نسخه ای از شان هیز که در یک روز چهارشنبه صبح به محل تمرین میدتاون منهتن وارد شد، نسخه ای بود که همه از سال های او به عنوان یک ستاره تلویزیونی در سریال “ویل و گریس” و به عنوان یک سرگرم کننده می شناسند. هیز جوشان در مورد حسادت بودن همپتون ها کنایه ای به زبان آورد. (او گفت: «مثل Shake Shack است. هر کسی میتواند برود. آنقدرها هم شیک نیست.») به همین راحتی، پشت یک پیانو نشست و چند متری «راپسودی در آبی» را نواخت.
اما هیز که مدت کوتاهی بعد از درب مجموعهای که شبیه اتاق رختکن تلویزیون دهه 1950 ساخته شده بود وارد شد، بهطور مشخصی متفاوت بود. چشمانش دوخته شده بود و حالت قوز کرده بود. گهگاه سرش را تکان می داد یا دستانش را تکان می داد. او با صدای شکست خورده یک مرد شوخ طبع صحبت می کرد، گاهی یک خط تک خطی را رها می کرد (او در حالی که به گل های اتاقش فکر می کرد، می گفت: “عجب می کنم که مرده است”) و گاهی چنان تند می شد که صورتش قرمز و رگ می شد. از گردنش برآمده شد
اینگونه است که هیز خود را برای ایفای نقش اسکار لوانت، پیانیست و راکونتور، در نمایشنامه جدید برادوی “شب بخیر، اسکار” تغییر می دهد که در 24 آوریل در تئاتر Belasco اکران می شود. لوانت که در سال 1972 درگذشت، به خاطر تفسیرهایش از موسیقی جورج گرشوین و نقشهایش در فیلمهایی مانند «یک آمریکایی در پاریس» شهرت داشت، همانطور که به خاطر حضور ناراحتکنندهاش در برنامههای بازیهای تلویزیونی و برنامههای گفتگو و شوخیهای تاسفآمیز درباره مبارزاتش با. سلامت روان و اعتیاد به داروهای تجویزی
این نمایشنامه به نویسندگی داگ رایت و کارگردانی لیزا پترسون، لوانت را در یک روز سرنوشتساز در سال 1958 به تصویر میکشد، زمانی که او از بیمارستان روانی برای مصاحبه در برنامه «امشب شو» جک پار به پایان رسیده است.
«شب بخیر، اسکار» در زیر جزییات دوره آیزنهاور، قصد دارد درباره ایدههای ماندگار درباره بار مشاهیر و نبوغ خلاق اظهار نظر کند. این که آیا موفق می شود تا حد زیادی به توانایی هیز در تجسم لوانت خشن بستگی دارد، نوعی روان رنجور عمومی که ممکن است دیگر برای مخاطبان معاصر آشنا نباشد.
اما همانطور که هیز توضیح داد، این نوع چالش ها دقیقاً همان چیزی است که نمایشنامه را برای او جذاب می کند.
“اگر به عنوان یک بازیگر خود را نمی ترسانید، چه کار می کنید؟” او گفت. “اگر همه چیز امن باشد، نتایج آن را نشان خواهد داد.” او با این نمایش اضافه کرد: «میخواهم برای نردهها تاب بخورم. اگه کار کنه عالیه اگر اینطور نشد، من هنوز زنده ام، درست است؟»
هیز 52 ساله در اتاقی کوچک در محل تمرین نشسته بود. او یک سویشرت زیپ دار پوشید و با بازیگوشی موهایش را تکان داد، مخلوطی از تارهای مسی و نقره ای، که رشد کرده است تا بتوان آن را مانند کت مواج لوانت مدل داد.
اگرچه هیز در نقش جک مک فارلند برنده جایزه امی در نقش جک مک فارلند، دستیار سرکوبناپذیر «ویل و گریس» به شهرت رسید، اما هیز تاریخ پیچیده خود را به عنوان یک پیانیست دارد. هنگامی که افراد در صنعت از کشف ریشه های موسیقی او متعجب می شوند، هیز – با ناراحتی ساختگی – به آنها یادآوری می کند که در سال 2010 هنگام میزبانی جوایز تونی پیانو می نواخت. “من می گویم، آیا تو تونی ها را تماشا نکردی؟” او گفت. “فکر می کردم همه با هم آنها را تماشا کرده ایم.”
