احمد جمال، پیانیست جاز با رویکردی سنجیده، در ۹۲ سالگی درگذشت

احمد جمال، که سبک اندازه‌گیری شده و یدکی پیانوی او الهام‌بخش نسل‌های موسیقی جاز بود، روز یکشنبه در خانه‌اش در اشلی فالز، ماساچوست در 92 سالگی درگذشت.

دخترش سمیه جمال گفت که علت آن سرطان پروستات بوده است.

در حرفه ای که برای او جایزه استاد موسیقی جاز، یک دستاورد یک عمر دستاورد گرمی و القای جایزه هنر و ادبیات فرانسه را برای او به ارمغان آورد، آقای جمال با رویکردی باشکوه نشان خود را نشان داد که به آنچه او فضاها را در فرانسه می نامید افتخار می کند. موسیقی

این رویکرد کاملاً در تضاد با موسیقی چالش برانگیز پیچیده ای بود که به نام بی باپ شناخته می شد، زمانی که آقای جمال در اواسط دهه 1940 کار خود را در نوجوانی آغاز کرد، دنیای جاز را فراگرفت. پیانیست‌های بی‌باپ، به پیروی از باد پاول، به‌خاطر هجوم نت‌های جذاب خود شناخته شدند. آقای جمال راه دیگری را انتخاب کرد که به همان اندازه تأثیرگذار بود.

استنلی کراچ منتقد نوشت که پدر بنیانگذار بی باپ، چارلی پارکر، تنها نوازنده ای بود که «برای توسعه فرم تازه در جاز مهمتر از احمد جمال بود».

در سال‌های اولیه‌اش، آقای جمال نه تنها به موسیقی جاز گوش می‌داد که ترجیح می‌داد آن را «موسیقی کلاسیک آمریکایی» بنامد، بلکه به موسیقی کلاسیک از انواع غیرآمریکایی نیز گوش می‌داد.

او در سال 2001 به نیویورک تایمز گفت: «ما این دو مدرسه را از هم جدا نکردیم. ما باخ و الینگتون، موتزارت و آرت تاتوم را مطالعه کردیم. وقتی از ساعت 3 شروع می کنید، آنچه را که می شنوید پخش می کنید. من همه این چیزها را شنیدم.»

سبک آرام و در دسترس آقای جمال، با آکوردهای متراکم، دامنه پویایی گسترده و مهمتر از همه استفاده خردمندانه از سکوت، باعث شد تا در اوایل کارش بیش از سهم او نقدهای ناپسند در مطبوعات جاز منتشر شود. تاریخ متعارف مارتین ویلیامز “سنت جاز” موسیقی او را “شیک و کم عمق” توصیف می کند.

اما خیلی زود به بخشی جدایی ناپذیر از منظره جاز تبدیل شد. هربی هنکاک و کیت جارت از جمله پیانیست های برجسته جاز هستند که به آقای جمال به عنوان یک نمونه نگاه می کردند.

احتمالاً شناخته‌شده‌ترین نوازنده‌ای که از آقای جمال به‌عنوان تأثیرگذار یاد می‌کند، یک پیانیست نبود، بلکه یک ترومپت و رهبر گروه بود: مایلز دیویس که با آقای جمال دوست شد، آهنگ‌ها و تنظیم‌های او را ضبط کرد و همراهانش را به دیدن آقای جمال می‌آورد. جمال اجرا کند. او یک بار گفت: “همه الهام من از احمد جمال است.”

احمد جمال با نام فردریک راسل جونز در پیتسبورگ در 2 ژوئیه 1930 به دنیا آمد. فریتز، همانطور که او نامیده می شد، نواختن پیانو را در 3 سالگی آغاز کرد و چند سال بعد با مری کاردول داوسون، بنیانگذار شرکت ملی اپرای سیاهپوستان، شروع به تحصیل کرد. زمانی که او در سن ۱۴ سالگی به اتحادیه نوازندگان پیوست، هنرپیشه مشهور پیانوی جاز، آرت تیتوم، از او به عنوان “یک بزرگ در آینده” استقبال کرد و او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان شروع به تور کردن با گروه بزرگ جورج هادسون کرد.

در سال 1950 به شیکاگو نقل مکان کرد، جایی که به اسلام گروید، نام خود را به احمد جمال تغییر داد و یک تریو پیانو-گیتار-بیس به نام سه سیم را مونتاژ کرد. در طول اقامت طولانی‌مدت در کلوپ شبانه منهتن Embers در سال 1951، این سه نفر مورد توجه تهیه‌کننده برجسته رکورد و استعدادیاب جان هاموند قرار گرفتند که آنها را با برچسب Okeh قرارداد.

در سال 1955 آقای جمال اولین آلبوم کامل خود را با نام “احمد جمال می نوازد” با گیتاریست ری کرافورد و نوازنده بیس اسرائیل کراسبی برای لیبل کوچک Parrot ضبط کرد. به طور مشخص، زمانی که آلبوم خریداری شد و سال بعد توسط آرگو، یکی از شرکت‌های تابعه لیبل بلوز شطرنج، دوباره منتشر شد، نام آن را «موسیقی مجلسی نو جاز» گذاشتند.

