در مونیخ ، یک دوره جدید بلند پروازانه یک تئاتر اواسط بیماری همه گیر

را شروع می کند

MUNICH – باربارا موندل هادل امیدوار بود که بتواند دوره مسئولیت خود را به عنوان مدیر هنری مونشنر کامراسپیله با تولید خارج از منزل با حضور 150 نفر از ساکنان مونیخ در یک تصویر شخصی از شهر آغاز کند.

اما ویروس کرونا ترمزهای آن اجرا ، همراه با سایر جشن های برنامه ریزی شده به مناسبت ورود وی به Kammerspiele ، جایی که او اولین مدیر هنری زن است.

Mundel ، 61 ساله- قدیمی بومی هیلدسهایم ، در شمال آلمان ، چکمه های بزرگی برای پر کردن دارد. در زمان تصدی مختصر و ناآرام خلاقیت قبلی ، ماتیاس لیلینتال ، کامراسپیله شاید به عنوان هیجان انگیزترین خانه بازی در کشور تبدیل شد.

اما حتی در میانه سال همه گیری که زندگی فرهنگی را در بسیاری از جهان متوقف کرده است ، فصل اول موندل یک برنامه جاه طلبانه و متنوع است – اگرچه هنگام اجرای افتتاحیه در پروتکل Covid لغزش هایی وجود داشت.

بیش از دو آخر هفته متوالی در اواسط -در ماه اکتبر ، موندل و تیم او از شش محصول جدید رونمایی کردند که از لحاظ سبک و موضوع موضوعی قابل توجهی را نشان می داد.

تأثیرگذارترین اثر تولید “جوانی در آلمان” توسط Jan-Christoph Gockel بود. “(” Eine Jugend in Deutschland “) ، بر اساس رمان زندگینامه ارنست تولر از سال 1933.

یک نمایشنامه نویس و سیاستمدار جناح چپ اکسپرسیونیست ، تولر برای مدت کوتاهی به عنوان رئیس جمهور خدمت کرد جمهوری شوروی باواریا در سال 1919 و پس از مرگ 5 سال را در زندان گذراند. او بعنوان یک سوسیالیست و یهودی ، پس از به قدرت رسیدن نازی ها تبعید شد. وی در نهایت در نیویورک اقامت گزید و در سال 1939 زندگی خود را در یک اتاق هتل سنترال پارک وست درگذشت.

در این تولید گسترده ، گاکل در واقع بازی اکسپرسیونیسم خودش را از قسمتهایی از زندگی نامه و نمایشنامه های غنی تولر.

یک بازیگر قابل توجه ، اکثراً از گروه بازیگری Kammerspiele ، در نیمی از دو صحنه ، از دوران مدرسه تولر گرفته تا تجربیات دلخراش او در جنگ جهانی اول تا ترور کورت آیزنر ، سیاستمدار سوسیالیست ، درگیر است.

< / div>

تصویر < / div>

عروسک های ساخته شده توسط مایکل پیچ هم در کلاس و هم در سنگرها جمع می شوند. یک فیلم بی صدا که اکسپرسیونیسم را با چوب دستی مخلوط کرده است ، ترور آیزنر و پیامدهای آن را به تصویر می کشد. در این قطعه Gro Swantje Kohlhof ، یکی از بهترین بازیگران جوان Kammerspiele ، در کمتر از شش نقش حضور دارد ، در حالی که بازیگران زنده در صحنه روایت می کنند. در جای دیگر ، کهلهوف لهجه فرانسوی ناخوشایندی را به خود می گیرد به عنوان ناپلئون ، که با روح فرانکسیس برای روح صلح طلب تولر شرط می بندد در نمایشنامه “دیگر صلح نیست” نویسنده در سال 1935.