بیشتر در مورد تئاتر، موسیقی و رقص نیویورک در این بهار
- پذیرش پیشرفتگرایی عملکردی: لاریسا فست هورس، نمایشنامه نویس بومی آمریکا، اولین نمایش خود را در برادوی با «نمایشنامه شکرگزاری» انجام می دهد، طنزی درباره نمایشی «حساس فرهنگی».
- حرکت به سمت بالا شهر: اسکار آیزاک و ریچل برازناهان پس از بازی در تولید «نشانی در پنجره سیدنی بروستاین»، نمایشنامهای که مدتها از آن نادیده گرفته شده بود، در آکادمی موسیقی بروکلین، نمایش را به برادوی میآورند.
- بي وقفه: جان کاندر، آهنگساز 96 ساله «شیکاگو» و «کاباره»، با «نیویورک، نیویورک»، شانزدهمین موزیکال برادوی، شروعی کاملاً جدید دارد.
- منابع الهام: نمایشنامه جدید مایکل آر جکسون، “دختری سفید در خطر” ریشه در مضامین و ترانه های اپرا، رمان های عاشقانه، فیلم های مادام العمر و گروه های دختر سیاه پوست دارد.
هیز که کوچکترین فرزند مادری بود که او را به تنهایی بزرگ کرد، در سن 5 سالگی آموزش پیانو را از همسایه ای در گلن الین، بیمار شروع کرد. (وقتی مادرش از او پرسید که آیا او می خواهد درس بخواند، هیز گفت: “من نیستم انجام هر کار دیگری.»)
هیز در دوران نوجوانی اش سونات موتزارت می نواخت و در مسابقات اجرا می کرد. اما در دوران دبیرستان و کالج (و دوره ای به عنوان مدیر موسیقی در یک تئاتر شام)، او می توانست احساس کند که توسط جذابیت بازیگری از بین می رود – و تحت فشار اجرای کلاسیک سنگینی می کند.
هیز در طول کنسرتها گفت که خود را در حال فکر کردن دید: «نتها همان نتها هستند. اینها یادداشت هایی است که بتهوون نوشته است. اینها یادداشت هایی هستند که شوپن نوشته است. اینها یادداشت هایی است که راخمانینوف نوشته است. و اگر یکی از آن یادداشتها را از دست بدهید، همه متوجه میشوند.»
با بازیگری، او گفت: “من خودم را از این فشار رها کردم – و فشار جدیدی پیدا کردم که همیشه باید مطالب خوبی ارائه دهم.”
اضطرابهای مشابه – هر چند تشدید شده – طعمه شامی است که در «شب بخیر، اسکار» به تصویر کشیده شده است. رایت، نمایشنامه نویس برنده جایزه پولیتزر در «من همسرم هستم»، تجسم لوانت را به عنوان یک سالیری عصر جاز توصیف کرد که در تسخیر جورج گرشوین بود و با این تصور که او هرگز با بت خود همخوانی نداشت، شکست خورد.
مصاحبههای لوانت با پار، تکهای کوچک از تاریخ تلویزیون است – برای مخاطبان در زمان خود تکاندهنده و همچنان برای صراحتشان قوی است. لوانت در مورد بستری شدنش در بیمارستان، نسخه هایی که مصرف می کرد یا سوءاستفاده می کرد و وضعیت شکننده سلامت روانی اش به پار می گفت. در یک حضور در سال 1963، پار از او پرسید که برای ورزش چه کار می کند. لوانت پاسخ داد: “لغز می کنم و سپس به کما می روم.”
زمانی که لوانت چند ماه بعد به برنامه بازگشت، مجری برنامه را با گفتن اینکه لوانت “الان خیلی بهتر است” و هرگز “از کسی که حالش کاملا خوب نیست استفاده نمیکند یا بیرون نمیآورد، برنامه را آغاز کرد.”
