چرا مدهور جافری و میشل زائونر به همدیگر افتادند؟

مادور جافری: من در مورد میشل از طریق نوه ام یاد گرفتم. کتابش را خواندم [“Crying in H Mart,” 2021] و به موسیقی او گوش دادم و فکر کردم که او شبیه من است. روابط ما با مادرانمان از بسیاری جهات شبیه به هم است – وقتی او در کتابش گفت که مادرش QVC تماشا می‌کرد و کرم‌های صورت می‌خرید، به مادر خودم فکر می‌کردم که من و خواهرانم از شیر گاو خودمان می‌مالیم. گاوها را به صورت ما وارد می کند زیرا شنید که کلئوپاترا برای رنگ شیری خود در شیر الاغ غسل کرده است. پدران ما هم شبیه هم بودند: پدر میشل هرگز موسیقی او را جدی نمی گرفت و این مرا به یاد پدرم می انداخت که به رئیس جمهور هند گفت که بازیگری فقط سرگرمی من است.

من همیشه خودم را یک بازیگر می دانستم نه چیز دیگری. گاهی اوقات احساس می کنم که نقش یک آشپز را بازی می کنم. وقتی جوان‌تر بودم، نمی‌خواستم مانند بازیگران اصلی هالیوود باشم – می‌خواستم مانند بازیگران استودیو بازیگران باشم. مارلون براندو برای من فوق العاده بود. هدف من همیشه همین بود. صداقت برخی از اجراکنندگان به من الهام بخشید: این بسیار نادر است و شما می توانید آن را در چشمان مردم ببینید. تمام بدن آنها به عنوان یکی در حال حرکت است زیرا آنها یک خط فکری واقعی را دنبال می کنند.

به همین دلیل به سمت میشل کشیده شدم. من یک زن جوان شگفت انگیز را در راه می بینم. این کار آسانی نخواهد بود، اما، چه مردم فکر کنند نوشتن یا آواز خواندن برای او درست است یا نه، او کاری را انجام می دهد که فکر می کند برای او مناسب است.

اگرچه من و میشل قبل از عکاسی هرگز همدیگر را ندیده بودیم، کاملاً غریزی به سمت یکدیگر افتادیم. درباره شوهرش صحبت کردیم، کارهایی که من انجام داده بودم، فیلم هایی که باید ببیند و کتاب هایی که باید بخواند. به او گفتم «شکسپیر والاه» (1965)، فیلم عاج تاجر را ببیند. او بعداً یک متن تک کلمه ای با عکسی از من از فیلم برای من فرستاد. گفت: “ستاره.”

میشل زائونر: مادور در «وانیا در خیابان چهل و دوم» (1994) حضور کوتاهی دارد، که به طرز عجیبی فیلمی است که من پس از همه‌گیری عاشق آن شدم. آنچه من متوجه شده ام این است که ما هر دو افرادی هستیم که به انواع مختلف رسانه های خلاقانه علاقه مندیم و آنها را با علاقه و صمیمیت واقعی دنبال می کنیم. در طول سال‌ها، او بازیگری کرده و یک MasterClass آشپزی انجام داده و کتاب‌های کودکان، کتاب‌های آشپزی و خاطرات نوشته است. او کسی است که به طور مداوم کاری را که می‌خواست انجام داده است، حتی اگر مسیر شغلی مستقیمی نباشد.

این مایه آرامش است – هر چه بزرگتر می شوید، احساس قوی تری از ماندگاری شکننده خود دارید، و دیدن زنی که تقریباً 90 سال دارد هنوز جنبه های مختلف خود را دنبال می کند و این کار را با چنین لطفی انجام می دهد، زیباست. او اینجا بود [on set]، شوخی می کند، رژ لبش را با ژاکتش هماهنگ می کند، فقط افسانه است.

مصاحبه ها ویرایش و فشرده شده است.

مو: لورا د لئون. گریم: روبرتو ریس