تاریخچه کفن و پوشیده خانواده من نیز برای کره

یک ملی است

در آخرین مقاله از” فراتر از جنگ جهانی دوم که ما می شناسیم > ، “مجموعه ای از روزنامه تایمز که مستند داستان های کمتر شناخته شده از جنگ جهانی دوم است ، نویسنده الکساندر چی به تاریکی نگاه می کند میراث اشغال کره توسط ژاپنی ها – و یک ارتباط شخصی که قبلاً ناشناخته بود با آن.

من اولین بار در مورد ژاپنی های چند دهه آشنا شدم اشغال کره در سال 1985 ، زمانی که پدربزرگم به من گفت که هنوز به ژاپنی خواب می بیند. او گفت ، “زبان اول Granfy” ، و به عنوان خود اغلب به عنوان سوم شخص با نام مستعار خود انتخاب شده به خود اشاره کرد. او مرتباً از برتری زبان و فرهنگ کره ای صحبت می کرد ، به گونه ای که انتظار داشتم در هر بار بازدید آن را مطرح کند.

و بنابراین این افشاگری من را متحیر کرد. یا او این را برای من توضیح نداد. می خواستم س questionsالاتی بپرسم ، اما با توجه به اینکه گفتن این حرف برای من چقدر دردناک به نظر می رسد ، به یاد می آورم که س questionsالات می توانند صبر کنند. چطور می تواند برای من ، که من هستم ، به اندازه کافی اهمیت داشته باشد تا او را از این طریق عبور دهد؟

ما در خانه او در سئول بودیم ، خانه ای نزدیک کاخ Changdeokgung – آن را از پشت بام خود بر روی دیوار ببینید. پدر من تازه فوت کرده بود ، و من و برادرم برای دیدار او بودیم و سپس به زیارت نیاکان خانواده خود رفتیم و ادای احترام کردیم. این واقعیت جدید به جزئیات دیگری که در آن سفر آموخته بود ، از بازدید ما از موزه ها و مکانهای تاریخی ، پیوست: به عنوان مثال بودا سئوکورام در شهر ساحلی گیونگجو ، که پیشانی اش یک الماس عظیم داشت ، که توسط سربازان ژاپنی به سرقت رفته بود. کاخ های کره توسط ژاپنی ها به عنوان “باغ” تغییر نام داده و به پارک های عمومی تبدیل شده اند ، بسیاری از ساختمان های آنها ویران شده اند. “aside class =” css-ew4tgv “aria-label =” ستون همراه “>

یک مدل چوبی حکاکی شده به من ارائه شد کشتی اژدها به قرن شانزدهم ، و پدربزرگ ما داستانی از برادرم و من به ما گفت داستان چگونه دریاسالار کره ای یی سان شین یک بار از آن برای شکست دادن نیروی دریایی ژاپن استفاده کرده بود. به نظر می رسید موضوع این دیدار عظمت فرهنگ کره و ویرانی های ژاپنی ها باشد. من انتظار نداشتم كه او را شامل شود.

این جزئیات همه لبه های شكلی را تشكیل می دهند كه به نظر می رسد مركز تاریك آن همیشه دور است. اما اکنون می دانم که حتی تردیدم در پرسیدن بیشتر از او به این معنی بود که من نیز توسط آن مرکز تاریک احاطه شده ام – و تمام زندگی ام در آنجا زندگی کرده ام.

<کنار کلاس = "css-ew4tgv" aria- label = "ستون همراه">

تصویر <تصویر> <منبع رسانه =" (max-width: 599px) و (min-device-pixel-ratio: 3)، (max-width : 599px) و (-webkit-min-device-pixel-ratio: 3) ، (حداکثر عرض: 599px) و (حداکثر وضوح تصویر: 3dppx) ، (حداکثر عرض: 599px) و (رزولوشن حداقل: 288dpi) "srcset =" https://static01.nyt.com/images/2020/09/06/multimedia/27w w2-korea-05 / 27ww2-korea-05-mobileMasterAt3x.jpg؟ quality = 75 & auto = webp & disable = upscale & width = 600 "><منبع رسانه =" (حداکثر عرض: 599px) و (min-device-pixel-ratio: 1) ، (max-width: 599px) و (-webkit-min-device-pixel-) نسبت: 1) ، (حداکثر عرض: 599px) و (حداکثر وضوح: 1dppx) ، (حداکثر عرض: 599px) و (وضوح حداقل: 96dpi) "srcset =" https://static01.nyt.com/ images / 2020/09/06 / multimedia / 27ww2-Korea-05 / 27ww2-korea-05-mobileMasterAt3x.jpg؟ کیفیت = 75 & auto = webp & disable = upscale & عرض = 1800 ">

