شما او را نمی شناسید. هیچ کس او را نمی شناسد. تنها و تنها ماریا کری همیشه او بوده است که نباید او را شناخت و کتاب جدید او به معنای ماریا کری (با بازی میکائلا آنجلا دیویس) کلاسیک فوری دیوا پاپ است. برای هر آشنای خاطرات موسیقی ، این چیزی فراتر از برکت ماریا به دنیای رنج کشیده سال 2020 است. این رهبری شیوا است که ما در حال حاضر به آن نیاز داریم و شایسته آن هستیم هر صفحه با شخصیت برتر از حد او پر شده است – ظریف ، خنده دار ، بدخلق ، پرحرف ، با سایه بیشتر از مزرعه درخت کریسمس.
چه افراد مشهور دیگری نشان می دهند که آنها با رفتن به آبگرم برای اصلاح موهای خود به حوادث 11 سپتامبر واکنش نشان داده اند؟ (“این یک تاری بود ، اما من خودم را جمع و جور کردم. نکات برجسته ، برش و انفجار زیادی پیدا کردم.”) چه کسی دیگر عاشقانه خود را با کوتاه جیتر کوتاه مسیر نیویورک یانکی خلاصه می کند: “درست مثل موقعیت او در تیم ، رابطه ما یک توقف کوتاه در زندگی من بود “؟ چه کسی به یاد می آورد زمانی که لوئیز میگوئل قلب خود را با یک گردنبند الماس بولگاری به دست آورد و اضافه کرد ، “ممکن است الماس بهترین دوست من نباشد ، اما ما نزدیک هستیم”؟
هیچ کس ، آن کسی است. اگر ستاره دیگری می توانست این کتاب را بنویسد ، ما او را نمی شناسیم. نمونه مورد: اگر نام “Lopez، Jennifer” را در این کتاب جستجو می کنید ، متأسفم ، اما در فروشگاه رنگین کمان به دنبال خریداران شلوغ هستید. نزدیکترین چیزی که او می آید وقتی است که در حال بحث درباره تک آهنگ “Loverboy” خود در سال 2001 است. “من” Firecracker “را توسط Yellow Magic Orchestra به عنوان نمونه انتخاب کردم” – متأسفانه ، ماریا مکث نمی کند تا بیشتر به ژاپنی پیشگویی ژاپنی خود بپردازد – “که مورد توجه مدیران سونی (و جاسوسان) قرار نگرفت.” سونی ایده خود را به “یکی دیگر از سرگرمی های زن روی برچسب خود (که من آنها را نمی شناسم)” داد. “
چند سال پیش نیز لحظه ای کلاسیک وجود دارد که ماریا در New Years Eve در میدان Times ، در تلویزیون زنده برنامه اجرا کرد و تصمیم شاهانه ای را گرفت که آواز یا حتی جعلی نگذارد. “عملکرد خاصی از من در سرمای شدید با پوشیدن لباس بلند خیره کننده و هشت اینچ Louboutins در شلوغترین تقاطع جهان وجود دارد ، در نزدیکی زباله های متعفن و متعفن که به نظر می رسد همه می خواهند به خاطر بسپارند و من ، کاملا صادقانه ، اغلب فراموش می کنند. “
ماریا ، غواصی نادر است که از همان زمان نوجوانی به یک علامت بزرگ تبدیل نشده است – برای او ، محبوبیت مداوم عمومی اکسیژن است که او تنفس می کند. او اغلب از دوستانش نام می برد – اما این لیست دشمنان است که این کتاب را بسیار خوشمزه می کند. در یک لحظه ماریا از تخیل خود برای بازی در یک نسخه بازسازی شده در مورد همه چیز درباره حوا یاد می کند – اما او قبلاً در حال تجربه شورترین آرزوهای خود بت دیویس است.
