وقتی مردم در مورد کلر چیس نوازنده فلوت صحبت می کنند، چیزی غیرعادی اتفاق می افتد. نوازندگان باتجربه با خوش بینی شادی نور می گیرند. آنها از کلمات فوق العاده استفاده می کنند که اگر اینقدر تکرار نمی شد، بی پروا به نظر می رسید. ماتترین افراد در میان آنها ناتوان از منفیگرایی به نظر میرسند.
مارکوس بالتر، آهنگساز، گفت: «گفتن درباره کلر خیلی سخت است. او خیلی بیشتر از یک فلوت نواز یا یک معلم حرفه ای است. او یک کاتالیزور واقعی برای تغییر است. اما همچنین نه تنها این. او باعث می شود فکر کنید همه چیز ممکن است.»
شهرت چیس به خاطر سطحی که او به عنوان یکی از مبتکرترین و تخیلی ترین نوازندگان در رشته خود حفظ می کند – که می توان گفت یکی از پرمشغله ترین سرمایه گذاران و مترجمان فداکار موسیقی جدید، و اجراهای غیرمتعارف آن اغلب قابل توجه است. خواسته ها. این، علاوه بر زندگی ای که شامل رفت و آمد بین کمبریج، ماساچوست، جایی است که او در دانشگاه هاروارد تدریس می کند. بروکلین؛ و پرینستون، نیوجرسی، جایی که شریک زندگی او، نویسنده کرستین والدز کواد، در آنجا کار می کند، و جایی که آنها دختر 10 ماهه خود را بزرگ کرده اند.
این ماه یکی از بزرگترین تست های استرس در برنامه او است. او در اوایل ماه می، کنسرتو کایا سااریاهو “L’Aile du Songe” را با ارکستر فیلارمونیک هلسینکی در سالن کارنگی نواخت. در مرحله بعد، او در حال برنامه ریزی ماراتن 10 نمایشی است که به دهه گذشته پروژه “تراکم 2036” خود نگاه می کند، یک ابتکار عظیم که در نظر گرفته شده تا 24 سال طول بکشد و در آن او کارهای جدید سالانه برای فلوت را سفارش داده است، که منجر به صدمین سالگرد ادگار می شود. تکنوازی وارز برای ساز او “Density 21.5”.
کنسرتهای آتی او با دو اجرا، در 24 می در کیچن و روز بعد در تالار زانکل کارنگی به اوج میرسد. او همچنین در حال انتشار مجموعهای از قطعات ضبط شده «Density» و شروع یک همکاری مشترک برای اطمینان از اینکه این موسیقی به نسل بعدی نوازندگان فلوت خواهد رسید.
چیس که چهارشنبه ۴۵ ساله میشود، در مصاحبهای در آپارتمانش در بروکلین، به یاد آورد که به او گفته شد وقتی پدر و مادر شدی، همه چیز «مثل گلف مینیاتوری» میشود. که کمک کرده است.
او گفت: “دو هفته از زندگی دخترمان می گذرد، اوه، متوجه شدم.” من این 10 نمایش “تراکم” و چیزهایی را دارم که بالاخره راه اندازی می شوند، و واقعا گلف مینیاتوری است. و این چنین هدیه ای است زیرا من نمی توانم کاری را که انجام می دهم خیلی جدی بگیرم. تنها چیزی که واقعاً مهم است، تغذیه و مراقبت و یادگیری از این آدم کوچک است.»
از زمان شروع “تراکم” چیزهای زیادی در زندگی چیس تغییر کرده است، اما وضعیت بی قراری او در حالت استراحت ثابت بوده است. او مدیر هنری مؤسس گروه بینالمللی معاصر – مسلماً نوازندگان برجسته کارهای جدید آمریکا – بود که در سال 2001 از زمان او در کنسرواتوار موسیقی اوبرلین گذشته بود. با آن گروه، او سفارش هایی را به دست آورد که آهنگسازانی مانند بالتر را روی نقشه قرار داد.
با این حال، زمانی که “Density” از زمین خارج شد، چیس می دانست که برای همیشه در گروه باقی نخواهد ماند. او گفت که ترک کردن، «همیشه در پس ذهن من بود. همه هنرمندان – ما باید در مورد چیزی که از آن می ترسیم بسیار صادق باشیم، و من واقعاً می ترسیدم این چیز را متوقف کنم. او اضافه کرد که این یکی از سخت ترین کارهایی بود که او تا به حال انجام داده است، اما همچنین یکی از بهترین درس هایی بود که تا به حال آموخته است.