” جوانی در آلمان “ما را به مقایسه تحولات یک قرن پیش با عصر اضطراب خود دعوت می کند. یک پاسخ هنری صریح تر به نحوه زندگی ما “لمس” است ، یک نمایش جهانی که توسط فالک ریشتر ، که به تیم هنری جدید تئاتر تعلق دارد ، نوشته شده است.

کار با انوک ون دیک ، طراح رقص ، ریشتر برای این نمایش بی نظم ، یک بازیگر بزرگ و بین المللی از بازیگران و رقاصان را دعوت کرده است که در آن مونولوگ ها و سخنرانی ها ، بیماری ناشی از قفل ، فرسایش جامعه ، شکنندگی سفید و نژادپرستی را بررسی می کنند.

تولید التقاطی شامل اعداد زنده موسیقی ، پیش بینی های ویدئویی بی احترامی ، چراغ های باران باران ، لامپ های فلورسنت ، رقص پرانرژی و مغز طلای غول پیکر است. نتیجه این کار اکثراً خسته کننده ذهن است ، اگرچه یک ارسال طاقت فرسا از یک کمدی بورژوازی به سبک یاسمینا رضا به عنوان یک نفس تازه می آید. در این طرح ، چهار دوست برای اولین دیدار مجدد خود پس از قفل در خارج از منزل جمع می شوند. در ابتدا پر از هیجان و شادی ، خلق و خوی به زودی مخدوش می شود.

از قضا ، برخی از مخاطبان (از جمله من) به طور اتفاقی در کنار غریبه ها نشسته بودند ، و این نقض آشکار پروتکل فاصله بود. خوشبختانه ، فضای کافی برای پخش در سالن اصلی ، جایی که ظرفیت از حدود 700 به 200 کاهش یافته است ، وجود داشت. تئاتر بعداً تأیید کرد که یک بلیط وجود دارد و برای خطا عذرخواهی کرد. در طول هر دو آخر هفته ، سیاست ماسک تئاتر نیز نامشخص بود ، زیرا بسیاری از تماشاگران در حالی که نشسته بودند ، صورت خود را از بین می بردند. wrapper “>

ماسک ها تنها موارد پوشیده شده بودند توسط مجریان برهنه در “Habitat / مونیخ” ، یک قطعه رقص که توسط Doris Uhlich در یکی از صحنه های کوچکتر تئاتر تنظیم شده است. ده نفر از اهالی مونیخ این کار یک ساعته را برای مخاطبان 40 ساله اجرا می کنند. رقصندگان با پشتیبانی ضربات تکنو ، فاصله را در زمینه اجتماعی اجرا کشف می کنند.

حرکات رقصندگان و حرکات بین شعر و خشونت متناوب است ، و نتیجه جذب کننده است و تماشای آن دشوار است. به نظر می رسد بدن با سنین ، شکل ها و اندازه های مختلف با تمام قدرت و آسیب پذیری آشکار شده است. تماس بدنی ممنوع است. رقصنده ها که در کارهای روزمره خود حبس شده اند ، کاملاً تنها ظاهر می شوند.

در آخر ، آنها به کیسه های پلاستیکی بزرگ می خزند. گروه اجساد محصور در مرکز صحنه برای یک آغوش جمعی تشکیل می شوند که احساس مالیخولیایی بیش از کاتاراتیک دارد.

اروین آلوجیکیچ در میان رقصندگان “زیستگاه” است. او که یک مجری بیانگر مبتلا به پوکی استخوان است ، اغلب دور ویلچر خود می رقصد. الجوکیچ عضو جدیدی از گروه است که ظاهرا گواه تعهد موندل برای ساختن تئاتر به فضایی فراگیر برای بازیگران با توانایی متفاوت است.

این احساس در “این من فرانک هستم” نمایش داده می شود ”یک تولید در مرحله اصلی با بازی جولیا هاوزرمن ، بازیگر جذاب سوئیسی مبتلا به سندرم داون. در این اجرای یک ساعته ، هاوسرمن خود را معرفی می کند ، برای خواندن آهنگ های پاپ پنیر آواز می خواند ، می رقصد و با اعضای مخاطب تعامل می کند. با وجود کاریزما ، تولید سنگین ویدئو و موسیقی Nele Jahnke کمی احساس می شود ، و ایده های کافی برای حفظ طول آن وجود ندارد.

