توماس آدس: «دانته»
فیلارمونیک لس آنجلس؛ گوستاوو دودامل، رهبر ارکستر (Nonesuch)
این یک شادی بزرگ – حتی یک آرامش – است که دوباره به یک اثر جدید نگاه کنید و به همان اندازه که در اولین نمایش، نسبت به آن احساس مثبت داشته باشید.
آهنگ شبانه توماس آدس به نام «دانته» را در نظر بگیرید که بهار گذشته در اولین کنسرتش در فیلارمونیک لس آنجلس شرکت کردم. نقد من در آن زمان، یکی از اشتیاق مرزی بود. اکنون، همانطور که به ضبط گوش می دهم، به نظر می رسد تنها راهی است که می توانستم پاسخ بدهم.
شخصاً، «دانته»، سفری سه قسمتی در دنیای «کمدی الهی» از طریق لیست و سایر تأثیرات مورب، تجربه ای کیهانی بود، گاهی اوقات به طرز متحرکی روحانی و غالباً طاقت فرسا. روی دیسک، بیشتر آن دست نخورده باقی می ماند. آنچه که به وضوح به دست می آید، تعهد کامل فیلارمونیک زیر نظر گوستاوو دودامل است. این گروه در بهترین حالت خود به عنوان یک شبان موسیقی معاصر است. در اینجا به نظر می رسد که امتیاز آدس در استخوان بازیکنانش ریشه دوانده است.
“Inferno” بهترین عملکرد را روی دیسک دارد: سرگرم کننده بی انتها، توری با اکتان بالا در دایره های جهنم. “Purgatorio” که دارای تقویت و طراحی آکوستیک در سالن بود، نسبتاً مسطح است، ضبط حفظ شده آن از یک دعای یهودی باستانی وقتی با ارکستر متعادل می شود، با شکوه کمتر است. و برای «پارادیزو» دشوار است که افسون هیپنوتیزم خود را از طریق هدفون و محاصره شده توسط حواسپرتیهای بصری زندگی روزمره حفظ کند. اما، به طور واضح، فینال کرال بهشتی هنوز هم این قدرت را دارد که شما را در مسیرتان متوقف کند. برخی از موسیقی ها بدون توجه به اینکه چگونه شنیده می شوند موثر هستند. جاشوا بارون
استراوینسکی: “آیین بهار” و “پرنده آتش”
ارکستر پاریس; کلاوس مکلا، رهبر ارکستر (دکا)
آخرین باری که یک ضبط کلاوس ماکلا را مرور کردم – چرخه ای از سمفونی های سیبلیوس که مودبانه آن را با “فراز و نشیب” توصیف کردم – این استاد فنلاندی صرفا رهبر ارکستر فیلارمونیک اسلو و مدیر موسیقی ارکستر پاریس بود. . او در آن زمان 26 سال داشت. او اکنون 27 سال دارد.
بسیاری از صنعت موسیقی کلاسیک از آن زمان خود را زیر پای ماکلا قرار داده است. ارکسترهای بزرگ آمریکایی، از آن دسته که باید بهتر بدانند، برای به دست آوردن خدمات آینده او با هم رقابت می کنند. حداقل از سال 2027 تا 2032، او گروه رویال کنسرتگبو در آمستردام را رهبری خواهد کرد – ارکستر ویلم منگلبرگ، ادوارد ون بینوم و برنارد هایتینک، یکی از مشهورترین گروه های آنها. او به خود فرصتی برای رشد نداده و جایی برای پنهان شدن ندارد.
این مایه شرمساری است، زیرا این ضبط استراوینسکی وحشتناک است. ماکلا «آیین بهار» را تا حدی تقریباً غیرقابل درک اشتباه میکند. باله آشوبآمیز در اینجا آنقدر آرام و آرام اجرا میشود که میتواند واجد شرایط یک لیست پخش «گوش دادن آسان» باشد. بخش اعظم آن بی اثر است و جزییات زیبا روی جزئیات زیبا در خدمت هیچ هدف نمایشی قابل تصوری نیست. اتمسفر، انرژی، درایو، غرور وجود ندارد. آن را با «آیینهایی» مقایسه کنید که مایکل تیلسون توماس و حتی گوستاوو دودامل تقریباً در همان سن ضبط کردند، و شکاف الهامبخش بهطور دردناکی شدید است.
این از ماکلا بد می گوید که این اصلا منتشر شده است. در هر صورت، “پرنده آتشین” بدتر است. دیوید آلن
پائولین اولیوروس: «چاه و مهربان»
انتشار (سوابق مهم)
پائولین اولیوروس، خوشبختانه، در حال حاضر یکی از چهره های کلیدی در گفتگوها در مورد مینیمالیسم است. گزیدههایی از متن تأثیرگذار این آهنگساز-نوازنده «درباره مراقبه صوتی» در مجموعه علمی جدید «درباره مینیمالیسم» ظاهر میشود و از زمان مرگ او در سال 2016، آثار او در کنسرتهای نیویورک، از جمله از طریق ادای احترام اخیر فلوتنواز، کلر، وجود داشته است. تعقیب.
این آلبوم دوگانه کلاسیک متعلق به سال 1985، هرچند، در سالهای اخیر به سختی قابل پیگیری بوده است، بنابراین انتشار مجدد اخیر آن دلیلی برای جشن گرفتن است. دیسک اول دو قطعه اجرا شده توسط اولیوروس، شنیده شده بر روی آکاردئون، و متخصصان معاصر گروه Relâche را ارائه می دهد. (شما می توانید دو نسخه از آنها را بشنوید: از یک محیط استودیو مانند، و از یک برداشت زنده.)
