنهادی شگفت انگیز است ، کمترین افتخاری است که پیت مرا به عنوان یک کاندید جدی قلمداد کرد. من دوست دارم با Who بازی کنم ، اما فقط با پیت در گروه ، به هیچ وجه خودم. من قادر به انجام این کار نبودم! اما ، خوب ، شاید من می توانم. نیمی از من می گفتم ، “هیچ اتفاقی در کار نبود و شاید این بتواند م workثر باشد.” اما من فقط در نیها چنگ می زنم. واقع بینانه ، من می دانستم که این برای کسی یا من خوب نخواهد بود. هیچ کس بدون “Towser” گروه را قبول نمی کند. و آسیاب بادی من و همچنین پرش ده پا به هوا به کار زیادی احتیاج داشت. به هیچ وجه این ایده خوبی نبود.

آیا احساس می کنید من چنین کاری می کنم

بنابراین یک هفته می گذرد ، هیچ چیز. دو هفته می گذرد و من آن را از دست می دهم. من به نوعی می دانستم که او حتماً به پیشنهادی که به من کرده فکر کرده است ، اما من قصد نداشتم او را از قلاب خارج کنم. سه هفته می گذرد و همسرم گفت: “به خاطر مسیح ، او را صدا کن!” چون من در آن مرحله کاملاً جهنمی بودم که با آن زندگی کنم.

من او را در یک استودیوی جایی در لندن پیدا کردم. چهار یا پنج تماس برای گرفتن او لازم بود و تنها چیزی که به او اجازه دادم بیرون بیاید این بود: “اوه ، سلام ، پیت”. و من گفتم ، “شما سه هفته است که با من تماس نگرفته اید! من هیچ کاری در کارم رخ ندادم و مخترع Who – ترانه سرا و بازیکن اصلی Who – مرا صدا می کند و موقعیت خود را در گروه به من پیشنهاد می کند و سپس مرا صدا نمی کند! تو مرا حلق آویز کردی. ” او گفت ، “اوه ، خیلی متاسفم.” من قبلاً تاونشند را چنین چیزی نشنیده ام. مجبور شدم به او بفهمانم ، هی ، تو سه هفته اینجا را لعنتی کردی. سه هفته خوب برای من نبود او به شدت عذرخواهی کرد و گفت: “خیلی متاسفم ، من هرگز نباید چنین کاری می کردم.”

چند ماه بعد ، بروس اسپرینگستین در حال بازی در باغ بود ، بنابراین من و باربارا به تماشای نمایش رفتیم و در قسمت نیمه وقت به پشت صحنه رفتیم. ما درست پشت صحنه ایستاده بودیم و حدس بزنید چه کسی را می بینم که با بروس صحبت می کند؟ به باربارا نگاه کردم و گفتم: “اینجا صبر کن.”

من رفتم و پیت در حال صحبت با بروس بود و من فقط در آنجا با لبخند روی لبم ایستادم. او از من بلندتر است ، بنابراین فقط به من نگاه می کند ، این آغوش بزرگ را به من می دهد ، و خم می شود و بالای سرم را می بوسد. ‘ناف گفت – تمام شد. ما حرکت کردیم.

من پیت را خیلی دوست دارم. من نمی دانم در آن زمان در زندگی او چه می گذرد. حتی نمی دانم آیا او به یاد می آورد که با من تماس گرفته باشد.

برگرفته از “آیا شما مثل من احساس می کنید؟”: خاطره ای از پیتر فرامپتون. حق چاپ © 2020. موجود در Hachette Books ، اثری از Perseus Books، LLC ، یکی از شرکت های تابعه Hachette Book Group، Inc. ، نیویورک ، نیویورک ، ایالات متحده. کلیه حقوق محفوظ است.

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>