دو نمایش اول Kammerspiele نشان دهنده تداوم برنامه دوران لیلیانتال ، هنگامی که از مجموعه های تئاتر خارجی و نویسندگان اغلب برای کار در خانه دعوت می شدند. “The Assembly” ، تولید مشترک با گروه تئاتر مستند کانادایی Porte Parole ، همچنین کاملاً سیاسی ترین نمایش ها است.

نشستن دور یک میز شام ، بازیگران بازسازی یک بحث سیاسی در این سال که در آن چهار نفر از ساکنان مونیخ با تعدادی از دکمه های داغ بحث و تبادل نظر کردند ، و آنت پولمن و ویبکه پالس به عنوان مجری برنامه ریزی کردند.

این دو بازیگر نقش های خود را در” مجلس “تکرار می کنند و سعی می کنند بحث را به صورت موضوعی و مدنی ادامه دهند. اما فضای گفتگوی شو تولید کریس آبراهام ، با موسیقی پاپ ، نشانه های صوتی و نمایشگرهای تلویزیونی آن چنان مصنوعی است که بازیگران خوب قادر به ایجاد گرمای زیاد نیستند و تولید هم به عنوان تئاتر سیاسی و هم مستند سقوط می کند.

با این وجود ، سر و شانه ها بالاتر از “عشق” قرار دارد. یک تمرین استدلالی »، نویسنده اسرائیلی ، سیوان بن یشای. متنی شبیه به مونولوگ ما را با نسخه امروزی Olive Oyl ، دوست دختر Popeye آشنا می کند. در نمایش بن یشایی ، وی نویسنده ای در آلمان است که هنگام شرکت در کلاسهای آلمانی زبان با پوپای دیدار می کند.

برای بسیاری از تولیدات هایکه گوتزه ، یوهانا ایورث بازیگر زن تنها در صحنه است در حالی که متن سیوان در بالای خانه صورتی قرار دارد. ایورث غالباً برهنه ، آشفته و خسته کننده است. بعد از اینکه کلمات ناپدید می شوند و ایورث فیلم نامه را تلاوت می کند ، اوضاع کمی جالب تر می شود ، اما متن صریح و تکراری هنوز احساس طاقت فرسا و ارزان بودن می کند.

این یک تولید جنون آمیز است – من با کمال میل میانه وسط را ترک می کردم – اما تحسین من از اینکه “Kammerspiele” و “Mundel” در شرایط وخیم توانسته اند دهانه محکم خود را بکشند باعث ناراحتی من از “عشق” شد.

در کل ، این برنامه اولیه نشان می دهد که Kammerspiele موندل جایی برای تئاتر گسترده ، تجربی و فراگیر باقی خواهد ماند. من مشتاقانه منتظر کشف موارد بیشتر در ماه های آینده هستم – و همچنین بهبودهایی در نحوه اجرای مقررات ویروس کرونا در تئاتر.

Eine Jugend در Deutschland. به کارگردانی ژان-کریستف گوکل.

لمس . به کارگردانی فالک ریشتر.

زیستگاه / مونشن (نسخه همه گیر) . به کارگردانی دوریس اولیچ.

من فرانک هستم . به کارگردانی نله جانکه.

مجمع. به کارگردانی کریس آبراهام.

عشق. یک ورزش استدلالی. به کارگردانی هایک گوتزه.

همه نمایش ها در مونچنر کامرزپیله در رپرتور ادامه می یابند. به عنوان مدیر هنری Münchner Kammerspiele ، اخیراً شاید هیجان انگیزترین خانه نمایش در آلمان.

Leave a reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>