“چاه” در اصل توسط اولیوروس، رله و رقصنده-رقصنده دبورا هی برای اجرا در چستر اسپرینگز، پنسیلوانیا طراحی شد. “The Gentle” تقریباً در همان زمان و برای همان نیروهای ابزاری ساخته شد. در استودیو «چاه»، اولیوروس با نواختن آکاردئون خود در دقایق اول خیره می شود. سپس، با پیوستن اعضای Relâche، متوجه علاقه او به گوش دادن گروهی و وابستگی متقابل شد. (علاوه بر حرکت در مقیاسها و ریتمهای او، بازیکنان از «کلمات راهنما» – «گوش دادن، ادغام، تطبیق، حمایت و اوج گرفتن» – برای ساختاربندی اجرا استفاده میکنند.) دیسک دوم یک کلاس استاد آکاردئونی دیگر Oliveros ارائه میدهد، این بار به صورت انفرادی در مخزن کلن. ، با پایانی پر طنین انداز در برداشت او از «مهربان». SETH COLTER Walls
“پله های پارناسوس”
ژان روندو، هارپسیکورد (اراتو/وارنر کلاسیک)
پیانوی مدرن بیشرمانه در رپرتوار وسیعی که در اصل برای هارپسیکورد نوشته شده بود نفوذ کرده است. پس چرا یک نوازنده هارپسیکورد نباید لطف کند؟ این سؤالی است که اساساً توسط ژان روندو مطرح میشود، زمانی که آثار پیانویی از هایدن، موتزارت، بتهوون و حتی دبوسی را در این آلبوم بیسروصدا میپذیرد، تأملی بر تأثیر، رونویسی و بازآفرینی که عنوان لاتین آن به معنای «گامهایی به سوی» است. پارناسوس، خانه موزها در اساطیر یونان.
«Gradus ad Parnassum» برای قرنها نامی برای راهنماها و مطالعات هنری و همچنین یک رساله نقطه مقابل از یوهان جوزف فوکس است، که Chaconne درخشان او آخرین آهنگ Rondeau است. فرم آلبوم یک قوس زمانی است که توسط سوارکاران Palestrina از دوره رنسانس رزرو شده و پس از پیشروی به نقطه میانی قرن بیستم در زمان عقب نشینی کرده است: یک «دکتر Gradus ad Parnassum» نشخوارکننده و متقاعدکننده، اشاره دبوسی به سنت تمرین «Gradus» .
پیش از این، اجرای Rondeau از سوناتای شماره 31 هایدن در A flat زیبا و در عین حال در کنترپوان خشن است. او یک جفت قطعه از مجموعه “Gradus” موزیو کلمنتی را می نوازد و با پیش درآمدهای بتهوون کم نواخته شده و با روحیه تغزلی در کنار دبوسی قرار می گیرد. دومین مورد توسط موتزارتهای معروف دنبال میشود: فانتزیای د مینور و آندانته «سوناتای آسان»، هر دو سرسبز و شیوا – نمونههایی از موهبت روندو با سرعت آهسته برای انتقال حسی از تجربههای هنرمندانه و در عین حال در لحظه، از جستجو. بدون اینکه زحمت کشیده به نظر برسه زاخاری وولف
‘1980’
کاترینا کریمسکی، پیانو (جهان های نادیده)
آخر هفته گذشته را در 92nd Street Y، نیویورک، برای یک جشنواره سه کنسرتی گذراندم که به موسیقی غفلت شده جولیوس ایستمن اختصاص داشت. بازگرداندن آثار او به دنیای موسیقی مدرن آمریکایی یک هدیه بزرگ است، با این حال هنوز صداهای دیگری گم شده اند.
کاترینا کریمسکی، پیانیست پشت این انتشار آرشیوی اخیر را در نظر بگیرید. رسیتال انفرادی او که در سال 1980 در استودیوی Creative Music در وودستاک، نیویورک به صورت زنده ضبط شد، بسیار سرگرم کننده است که برای مدت طولانی بی خبر بوده است. (کارل برگر، یکی از بنیانگذاران استودیو، در اوایل این ماه در سن 88 سالگی درگذشت.) اولین قطعه، “Soundscape” در ابتدا به سبک مینیمالیستی همراه بود. اما با تغییر روابط آکوردی، کریمسکی حرکت جاز را به تدریج و به طور طبیعی ترکیب می کند. در نیمه راه، نبض کاهش می یابد، و ما در جهان بی بهره تری از مدرنیسم اروپایی هستیم. شنیدن این تغییر و همچنین حرکت بعدی کریمسکی به مواد رانندگی سخت تر و دنیای صدای آغازین، بسیار خوشحال کننده است.
کریمسکی با لا مونته یانگ همکاری کرد و در سال 1967 در اولین نمایش “In C” تری رایلی در تالار کارنگی اجرا کرد. به طرز جالبی، مطالب تبلیغاتی برای انتشار “دنیای نادیده” نیز محبت او را به چهره هایی مانند کارلهینز استوکهاوزن و وودی شاو نشان می دهد. تمام آن جذابیتها را میتوان در این مجموعه خوب شنید: نسخهای که به ما یادآوری میکند که با وجود تمام توجهی که به مینیمالیسم میشود، تاریخ آن هنوز هم میتواند شگفتانگیز باشد. SETH COLTER Walls