مارک استوارت، رهبر گروه موسیقی پست پانک بریتانیا، گروه پاپ، که ترکیبی انفجاری از فانک، نویز راک، تجربهگرایی فری جاز و خشم ضد استبدادی نام آفتابی گروه را به سخره گرفته بود، در 21 آوریل درگذشت. 62.
مرگ او در بیانیه ای توسط برچسب رمزگذاری مستقر در لندن او به نام Mute اعلام شد. جزئیات دیگری ارائه نکرد.
گروه پاپ در بریستول، انگلستان، در سال 1977 ظهور کرد، زمانی که پانک راک پایه های صحنه موسیقی بریتانیا را تکان داد. آقای استوارت از خشم شمایل شکن پانک الهام گرفت. او یک بار گفت: «غرور قدرت وجود دارد، و چیزی که ما از پانک گرفتیم، قدرت استکبار بود.»
روی صحنه، گروه یک نیروی طوفانی ایجاد کرد که بسیاری از گروههای پانک را شرمنده کرد. آقای استوارت با سروصدای جنون آمیز اشعار سرکش و سرکش از میان لبهای پوک و جگر مانند خود، تماشاگران را با آهنگهایی مانند «ما همه فاحشهها هستیم»، شناختهشدهترین تکآهنگ گروه، از سال 1979، که در بریتانیا به رتبه هشتم رسید، به هیجان آورد. نمودارهای مستقل اشعار شامل این سطور است:
ما همه روسپی هستیم
هر کسی قیمت خودش را دارد
هر کس
و شما نیز باید یاد بگیرید که با دروغ زندگی کنید
نیک کیو، نوازنده و نویسنده، پس از مرگ آقای استوارت، در ادای احترامی در وب سایت خود، The Red Hand Files، نوشت: اجراهای زنده توسط گروه پاپ با “چنان نیروی تسلیم ناپذیر و چنان خشم احشایی ناگهانی که به سختی می توانستم نفس بکشم.”
خشم درست به همان اندازه که در موسیقی او ذاتی شخصیت آقای استوارت بود. آقای کیو افزود: «مارک چیزهای زیادی در مورد زندگی به من آموخت، از جمله این ایده که «خوابیدن یک لذت بورژوایی بود، و این که دنیا یک توطئه بزرگ شرکتی بود، و اینکه یکی از راههای پیروز شدن در یک بحث، این بود که هرگز، هرگز هرگز نخواهی. داد نزن.”
این گروه به ندرت از نظر تجاری دچار مشکل شد، اما با توجه به تحقیر آن نسبت به همه چیزهای سرمایه داری، این امر منطقی بود. همانطور که آقای استوارت در مصاحبه ای با The Arts Desk، یک سایت فرهنگی در سال 2015 بیان کرد، “گروه پاپ واقعاً همان ایده موقعیت گرایی در مورد انفجار در قلب کالا بود.”
مارک استوارت در 10 اوت 1960 در بریستول، در جنوب غربی انگلستان، یکی از دو پسر یک پدر مهندس و یک مادر که با کودکان دارای ناتوانی یادگیری کار می کرد، به دنیا آمد.
آقای استوارت زمانی گفت که بریستول در دهه 1970 شهری خشن بود و قد بلند او – او در دوران نوجوانی 6 فوت و 6 اینچ قد داشت – او را به یک استخدام بالقوه وسوسه انگیز برای باندهای بوت-پسر محلی تبدیل کرد. اما زندگی اراذل برای او نبود. موسیقی اشتیاق او بود – حتی اگر او و دوستانش خود را ناسازگار موسیقی میدانستند، مغازههای آشغالفروشی را برای یافتن آلبومهای مبهم جاز و فانک جستجو میکردند، پوشیدن ژاکتهای موهر الهامگرفته از Sex Pistols و اجرای نمایشهای پانک در یک مرکز محلی جوانان.