آقای جمال اولین نمایش ملی مهم خود را با آلبوم آرگو “در پرشینگ: اما نه برای من” دریافت کرد که در یک کلوپ شبانه در شیکاگو در سال 1958 با آقای کراسبی و نوازنده درام ورنل فورنیه ضبط شد. این آلبوم بیش از دو سال را در جدول آلبوم بیلبورد سپری کرد.

موفقیت “At the Pershing” تا حدی ناشی از تعبیر پرشور و در عین حال پیشران آقای جمال از استاندارد “Poinciana” است که هنوز هم شناخته شده ترین ضبط اوست. اما او به دلیل عدم درج هیچ آهنگ اصلی در آلبوم مورد انتقاد قرار گرفت، که بعداً گفت که او را ترغیب کرد تا روی نوشتن موسیقی خودش تمرکز کند.

تولیدات آقای جمال به همان اندازه که سبک انگشت نورش مقرون به صرفه بود شگفت انگیز بود: او در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 70 سالانه سه آلبوم منتشر می کرد. او همچنین تعداد انگشت شماری لیبل ضبط، یک شرکت مدیریت و یک کلوپ شبانه و رستورانی در شیکاگو به نام الحمرا را تأسیس کرد، اگرچه این سرمایه گذاری کمتر از یک سال به طول انجامید. مطابق با اعتقادات مذهبی او، الحمرا مشروبات الکلی مصرف نمی کرد، که احتمالاً مرگ آن را تسریع کرده است.

مشکلات مالی الحمرا آغاز دوره تاریکی از زندگی آقای جمال بود که در آن او تقریباً سه سال از اجرا کنار رفت. باشگاه در دسامبر 1961 بسته شد. سه ماه بعد از مریم جمال که قبلا ویرجینیا ویلکینز نام داشت و در ۱۷ سالگی با او ازدواج کرده بود درخواست طلاق داد.

پنج سال دادگاهی به دنبال آن آقای جمال دستگیر و متهم به عدم پرداخت نفقه دخترشان شد. (او بعداً پاک شد.) او در سال 1963 پس از مصرف بیش از حد قرص های خواب در بیمارستان بستری شد. تا اینکه در سال 1964 دوباره شروع به تور و ضبط کرد.

او ابتدا در نوجوانی ازدواج کرد و آن ازدواج به طلاق ختم شد. او در اوایل دهه 1960 با شریفه فریزر، مادر سمیه ازدواج کرد و در سال 1982 از هم جدا شدند. او در همان سال با لورا هس هی، مدیرش ازدواج کرد و در سال 1984 طلاق گرفتند، اگرچه او تا زمان مرگش وکالت او را ادامه داد. . از او علاوه بر دخترش دو نوه نیز به یادگار مانده است.

ضبط‌های زنده اغلب آقای جمال را در زیرک‌ترین حالت خود جذب می‌کردند، و بسیاری از خبره‌های جاز آلبوم‌هایی مانند «Freeflight» (1971)، ضبط‌شده در جشنواره جاز مونترو، و «Shicago Revisited: Live at Joe Segal’s Jazz Showcase» (1993) را جزو آلبوم‌های او قرار می‌دهند. بهترین.

در سال 2011، Mosaic Records یک مجموعه 9 سی دی جعبه ای متشکل از 12 آلبومی را که برای آرگو بین سال های 1956 تا 1962 ضبط کرد منتشر کرد. آلبوم او “ماه آبی”، مجموعه ای از نسخه های اصلی و استاندارد که استقبال خوبی از آنها شد، در سال 2012 منتشر شد و نامزد دریافت جایزه شد. یک جایزه گرمی آلبوم Marseille او در سال 2017 و “Ballades” در سال 2019 منتشر شد.

احترامی که آقای جمال با آن داشتند فراتر از دنیای جاز بود. کلینت ایستوود از دو قطعه «اما نه برای من» در موسیقی متن فیلم «پل های مدیسون کانتی» استفاده کرد.

اما ادای احترام گسترده تر از دنیای هیپ هاپ است. آهنگ هایی مانند “Stakes Is High” از De La Soul و “The World Is Yours” از ناس، همراه با ده ها آهنگ رپ دیگر، از ریف های پیانوی آقای جمال نمونه برداری کرده اند.

همان‌قدر که آن ریف‌ها مسری بودند، این تصنیف‌ها بودند که بیشترین جذابیت را برای آقای جمال داشتند. مانند بسیاری دیگر از مفسران رپرتوار استاندارد، او به یادگیری اشعار آهنگ هایی که می نواخت. او در سال 2001 در مورد مکالمه‌ای که زمانی با یک ساکسیفونیست بزرگ جاز که به‌خاطر شیوه‌اش در ساخت تصنیف نیز معروف بود، با تایمز صحبت کرد.

او گفت: «یک بار شنیدم که بن وبستر دلش را با یک تصنیف بازی می کرد. “به یکباره او متوقف شد. از او پرسیدم، “بن، چرا توقف کردی؟” او گفت: “من شعر را فراموش کردم.”

الکس تراب گزارش کمک کرد