ستاره واقعی فیلم بردلی کوپر “Maestro” ممکن است یک خانه باشد

در اوایل دهه 1960، خانواده جیمی برنشتاین پس از چند تابستان اجاره در تاکستان مارتا، خانه ای برای تعطیلات در تپه ای جنگلی در وست ردینگ، کانن خریدند. در آنجا، جیمی 9 ساله و برادر کوچکترش، الکساندر، بازی های مختلفی را طراحی کردند. تصورات ساختگی، در میان آنها فانتزی اصلی این بود که آنها مانند شخصیت‌های برنامه‌های تلویزیونی مورد علاقه‌شان در شهر کوچکی زندگی می‌کنند.

این گواهی بر هدایای تخیلی کودکانی بود که خانه واقعی آنها آپارتمانی دوبلکس در آن سوی خیابان کارنگی هال بود و پدرشان لئونارد برنشتاین، آهنگساز مشهور و گرماجوی «داستان غرب» و رهبر ارکستر فیلارمونیک نیویورک بود.

خانم برنستاین، 70 ساله، نویسنده کتاب خاطرات سال 2018 “مشهور” گفت: “زمانی که ما این خانه کوچک را داشتیم، به تاکستان مارتا نمی رفتیم و به منهتن نزدیک تر بودیم، که احتمالاً برای والدینم راحت تر بود.” دختر پدر» و مجری «داستان فیل نیویورک: ساخته شده در نیویورک»، یک پادکست جدید درباره فیلارمونیک که توسط ارکستر و ایستگاه رادیویی عمومی WQXR تهیه شده است. “به این معنی بود که ما می‌توانیم آخر هفته‌ها در بخش عادی سال به آنجا برویم.”

سپس، زمانی که خواهرش نینا در سال 1962 به دنیا آمد، خانم برنشتاین ادامه داد: «ما یک خانواده پنج نفره بودیم. «به‌علاوه پرستار بچه و آشپزی که گاهی اوقات آخر هفته‌ها با ما می‌آیند. و ناگهان خانه خیلی کوچک به نظر می رسید.»

چند ماه بعد، مادرش، Felicia Montealegre Bernstein، بازیگر و هنرمند، اعلام کرد که به تازگی یک مکان روستایی بزرگ و جدید خریده است. خانم برنشتاین به خاطر می‌آورد: «و حدس می‌زنم حتماً می‌پرسیدم، «خب، چقدر هزینه داشت؟» و مادرم گفت: “اوه، من نمی توانم در مورد آن صحبت کنم. آنقدر گران بود که حتی نمی توانم آن را با صدای بلند بگویم. و من و برادرم می‌گفتیم: “اوه، بیا، چند بود؟” چقدر بود؟ ما او را نشان دادیم تا سرانجام او زمزمه کرد: “80”.

بچه‌هایش نفس نفس زدند: 80 دلار – 80 دلار قیمت دارد؟

با همان زمزمه، خانم برنشتاین آنها را تصحیح کرد: “80000 دلار.”

آنچه در آن روزها به نظر می رسید مبلغی اربابی بود که یک مزرعه اسب سابق را با استخر، زمین تنیس و ساختمان های بیرونی به مساحت شش و نیم هکتار در فیرفیلد، کانن خریداری کرد. در طول سال ها، قطعات جنگلی اضافی – تقریباً 12 هکتار – خریداری شد. به خانواده حریم خصوصی بیشتر و فرار بیشتر از مراقبت های شهری بدهد.

خانم برنشتاین گفت: «شگفت‌انگیز بود. ما تابستان‌های زیادی را اینجا گذراندیم، و تقریباً هر آخر هفته در بقیه سال. همه ما آن را دوست داشتیم.»



اشتغال: نویسنده، فیلمساز، مجری پادکست

مصرف دارو: «ما به خانه می رویم تا کاملاً آرام باشیم. این مانند پادزهر زندگی در نیویورک است.»


پس از مرگ آقای برنشتاین در سال 1990 (خانم برنشتاین در سال 1978 درگذشت)، سه فرزند این ملک را به ارث بردند. اما این جیمی است که بیشتر اوقات در اقامتگاه است – تقریباً هر آخر هفته.

مانند زمانی که والدینشان زنده بودند، این مجتمع محل تجمع برای تولدها و تعطیلات، و برای دورهای رقابتی شدید Anagrams است. اخیراً این فیلم همچنین به عنوان دکور فیلم آینده “Maestro” که پرتره ای از ازدواج پیچیده خانواده برنشتاین به کارگردانی و بازیگری بردلی کوپر است، استفاده شده است. (کری مولیگان نقش فلیسیا را بازی می کند.)

خانم برنشتاین درباره آقای کوپر می‌گوید: «او می‌خواست درباره اینکه چگونه پدر ما و دنیای او را تداعی می‌کند، صحت داشته باشد. او بسیار کنجکاو بود که به اینجا بیاید و از آنجا دیدن کند، و آن موقع بود که تصمیم گرفت برگردد و در داخل و اطراف خانه شلیک کند. بردلی کاملاً متوجه شد که چرا این مکان بسیار عالی است و چگونه DNA خانواده را در خود دارد.”