من مجبور شدم خودم این مسئله را پازل کنم ، و هنوز هم این کار را می کنم ، بعد از گذشت این سالها. رؤیاهای پدربزرگ من فقط یک میراث برنامه استعمار 35 ساله دولت اشغال ژاپن بود ، قصد داشتند کره ای ها را از لحاظ فرهنگی و سیاسی به کره جنوبی جذب کنند ، زبان ، تاریخ و فرهنگ آنها را پاک کنند. نایزن ایتای – “ژاپن و کره به عنوان یک بدن” – با کره ای ها به عنوان مسابقه خواهر و برادر گمشده با ژاپنی ها رفتار می کردند ، که مجدداً مجدداً تعلیم دیده شدند. رسماً در 22 آگوست 1910 آغاز به کار کرد ، روزنامه های کره ای به شدت تعطیل یا سانسور شدند ، زبان و فرهنگ ژاپنی در مدارس آموزش داده شد و کره ای ها مجبور شدند نام ژاپنی بردارند. و همینطور که نام کره ای شما را به اجدادتان متصل می کند ، تغییر دادن این نام به معنای از دست دادن آنها نیز است. بسیاری از کره ای ها جان خود را به جای تغییر نام تغییر دادند. دیگران با تحقیر زندگی می کردند ، و نام کره ای خود را مخفی نگه می داشتند.

<کنار کلاس = "css-ew4tgv" aria-label = "ستون همراه">

بسیاری از مورخان به اصطلاح نوسازی کره توسط ژاپن را دلیل رونق کره بعد از جنگ عنوان می کنند ، اما پلیس ژاپن ، کارخانه ها و قطارها فقط برای حمل آسانتر چوب ، برنج ، ماهی ، زغال سنگ و پنبه کره ای به ژاپن طراحی شده اند. و مردم کره نیز: تا آگوست 1945 ، صدها هزار کره ای مجبور به جنگ در ارتش ژاپن ، کار در کارخانه های خود ، یا در مورد زنان کره ای به اصطلاح راحت ، مجبور به بردگی جنسی شدند. < / p>

اعتبار … Asahi Shimbun ، از طریق Getty Images

در 14 اوت ، 1945 ، کمی بیشتر از یک هفته پس از بمباران هیروشیما ، پلیس کره اعلام کرد که امپراتور هیروهیتو ظهر روز بعد از طریق رادیو برای مردم سخنرانی خواهد کرد. شاهنشاه هرگز یک بار به مردم خطاب نکرده بود. سخنرانی ضبط شده او در 15 آگوست اعلام کرد که ژاپن اعلامیه پوتسدام را می پذیرد و در واقع تسلیم می شود. اصطلاحات او چنان مبهم و زبان او چنان رسمی بود که کره ای هایی که سخنرانی را می شنیدند باید به طور م liberationثر آزادی خود را استنباط کنند. در این سخنرانی هرگز یک بار نام کشور ذکر نشده بود.

بعد از ظهر 16 آگوست ، ایستگاه پخش کیونگ سونگ رادیویی پخش رادیویی بسیار متفاوتی را انجام داد ، از An Jae-hong ، a رهبر جنبش استقلال كره ، كه کره ای ها را به “دیدار با روز نور ما” دعوت كرد. 15 آگوست هم اکنون Gwangbokjeol ، “روز بازگشت نور” ، یکی از معدود تعطیلاتی که در کره شمالی و کره جنوبی مشاهده می شود. در جشن مشترک ، امید به جشن گرفتن آن یک روز در کنار هم ، به عنوان یک کشور ، وجود دارد.