با گذشت سالهای “تراکم”، تحولات بیشتری رخ داد. او به دانشکده هاروارد پیوست و از او خواسته شد تا یکی از هشت شریک مشترک سمفونی سانفرانسیسکو تحت مدیریت موسیقی آن، Esa-Pekka Salonen باشد. او با کواد آشنا شد و تشکیل خانواده داد. و از آن زمان، او با حسی تازه از زمان به کار خود نزدیک شده است.
چیس گفت: “من فقط زمان زیادی دارم که می توانم هر روز بدهم، و انرژی زیادی دارم.” اگر این ماه «تراکم» در بخش دیگری از زندگی من اتفاق میافتاد، فکر میکنم هشت ساعت در روز تمرین میکردم و زندگی میکردم و میخوردم و میشکستم و فقط این مطالب را میدیدم.»
حتی با زمان محدودی که در اختیار دارد، سایر نوازندگان چیس را کاملاً متعهد میدانند – چه اجرای کنسرتو دوبل فیلیپه لارا در تور با اسپرانزا اسپالدینگ یا بازدید مجدد از رپرتوار “Density”. مخاطبان نیز می توانند از حرکت متحرک اما نه اغراق آمیز او، امکانات فنی سرگیجه آور در خانواده فلوت، و تکنیک های گسترده ای که به آواز و بازخوانی متن دراماتیک منشعب می شود، متوجه شوند.
جورج ای. لوئیس، آهنگساز و محقق، که اکنون به عنوان مدیر هنری گروه بین المللی معاصر فعالیت می کند، گفت که تفسیر او از قطعه او “Emergent” از اوایل “Density” به قدری تکامل یافته است که “مثل تفاوت به نظر می رسد”. بین کولترین اولیه و اواخر. سوزانا ملکی، که رهبری چیس را در اجرای کنسرتو لارا و همچنین سااریاهو در کارنگی بر عهده داشته است، گفت که او در میان متخصصان موسیقی معاصر برجسته است، زیرا اگرچه برخی ممکن است «در مورد آن بسیار علمی باشند»، چیس فراموش نمیکند که اساساً اکثر آهنگسازان فقط می خواهند به شنوندگان برسند.
Mälkki افزود: “اگر ما به این به عنوان یک تمرین فکری نگاه کنیم، کار نخواهد کرد.” ما باید تعادل داشته باشیم، و او بسیار سخاوتمند و درگیر است که مسحورکننده است. و از آنجا، هاله او گسترش می یابد.”
این نه تنها به نوازندگان دیگر بلکه به همکاران در زمینه وسیعتر موسیقی کلاسیک گسترش مییابد. لوئیس گفت که چیس این استعداد را دارد که ببیند «چیزها چطور میتوانند باشند، نه اینکه الان چطور هستند» و در این فرآیند، «شما را در شور و شوق میکشاند و باعث میشود باور کنید که میتوانید هر کاری را انجام دهید».
سالونن به یاد می آورد که او را به عنوان بخشی از پروژه دانشگاه نیویورک که به آینده موسیقی کلاسیک اختصاص داده شده بود، ملاقات کرده بود. وقتی موضوع اجتنابناپذیر علاقهمند کردن جوانان به هیئتمدیره مؤسسات مطرح شد، او به یاد میآورد که «مشکل او با ICE این است که واقعاً میخواهد تعدادی از اعضای هیئت مدیره و مخاطبان مسنتر را ببیند».
او گفت: “فک ها افتادند.” «می توانستی بشنوی. بعد فکر کردم: این زن دارد کاری می کند. او انگشتش را روی چیزی است که ما نداریم.»
از طریق گروه، چیس توجه متیو لیونز، متصدی موسسه غیرانتفاعی هنر تجربی آشپزخانه را به خود جلب کرد. هنگامی که او ایده “تراکم” را قبل از شروع آن مطرح کرد، او به سرعت وارد آن شد. او گفت: «من در پروژههای خلاقانه طولانیمدت ضعف دارم، و کلر با این انرژی عفونی و عزم و شجاعت وارد شد تا آن را انجام دهد.»
