راک مسیحی در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 70 شروع شد، زمانی که به عنوان “موسیقی عیسی” شناخته می شد، یک جنبش مردمی که توسط افراد خارجی هیپی مو بلند رهبری می شد. به تدریج زیرساخت های خود را از فروشگاه های ضبط، رسانه ها، جشنواره ها و ایستگاه های رادیویی ساخت. برچسبهای اصلی توجه کردند و شروع به خرید برچسبهای مسیحی یا شروع چاپ خود کردند.
اولین انشقاق بر سر نسل هنرمندان متقاطع امی گرانت رخ داد که آهنگهایی را مینواختند که میتوان آنها را بهعنوان مؤمنانه یا عاشقانه تفسیر کرد، حد وسطی که در برخی محافل CCM به عنوان پدیده «عیسی دوست پسر من است» یا «خدا یا یک دختر» شناخته میشود. . اما به گفته ناظران نزدیک، کراس اوور دایگل متفاوت بود.
جاشوا کالین بوسمن، استادیار تاریخ موسیقی در دانشگاه کارولینای شمالی در پمبروک، میگوید: «لارن نوع جدیدی از ستارهداری را با شرایطی غیرقابل اعتراف نشان داد. او هیچ ابهامی در موسیقی خود باقی نگذاشت و در مورد رابطه شخصی خود با خدا شفاف صحبت کرد.
دایگل در کودکی، موسیقی مسیحی را بهعنوان جذاب رد میکرد. او گفت که او در یک خانه مذهبی بزرگ شد که از موسیقی سکولار استقبال می کرد، تا زمانی که “هر پنج ثانیه بمب افکنی وجود نداشته باشد.” او در مدرسه به دلیل تقلب یا صحبت بیش از حد به مشکل خورد. او معتقد است که مبتلا به ADHD است، و همچنین به “مقداری OCD” و چند دوره افسردگی اشاره می کند.
با افزایش علاقه او به موسیقی، او حمام مدیر گروه کر کلیسای خود را در ازای آموزش آواز تمیز کرد. اما او همچنین با علائمی مانند خستگی شدید، زردی و بدتر شدن بینایی بیمار شد. او سرانجام متوجه شد که سیتومگالوویروس دارد، یک بیماری مزمن، و شروع به تحصیل در خانه با استفاده از یک برنامه درسی و مجموعه ای از نوارهای VHS به عنوان راهنمای خود کرد: “این فصلی بود که مسیر زندگی من را تغییر داد.”
او شروع به خواندن کتاب مقدس کرد و تصوراتی از خود به عنوان یک ستاره موسیقی داشت. من به معنای واقعی کلمه میتوانستم استیجها و اتوبوسهای تور را ببینم. گفتم خدایا این را به من نشان می دهی یا دارم عقلم را از دست می دهم؟ فکر میکنم خدا بود، چون هر چه دیدم محقق شد.»