پایان اشغال و نایزن ایتای بسیاری از کره ای ها را که هرگز آموزش داده نشده بودند ، پشت سر گذاشت. کره ای ، از دست دادن فقط دانستن ژاپنی ضرر کرد. وقتی برخی سعی کردند پرچم های کره ای خود را در جشن به اهتزاز درآورند ، نمی توانستند روش دقیق ارائه آن را به خاطر بسپارند. دیگران پرچمهای خود را داشتند ، سالها پنهان ماندند. انتشارات حتی فاقد انواع متن زبان کره ای بود. این کشور برای خنثی کردن پروژه ای که از آن رنج برده بود ، یک پروژه گسترده آموزشی را انجام داد. دفنا زور با عنوان “Figuring Korean Futures برخی از این تلاش های آموزش مجدد فرهنگی ، پس از استعمار را که در ادبیات کودکان انجام شده ، بیان می کند. من بعد از خواندن گریه کردم که در اولین شماره های Chugan Sohaksaeng ، یک مجله معروف کودکان پس از استعمار ، مقالاتی در مورد Yi Sun-shin و کشتی های اژدهاش ، برتری جهانی زبان کره ای و بودای مخدوش Seokguram وجود دارد – بیشتر یا بیشتر شرح دقیق دقیق آن سفر 1985 برای دیدن پدربزرگم.

آخرین باری که پدر بزرگم را دیدم ، در سال 1999 ، در سئول ، نسخه ای از خاطراتش را به من داد. در مورد مادربزرگم نوشته بود او نوشت که قصد دارد به عنوان هنرمند خوشنویسی از زندگی و حرفه خود احترام بگذارد. این سبک به صورت سوم شخص نوشته شده است ، ساده است و اغلب زندگی داخلی آنها را منتقل نمی کند ، اما زندگی آنها را در طول اشغال توصیف می کند. او به ما گفت كه او و مادربزرگ من هر دو پیش شرط پایان شغل را داشته اند ، برای مثال ، اما آنها را شرح نداده است.

تاکنون در مورد اشغال راهی که بسیاری از آمریکایی های کره ای انجام می دهند. با سکوت در خانواده های ما ، به کتاب ها روی می آوریم. اما در اینجا چیزی نادر بود: پاسخ به س questionsالاتی که نمی دانستم چگونه بپرسم و راهی برای ترسیم داستان های خانواده ام در آنچه از این تاریخ آموخته ام ، هر یک دیگری را روشن می کند.

< کنار کلاس = "css-ew4tgv" aria-label = "ستون همراه">

پدربزرگ و مادربزرگ من در گوهونگ ، در ساحل جنوب غربی ، در مدرسه ابتدایی ملاقات کرده بودند ، هر کدام در سالهای اول اشغال به دنیا آمدند. مادربزرگم پدربزرگم را به خاطر ایستادن در برابر معلم خود در مدرسه ، پافشاری كرد و بر اهمیت عبادت اجداد برای كره ای ها تأکید كرد – چیزی كه من قبلاً شنیده بودم ، اما حالا می دانید می توانست او را به زندان بفرستد یا هزینه زندگی او را بپردازد. پدربزرگ من قبل از اینکه یاد بگیرد می تواند در دانشگاه در رشته ماهیگیری تحصیل کند ، ماهیگیری خود را به عنوان یک جوان ماهیگیر آغاز کرد و صید خود را در یک بازار نگهداری می کرد.

آگوست 1945 آنها را پیدا کرد زندگی در نزدیکی Sinuiju ، در استان پیونگان شمالی ، در امتداد مرز با چین ، درست در شمال پیونگ یانگ ، جایی که به او داده شده بود به عنوان کارمند ملکی در آزمایشگاه شیلات کار کند که توسط دولت استعمار اداره می شود. او به طور اتفاقی خاطرنشان كرد كه مافوقهای ژاپنی وی كار وی را به عنوان خودشان نشان می دادند. او برنج را قاچاق می کرد ، زیرا جیره غذایی برای تغذیه خانواده اش خیلی کم بود. حتی وقتی آنها تقریباً غذایی نداشتند ، او در مورد مهارت مادربزرگ من در پخت و پز لاف زد.