«آشپزخانه» خانه نیویورک برای «تراکم» بوده است، فضایی که به چیس زمان داده شده است تا نمایشهای چند رسانهای و تئاتری را برای هر نسخه آماده کند. یک برنامه میتواند شامل فقط یک قطعه تمامقد باشد – مانند دو نمایش اول این ماه، “غمهای شلوغ و جذابیتهای در معرض خطر” کریگ تابورن و “Ubique” اثر آنا توروالدزدوتر – یا میتواند مجموعهای از آثار جدید باشد. صرف نظر از این، یک قسط معمولاً تقریباً یک ساعت اضافه می شود، با این ایده که پروژه می تواند با یک عملکرد 24 ساعته به پایان برسد.
فهرست آهنگسازان تقریباً به تمام معنی کلمه متنوع بوده است: سن، نژاد، هویت جنسیتی، مرحله شغلی. بالتر گفت: «یکنواخت نیست. “کلر چسب است، اما چسب زیبایی وجود ندارد.”
اگر زیبایی شناسی مشخصی وجود داشته باشد، آن فضیلت گرایی است. لوئیس گفت که یک سفارش برای او به این معنی است که شما برای “کسی که تقریباً هر کاری می تواند انجام دهد” موسیقی می نویسید. «غصههای مشغول»، که در 24th Kitchen به نمایش در میآید، از اجراکنندگانش میخواهد در میان تماشاگران پرسه بزنند و مطالب یادداشتشده و بداههای را دنبال کنند. “Ubique” در Carnegie Hall در 25th، با این حال، به طور کامل یادداشت شده است، یک سفر برای خودش، اما هیچ چیز به شانس باقی نمی ماند.
Thorvaldsdottir گفت که او “همیشه کلر را در هر چیزی که من می نوشتم تصویر می کرد”، اما تکنیک او را با ایده های انتزاعی تر در مورد تراکم و همه جا – “کاوش در رنگ ها و تارها و تفاوت های بافتی بین سازها” متعادل کرد. Thorvaldsdottir در آهنگسازی مخصوصاً برای Chase، در میان مشارکت کنندگان “Density” تنها نیست. تصور اینکه کسی به جز چیس در حال اجرای این موسیقی خاص، چالش برانگیز و گهگاهی در مقیاس بزرگ باشد، می تواند دشوار باشد.
چیس از این موضوع آگاه است که چگونه، با ورود «تراکم» به دهه دوم خود، باید اطمینان حاصل کند که رپرتوار جدید فقط وجود ندارد، بلکه فراتر از تقویم کنسرتهای خودش نیز گسترش مییابد. لوئیس گفت که او قبلا یک معلم و مربی است – فلوت نوازان جوان “مانند توله سگ های کوچک او را دنبال می کنند” – و اکنون او همچنین یک انجمن “تراکم” ایجاد کرده است که اولین کلاس آن در این ماه اعلام شد.
ده نوازنده فلوت در ابتدای کار یکی از قطعات پروژه را بر عهده می گیرند و یک سال را به مطالعه آن با چیس و اغلب آهنگساز اختصاص می دهند و سپس اجرا می کنند و احتمالاً آن را ضبط می کنند. کنسرتهای آینده ممکن است بهاندازه برنامههای Kitchen دارای چندرسانهای بزرگ نباشند، اما به گفته کلر، برنامه همیشه همین بوده است.
او افزود: “رویای من برای همه قطعات، نه فقط قطعات “تراکم”، بلکه برای هر چیزی که سفارش می دهم، این است که به طور بالقوه بتواند با من و یک بلندگوی بلوتوث روی یک گاری مادربزرگ در مترو کار کند.”
با این فلسفه، «تراکم» خیلی بیشتر شبیه بقیه موسیقی کلاسیک می شود: تفسیر بی پایان، با امکانات بی پایان برای نحوه ارائه آن. تنها چیزی که برای زنده ماندن رپرتوار لازم است، ادامه اجرای نسل به نسل است. او امیدوار است که همراهی چیس یک شروع باشد.
او گفت: “یک چیز کوچک در یک زمان.” این یک موهبت است که به 20 سال بعد، یا حتی فقط 10 سال بعد، و بعد از پایان 13 سال آینده فکر کنید. اوه، پس من خیلی ناراحت خواهم شد. چه هستم من رفتن به انجام؟”