در طی آن مصاحبه، لوانت گفت که رفتار اخیر او “بی عیب و نقص” بوده است: “من در شش ماه گذشته بیهوش بودم.” “من تحقیقات گسترده ای را در اینرسی انجام داده ام.”
اگرچه دوستان پیشنهاد داده بودند او به نواختن Levant فکر می کند، هیز به خصوص با پیانیست آشنا نبود. از آنجایی که در سال 2009 مشخص شد که DreamWorks در حال توسعه یک فیلم بیوگرافی گرشوین احتمالی برای کارگردان استیون اسپیلبرگ است که در آن لوانت یک شخصیت کوچک بود، هیز گفت که تا آنجا پیش رفت که آزمایش مو و آرایش خود را انجام داد تا ببیند آیا می تواند حداقل شبیه لوانت است (فیلم تولید نشد.)
وقتی هیز بیشتر درباره لوانت یاد گرفت، گفت که شروع به احساس علاقه به او کرد. هیز گفت: «مسائل سلامت روان در خانواده من است. «اعتیاد در خانواده من است. فکر کردم شاید بتوانم سرم را دور این چیز بپیچم. به عنوان یک بازیگر، این کاری است که ما انجام می دهیم.»
پس از اجرای نامزدی تونی هیز در احیای «قولها، قولها» در برادوی در سال 2010، او و تهیهکننده اجرایی سریال، بت ویلیامز، شروع به بحث درباره پروژه احتمالی Levant برای صحنه کردند. آنها بعداً رایت را که فیلمنامه نویس فیلم گرشوین بود، آوردند.
رایت گفت که او نیز مجذوب لوانت شده است، زیرا با «پدری واقعاً سرگرمکننده، خشن و باهوش بزرگ شده بود که به شدت دوقطبی بود و دارو را رد میکرد، بنابراین تغییرات خلق و خوی اسکار برای من بسیار آشنا بود».
رایت گفت، پس از یک جلسه ناهار که هیز نشان داد که چگونه لوانت را بازی می کند، “بیش از هر زمان دیگری به این موضوع علاقه مند شد.”
هیز در پاسخ به این سوال که چگونه خود را به شخصیت تبدیل می کند، داستانی از خود به عنوان یک بازیگر مبتدی گفت که در یک نمایش روی صحنه کریسمس کنی راجرز در نقش یک جن بازی می کرد. از آنجایی که کارگردان به طور فزاینده ای از بازیگران جن می خواست که بیشتر وظایف دست اندرکاران صحنه را بر عهده بگیرند، هیز گفت که به او گفت: “می دانی که ما واقعاً جن نیستیم – ما فقط الف ها را بازی می کنیم.”
هیز به روشی مشابه گفت: «من واقعاً اسکار لوانت نیستم. من دارم اسکار لوانت را بازی می کنم. این تفسیر من از اسکار لوانت است.»
هیز مدتها قبل از اولین نمایش این نمایش در سال 2022 در تئاتر گودمن در شیکاگو، گفت که روی صدای لوانت، رفتارها، تیک ها و تحمل فیزیکی لوانت کار کرده است. او حتی در حال حاضر به تجدید نظر در آن عناصر ادامه می دهد، اگرچه هیز گفت که او از آن دسته بازیگرانی نیست که خارج از تمرین و اجرا در شخصیت باقی بماند.
کریس جونز با بررسی آن تولید برای شیکاگو تریبون، نوشت که هیز «در اینجا استعدادهایی را نشان میدهد که اکثر طرفدارانش هیچ ایدهای ندارند که او در اختیار داشته است» و اضافه کرد که او «اجرای اصلی خیرهکنندهای را ارائه میکند: متحرک، همدلانه، عمیقاً احساسی. و کمی وحشتناک.»
اعلام سال گذشته انتقال این نمایشنامه در برادوی، مورد سرزنش دیوید ادجمی نمایشنامه نویس قرار گرفت، او در یک پست فیس بوک نوشت که هیز را متقاعد کرده است که لوانت را تصاحب کند و از سوی ویلیامز مأمور شد تا نمایشنامه ای برای این بازیگر بنویسد.