وحشی ترین افشاگری این است که نام ویتنی هوستون 218 صفحه طول می کشد. به نوعی ، اولین باری که ماریا به رقیب خود توجه کرد ، در سال 1998 است ، زمانی که آنها سرانجام برای یک دونفره فیلم دیزنی دیدار می کنند. این باید اوج او برای شناختن علم شناختی باشد. “پس از از بین رفتن یخبندان اولیه (ساخته شده توسط نیروهای خارجی) ، ما علاقه واقعی به یکدیگر پیدا کردیم … از نظر ما ، هرگز احساس رقابت نمی کرد. ما مکمل یکدیگر بودیم. ” هر طرفدار ویتنی می تواند در این حالت ابرویی بلند و “جهنمی برای نه” را تصور کند ، اما سلام ، حداقل ماریا جاده بزرگراه را طی می کند و تصمیم می گیرد تا بند بعدی اشاره ای به مواد مخدر نکند. “بابی براون در اطراف بود و من نمی دانم چه چیز دیگری در جریان بود ، اما این کار من نبود. فقط می دانم که خیلی سرگرم شده ایم و زیاد خندیده ایم. “
البته ، ویتنی شخصیتی اصلی در داستان ماریا است ، به عنوان ملکه ای که قلعه این شاهزاده خانم را ساخت – پس از پنج سال در دنیای موسیقی ، ویتنی ناگهان خود را مانند کریستال بیرون دید ، با ماریا به عنوان نومی کوچکتر و گرسنه تر از پله های پشت سرش پایین می آید. به همین دلیل طرفداران ویتنی مخفیانه ماریا را دوست داشتند ، همانطور که دوست داشتند از او شکایت کنند – ویتنی پس از حضور ماریا برای ترساندن او ، شدیدترین آواز زندگی خود را انجام داد. بدون ماریا ، هیچ بادیگارد ، “من همیشه دوستت خواهم داشت” ، “هارتلی دل شکستگی” وجود نخواهد داشت.
اما کودکی ماریا از بسیاری جهات یک هتل دلخراش بود. او به جزئیات غم انگیز درباره خاطرات خود از خانواده بدرفتار ، “برادر سابق” و “خواهر سابق” خود ، مادر نژادپرست خود ، که چگونه تنها دوست او پوستر اتاق خواب مریلین مونرو بود ، می پردازد. او تعطیلات بزرگ شغلی خود را به عنوان عروس کودک مردی تقریباً دو برابر سن خود ، که اتفاقاً مدیرعامل سونی ، تامی موتولا بود ، گرفت. فشار تاریخی سونی در عقب ماریا در آن زمان مشکوک به نظر می رسید – در واقع ، به نظر می رسید کاتالوگ او با شوخی های زیادی در مورد آن پر شده است. یکی از آلبوم های او Music Box بود ، اشاره ای مبهم به نام مستعار فیل اسپکتور برای همسر / محافظ خود / زندانی ، رونی اسپکتور ، مطمئناً مرجعی آزار دهنده برای هر کسی که آن را بدست آورد. همین آلبوم با نقل از “همیشه عزیزم باش عزیزم” با رونتس موفق شد.
کری خاطرات جهنمی خود از ازدواج با موتولا را که او را متهم به نگه داشتن چاقوی کره ای به صورت خود می کند ، بیان می کند. بهترین چیزی که او می تواند برای او بگوید صحبت کردن اوزی برای آمدن به عروسی آنها است. همچنین ، او دوست دارد که چطور بهترین مرد او رابرت دنیرو بود. این داماد است که مشکل اوست. “حضور او متراکم و ظالمانه بود. او مانند رطوبت بود – گریزناپذیر. “
اولین تجربه او در رابطه با عاشقانه واقعی با درک جیتر ، یکی از جذاب ترین کتاب های این کتاب است. کری می نویسد: “درک همان موقعیتی را بازی کرد که جو دی مگیو بزرگ (شوهر دوم نمادین مرلین مونرو) در یانکی ها بازی کرد و او را به جذابیت مریلین من متصل کرد.” “درک تنها نفر دوم بود که تا به حال با او خوابیده ام (به طور تصادفی ، تعداد او 2 نفر از یانکی ها بود).” جتر بهتر از هر همسر خود می آید ، حتی اگر اولین احساس لنگی را ایجاد کند. “کت و شلوار آرمانی او کالامازو را در او نمی پوشاند. او حال و هوای نرم و صاف نیویورک را نداشت که من خیلی به آن عادت کرده باشم. من سایه دار نیستم ، اما او کفش های تیز داشت. ” (این در واقع سایه ای است. اما جتر یک فرد مهربان واقعی است که هرگز به او نمی گوید دی مگیو در میانه میدان بازی کند. بگذارید دختری آرزوهایش را حفظ کند.)