بعد از اینکه از رادیو شکست ژاپن را فهمید ، سریع به خانه رفت و به مادربزرگم گفت که آنها برای رفتن فوری به جنوب. وی در مورد تقسیم کشورش در 38 موازی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نوشت: “ارتش شوروی وارد اواخر ماه اوت وارد سینوجیو شد.”

او اجازه “سفر کاری” را گرفت و پدربزرگ و مادربزرگ من با فرزندانشان در یک قایق 12 تنی به نام Gipungwhan – یک ماهیگیر ، به نام قایق اشاره کردند و وزن او نگفت كه معتقد است كه آنها در معرض خطر هستند ، اما سه دوست او كه آنها را در حوض غافلگير كرده و خواستار عبور با خانواده خود شدند ، نشان داد كه آنها هستند.

با هم. آنها با خیال راحت از ساحل عبور کردند و از کمونیستها عبور کردند ، از طوفانی که تقریباً قایق را غرق کرد قبل از رسیدن سرانجام به بندر اینچئون جان سالم به در بردند. نیروهای آمریکایی آنها را ملاقات کردند و آنها را راهنمایی کردند که با قطار – بدون مشاهده ، وی – به سمت سئول حرکت کنند.

<کنار کلاس = "css-ew4tgv" aria-label = "ستون همراه">

هنگامی که یاد گرفت دوستانی که با او فرار کرده اند خواهند بود. اگر آنها در Sinuiju اقامت داشتند ، آنها به اتحاد جماهیر شوروی منتقل شدند ، او تصمیم گرفت که دیگر برنگردد “و از ناخدا خواست تا از آلبوم عکسها و دفترهای خود محافظت کند تا اینکه پس از اتحاد مجدد شمال و جنوب دوباره بتوانند ملاقات کنند.” او گفت که فهمیده است که فقط پس از رفتن نمی تواند برگردد.

من بعضی اوقات تعجب می کنم که آیا این وسایل هنوز هم وجود دارد.

رمز و رازهای کوچکی وجود دارد که من اکنون ، به طور متفاوتی ، همه این سال ها بعد ، می فهمم. دیدار از خانواده من در کره اغلب به معنای شام است که همیشه به من می گویند چه می خوریم ، مهم نیست که چند بار آنها را دیده اند که من آن را می خورم. اکنون که می دانم خانواده های کره ای دیگر این کار را انجام می دهند ، نمی دانم آیا این همه یادگاری از زمانی است که بچه ها مجبور شدند نام غذایی را که اکنون می توانستند دوباره بخورند یاد بگیرند. عادت کره ای-آمریکایی برای امتحان کردن یکدیگر – آخرین بار کی به کره برگشتید؟ آیا شما کره ای صحبت میکنید؟ آیا آن را می خوانید؟ چه غذایی می توانید درست کنید؟ – اکنون برای من مانند تمرین افرادی که برای آینده کره ای بیشتر از آنچه در گذشته تحصیل می کردند احساس می شود.

و خصوصیات تعلیمی آشکارتر دیدارهای من با پدربزرگم – همیشه به من گفته می شود که فرهنگ یا زبان کره ای برتر است ، به عنوان مثال ، که قبلاً به من احساس می کرد که پدرم را برای رفتن به ایالات متحده و نه اینکه کره ای به ما یاد بدهد ، خشمگین می کند – من اکنون عمل مردی را درک می کنم که هنوز از خواب رویای ژاپنی ها ، که زندگی کرده بود تا آینده ای را ببیند که پسرش نیز در زمان اشغال به دنیا آمد ، می تواند تصمیم بگیرد که یک بار در کشور گمشده زندگی نکند ، می تواند تصمیم بگیرد که آنچه را که برایشان ممنوع بود یاد ندهد. و نوه او هرگز نمی داند. “css-7daw59 e1mu4ftr0″>

الكساندر چی نویسنده رمان “ملکه شب” و مجموعه مقاله “چگونه می توان یک رمان زندگی نامه نویسی نوشت” گزارش اضافی توسط بتی کیم.

<کنار کلاس = "css-ew4tgv" aria-label = "ستون همدم">