زمانی که ادجمی از “سبک کردن مطالب” امتناع کرد، گفت ویلیامز و هیز رایت را جایگزین او کردند در حالی که از گزینه خود روی ادجمی برای جلوگیری از توسعه بیشتر نمایشنامه اش استفاده می کردند.
در آن زمان، تهیهکنندگان «شب بخیر، اسکار» گفتند که هیز و ادجمی بر سر «دیدگاههای خلاقانه متفاوت» از هم جدا شدهاند. هیز، در مصاحبه خود، از بررسی مجدد این موضوع خودداری کرد. او گفت: «ما قبلاً به آن پاسخ دادهایم.
رایت گفت که او با ادجمی صحبت کرده است “تا مطمئن شود که اگر پروژه را ادامه دهم، ناخوشایند نخواهد بود و او نمی توانست سخاوتمندتر از این باشد.”
ادجمی در ایمیلی نوشت که اگرچه احساس میکند اقدامات هیز و ویلیامز «از نظر اخلاقی قابل اعتراض است»، او به رایت گفت که «جای من نیست که به او یا هیچ نویسندهای بگویم که چه شغلی را انتخاب کند». ادجمی گفت که بعداً از عواملش فهمید که رایت این کار را بر عهده گرفته است.
این سوال باقی می ماند در مورد اینکه آیا هیز یک ارتباط شخصی با لوانت احساس میکند که باعث میشود او بخواهد نقش او را بازی کند یا خیر، اما بازیگر به نظر میرسید این هوای ابهام را پرورش دهد.
جیسون بیتمن، دوست قدیمی هیز و یکی از مجریان پادکست محبوب SmartLess آنها، گفت که لزوماً متوجه نمیشود که هیز در تلاش برای بازی در چهرههای دراماتیک آسیبدیده است.
بیتمن گفت: «اگر میپرسید، آیا جنبه تاریکتر و مرموزتر او را حس کردهام، میگویم نه. «توانایی صمیمانه در مکانی سرشار از شادی، گشاده رویی و صداقت، هوش عاطفی و معنوی زیادی می طلبد.»
بیتمن پس از انتقال خود از کمدیهایی مانند «توسعه بازداشتشده» به فیلمهای هیجانانگیز مانند «اوزارک»، گفت که این میتواند به اندازه کافی برای یک بازیگر رضایتبخش باشد «فقط به اندازهای که به تماشاگران باقی میماند تا بقیه چیزهایی را که در ترفند شما وجود دارد نشان دهد.»
رایت توضیحی ارائه کرد که ریشه در ارتباطی داشت که احساس می کرد با هیز در میان گذاشته بود. رایت توضیح داد: “ما هر دوی ما فضای بیرونی بسیار دوست داشتنی و دلنشینی را پرورش داده ایم.” اما من فکر میکنم که این یک مکانیسم بقا است، همجنسباز بودن در دنیایی خصمانه و نیاز به دوست داشتن، برای حفظ امنیت خود در بسیاری از مواقع. این خوشرویی آبهای تاریکتری را پنهان میکند، و اینگونه است که او به اسکار دسترسی پیدا میکند.»
هیز کمرو ماند. او گفت: «برای بازی در قسمت تاریکتر اسکار، از جنبهها و تجربیات خاصی از زندگیام استفاده میکنم، اما آنها بین من و اسکار است.»
در استودیوی تمرین، هیز گفت که به نظرش مناسب و روشنگر این است که با کنار گذاشتن حرفه موسیقی خود، نقشی را انتخاب کند که ملزم به نواختن پیانو در ظاهر کسی باشد که نسبت به مهارت خود شک دارد. با ساز
او گفت: «الان باید در مقابل تماشاچیان زنده اجرا کنم. اما این بار فرق می کند. چون برایم مهم نیست که یادداشتی را از دست بدهم.»
اگر هیز اشتباهی مرتکب شود، همیشه می تواند بگوید که این کار را در شخصیت انجام داده است. او گفت: “این به مواد موجود در نمایشنامه ارگانیک است.” و من در نهایت متوجه شدم، هیچ کس کامل نیست.