او حداقل یک نامزدی را از کتاب خارج می کند. (تبریک می گوییم ، جیمز پکر ، میلیاردر استرالیایی – شما همیشه هرگز فرزند او نخواهید بود.) او از خصومت آمریكای بت با نیكی میناج ، یا هر چیز دیگری در مورد برنامه Idol خود صحبت نمی كند. اما او به یاد می آورد ریک جیمز تهیه کننده “همه زندگی من” ، “که برای جلسه خود به لباس سفید ، لیمو سفید و شاید برخی دیگر از لوازم سفید احتیاج داشت.” او علی رغم اینکه یکی از سوابق خود را E = mc2 نامید ، از انیشتین نمی گوید. او واقعاً از موسیقی متن فیلم Glitter دست کم می گیرد – برخی از منتقدان آن را به عنوان بهترین کار او (تا زمان ظهور آزادی) تحسین کردند. اما او اساساً همه کارهایی را که انجام داده دوست دارد – و چرا نه؟
این مسئله به راحتی باعث ناراحتی او می شود که سلین دیون را ذکر کند در حالی که او را به خاطر بزرگداشت در مراسم بزرگداشت VH1 Divas 1998 به آرتا فرانکلین کباب می کرد. “من باور نمی کردم که کسی سعی کند با ادای احترام به آرتا فرانکلین ، در حالی که در مورد عیسی آواز می خواند ، بالاتر برود.” در دفاع از سلین ، این آهنگ “You Make Me Feel Like a Natural Woman” بود ، و اگر در مورد عیسی باشد ، هیچ کس به کارول کینگ ، که آهنگ را نوشت ، به او گفت. (اما شاید اگر عیسی می توانست سربازانی را که او را به صلیب کشیدند ببخشد ، زمان آن فرا رسیده است که این کینه را رها کرده و جان 8: 7 را بگذارید؟ اجازه دهید غواصی بدون هیچ گونه گناه بیش از حد بزرگترین یادداشت را به خود اختصاص دهد.)
بزرگترین بمب: ماریا در سال 1995 یک آلبوم گرانج ساخت ، و در گروه Chick دو وظیفه مخفی انجام داد. برای یک طرفدار راک دهه نود ، این مانند این است که کشف کرده است فرانک سیناترا در یک گروه بلوگراس مهتاب بوده است. او بیش از هر چیزی که در سوابق خودش اجازه می داد ، برای چیک آهنگ می نوشت. وقتی او حسادت خود را نسبت به انفجار دهه نود راکر زن ، که بسیار آزاد و قدرتمند به نظر می رسید ، توصیف کرد ، بسیار تکان دهنده است. “آنها می توانند عصبانی ، عصبانی و کثیف ، با کفش های قدیمی ، لغزش های چروکیده و ابروهای بی نظم باشند ، در حالی که هر حرکتی که انجام دادم بسیار محاسبه شده و مانیکور بود.”
من همیشه می دانستم که باید به دلیلی وجود داشته باشد که آن آلبوم Chick Someone’s Ugly Daughter را نگه داشته ام – سی دی را به عنوان تبلیغ از طریق پست دریافت کردم ، آن را پخش کردم زیرا این عنوان را دوست داشتم ، به دلیل اینکه آهنگ ها را دوست داشتم به پخش ادامه دادم. من نسخه “Cheap Trick” “تسلیم” را روی بسیاری از نوارهای ترکیبی قرار دادم. اما من هیچ سرنخی نداشتم که ماریا در گرانج دراگ است. نکته ای بسیار مرموز در آن وجود داشت – یک راک بزرگ سازمانی ، بدون هیاهو ، پس زمینه ، بدون نمایش زنده؟ از L.A. ، از همه مکان ها؟ از اطراف پرسیدم ، اما هیچ کس معامله را نمی دانست. ما فهمیدیم که این گروه کالج خواهرزاده مدیر است. هیچ کس در طی یک میلیون سال حدس نمی زد که ماریا باشد. اما این یک نمونه دیگر از مواردی است که کتاب او اصرار دارد: حتی اکنون ، بعد از این همه مدت ، ما فقط او را نمی شناسیم.