در واقع، این خانه، با اتاق‌های خوش‌نظم‌اش، از روزهایی که برنشتاین‌های ارشد و دوستان بزرگ و خوبشان – در میان آنها، استفان ساندهیم (که وقتی جیمی کتک می‌زند، آن را کم‌کم نگرفت، به سختی تغییر کرده است. او در Anagrams)، جروم رابینز، مایک نیکولز و ریچارد آودون (که عکس جیمی را گرفت که در میان دسته ای از عکس های خانوادگی در اتاق نشیمن نشسته است).

خانم برنشتاین گفت: “وقتی بزرگتر شدیم، متوجه شدیم، پسر، ما افراد باحال زیادی در خانه خود داشتیم.” اما وقتی ما کوچک بودیم، آنها فقط دوستان والدین ما بودند. برای ما آنها فقط استیو و جری و مایک و دیک بودند.

ممکن است این آقای سوندهایم بوده باشد که برای همکار خود در «داستان وست ساید» چرتکه ای را خریده است که روی قفسه ای در اتاق غذاخوری نشسته است – او گفت: «من نمی توانم تضمین کنم که چنین است» – و این آقای ساندهیم بود یا شاید. آقای نیکولز که تلسکوپ خوب را در همان نزدیکی خرید.

خانم برنشتاین گفت: “مدتی بود که والدین ما این جشن های کریسمس را برای همه دوستانشان برگزار می کردند.” و رقابتی در مورد هدیه دادن وجود داشت که آنقدر ظالمانه شد که مادرم گفت: “ما دیگر این مهمانی ها را نداریم.”

مبلمان – سنگین روی چوب حصیری، حصیری و بامبو – یک غرفه تابستانی را تداعی می کند. اتاق ناهار خوری نیز که با میز و صندلی های سفید رنگ آمیزی شده و پر از گیاهان است، همینطور است. ورودی آن که توسط یک پرده قاب شده است، به این توهم می افزاید.

خانم برنشتاین گفت: «مادر ما نوعی دکوراتور باهوش و غریزی بود. هر جایی که ما زندگی می کردیم شیک اما راحت بود.

او شام هایی را که با پدر یا مادرش سر میز بود به یاد می آورد. خانم برنشتاین گفت: زیر فرش یک پلاگین برای زنگ برای احضار کمک بود، “و پدر و مادرم شروع به ناپدید شدن کردند.” “آنها روی صندلی خود پایین و پایین می رفتند، در حالی که پایشان به دنبال زنگ بود.”

بچه بزرگ Steinway در اتاق نشیمن هدیه ای به آقای برنشتاین از طرف یک معلم پیانو در دوران کودکی به نام هلن کوتس بود که بعدها منشی او شد. زمانی که در سال 1949، حراجی برای جمع آوری پول برای کتابخانه در لنوکس، ماساچوست، برگزار شد و آقای برنشتاین یک نقاشی ساخت که ظاهراً از سالومه در حال انجام رقص هفت حجابش بود، این خانم کوتس بود که با قاطعیت پیشنهاد برنده را داد. ، برای کمک به علت.

خانم برنشتاین، با اشاره به کار خوش‌نیت پدرش که در گوشه‌ای نه چندان دور از پیانو آویزان بود، گفت: «هلن آن را به دست آورد، تا بقیه مدت هیچ‌کس آن را نبیند.

او بی جهت اضافه کرد: «پدرم استعداد بصری نداشت.»

خاطراتی که خانم برنشتاین و خواهران و برادرانش از دوران کودکی خود در خانه فیرفیلد دارند – شناهای خانوادگی. پدرشان صبح ها نمکدانی را به باغ سبزیجات می برد تا به درستی صبحانه انتخابی خود را مزه دار کند. ناهارهای زیبا از گوجه فرنگی پر شده با سس مایونز خانگی در تراس – با خاطرات اخیر پوشیده شده است. و نسل بعدی، فرزندان فرزندان برنشتاین، اکنون تاریخچه خود را در اینجا دارند و البته خاطرات خود را.

خانم برنشتاین گفت: «زیبایی داشتن خانه ای است که در خانواده بماند.»

“اگر برخی از کاغذ دیواری ها بدون چسب می آیند، اگر برخی از پارچه ها محو می شوند، اگر برخی از جلوی کشوها با نخ آویزان هستند و کابینت ها با ریزه های گیج کننده پر شده اند – خوب، همه اینها بخشی از DNA خانواده است.

خانم برنشتاین اذعان کرد: “ما چیزها را اصلاح نمی کنیم.” «الان یک عنصر متمایز از فانک در این خانه وجود دارد. این یک نوع بد بو است. اما ما هم یه جورایی بد بو هستیم.»

برای به روز رسانی ایمیل هفتگی در مورد اخبار املاک و مستغلات مسکونی، اینجا ثبت نام کنید.