او در مصاحبه با Arts Desk گفت: “باندهای محلی واقعاً، واقعاً این کار را برای من داشتند.” آنها میخواستند من به گروههای آنها بپیوندم، اما متوجه نشدند که من فقط 12 سال دارم. آنها فکر میکردند من حدوداً 20 سال دارم. بنابراین آنها تمام پنجرههای باشگاه جوانان را شکستند. مجبور شدم از پنجره های توالت بیرون بیایم.»
موسیقی راه نجاتی بود. او در مصاحبه با Vice در سال 2014 گفت: “اگر در شهری که در آن هستید اتفاقات زیادی رخ ندهد، خواب می بینید.”
آقای استوارت در سال 1976 گروه پاپ را به همراه اعضای اصلی گروه تشکیل داد: جان وادینگتون (گیتار)، سایمون آندروود (باس)، گرت ساگر (گیتار و ساکسیفون) و بروس اسمیت (درامز).
نام گروه از مادر آقای استوارت گرفته شده است. او به Vice گفت: “من فکر می کنم او گفت: “اوه، مارک دارد یک گروه پاپ تشکیل می دهد.” و در ابتدا گفت: “ما فکر می کردیم که هستیم.”
اولین آلبوم گروه، “Y” که در سال 1979 منتشر شد و توسط استاد دوبله بریتانیایی دنیس بوول تولید شد، تاثیر تجاری کمی داشت.
آقای استوارت به Vice گفت: «این روزنامهنگاران سنگینوزن فکر میکردند که ما عمداً مبهم هستیم. هیجان انگیز اما خشمگین.»
گروه پاپ در دومین آلبوم خود، “تا چه مدت طولانی تر کشتار دسته جمعی را تحمل می کنیم؟” که سال بعد منتشر شد، هر کاری جز دلپذیر انجام داد. با نکوهش های خشم آلود انگلستان دوران تاچر سروصدا شد. سایمون رینولدز منتقد منتقد در سال 2012 در «پست پانک بریتانیا»، مجموعه ای از مقالات او در سال 2012، این آلبوم را مانند «Y» به عنوان یک آلبوم کلاسیک در نظر بسیاری نوشت، اگرچه برخی آن را به عنوان «آگیت پراپ صابونی خودپسند» رد کردند. .
در نگاهی به آلبوم پس از انتشار مجدد آن در سال 2016، سایت Punknews.org مشاهده کرد: «این سروصدای یک جامعه در حال فروپاشی است که روی نوار ضبط شده است، که در گستره پارانویا و مرگ میگذرد. حفرش کن.»
گروه اندکی پس از انتشار آلبوم دوم از هم پاشید، اما آقای استوارت همچنان پرکار باقی ماند و با ترنت رزنور از Nine Inch Nails، Tricky و Massive Attack همکاری کرد و طی سالها مجموعهای از آلبومهای انفرادی التقاطی را منتشر کرد که مشخصاً شبیه به این بودند. ظریف مانند بازوکا
اولین اثر، «یادگیری کنار آمدن با بزدلی» از سال 1983، دوباره در سال 2006 منتشر شد. این الهام بخش سایت موسیقی Pitchfork بود تا به شدت تکنگرانه این «دیوانه احتمالی و منتقد اقتدارگرا» که در زمان خودش به حاشیه رانده شده بود، توجه کند. فقط بعداً به عنوان یک بیننده دیده می شود.»
اطلاعات کمی در مورد زندگی شخصی آقای استوارت در دسترس عموم است و اطلاعاتی در مورد بازماندگان او در دسترس نبود.
در سال 2010، او دوباره با گروه پاپ متحد شد و دو آلبوم دیگر به نامهای «شهروند زامبی» (2015) و «ماه عسل در مریخ» (2016) منتشر کرد. هم آلبومها و هم اجراهای زندهاش نشان میداد که گروه و آقای استوارت یک سوسو از آتش خود را از دست ندادهاند.
بن بومونت توماس از گاردین در بررسی اجرای یک اجرای لندن در سال 2010 نوشت: «خوب بود که به یاد بیاوریم که گروه پاپ چقدر میتواند منحصر به فرد و زیبا باشد، و اینکه بیشتر موسیقی راک از زمانی که در مقایسه به نظر میرسد چقدر محافظهکار است. ”