آهنگ The Buggles MTV را راه اندازی کرد. بعد از 45 سال، آنها به تور می روند.

در اواخر دهه 1970، زمانی که ترور هورن و جف داونز در تلاش بودند تا به عنوان باگلز یک قرارداد ضبط کنند، بسیاری از افراد در تجارت موسیقی گیج شده بودند. چه گروهی فقط یک بیس خوان و یک نوازنده کیبورد دارد؟

هورن اخیراً در طی یک مصاحبه ویدیویی از خانه خود در لس آنجلس به یاد می آورد: “ما مثل این بودیم که “ما یک نوازنده گیتار نمی خواهیم و از دستگاه درام استفاده می کنیم.” «شبه‌های زیادی در مورد آن وجود داشت. ما کمی از زمان خود جلوتر بودیم.»

هورن 73 ساله کمی متواضع بود. او به طور معمول به عنوان “مردی که دهه 80 را اختراع کرد” توصیف می شود. «ویدیو که ستاره رادیو را کشت» از گروه Buggles یک موفقیت جهانی بود و عصر جدیدی از پاپ الکترونیکی مجلل را آغاز کرد. این ویدیو اولین ویدیویی بود که در MTV در سال 1981 پخش شد و هورن و داونز را با کت و شلوارهای نقره ای ظالمانه و ظاهری مرده به نمایش گذاشت.

تا آن زمان، آنها قبلاً با پیوستن به Yes، به طور خلاصه از Buggles حرکت کرده بودند. داونز به نواختن با گروه پوم-راک آسیا ادامه داد و هورن خود را در یک استودیوی ضبط دفن کرد و با موسیقی خسته کننده جنگ کرد.

هورن به‌عنوان تهیه‌کننده و رئیس کمپانی ضبط خود، ZTT، روی برخی از جسورانه‌ترین آلبوم‌های یک دهه بسیار هیجان‌انگیز کار کرد: «واژه‌نامه عشق» از ABC، «Duck Rock» مالکوم مک‌لارن، و فرانکی به آلبوم «Welcome» در هالیوود می‌رود. به Pleasuredome.» اگر از دهه 80 متنفرید، او شرور شماست.

یک محصول Trevor Horn دارای اشعار هوشمندانه، قلاب‌های مستحکم، ساختار اپیزودیک و دیوار آتش دراماتیک از فرکانس‌ها است که موسیقی را از بلندگوها خارج می‌کند. او همچنین با Spandau Ballet، Grace Jones (“Slave to the Rhythm”)، Seal (“Crazy”)، Pet Shop Boys، tATu، John Legend، Paul McCartney و Rod Stewart کار کرد.

گروه Buggles به غیر از یک کنسرت اتحاد مجدد در سال 2010 برای خیریه، هرگز توری برگزار نکردند، اما آنها افتتاحیه تور آتی خواننده بریتانیایی Seal هستند که از جمعه در فینیکس آغاز می شود. هورن بدون داونز بازی خواهد کرد که تعهداتش به Yes مانع شد.

دخترم که یک وکیل تجارت موسیقی است، مدام می‌گوید: «باید نام را عوض کنی، زیرا فقط یکی از شما وجود دارد. هورن با خنده توضیح داد. دخترش همچنین اصرار داشت که هورن لباس نمادین خاصی بپوشد. او گفت: “اگر من یک مشتری پولدار بودم و باگل کت نقره ای خود را نداشت، من پولم را پس می خواستم.”

اینها گزیده هایی از گفتگو ویرایش شده است.

شما به مدت پنج سال به عنوان تهیه کننده کار کردید قبل از اینکه اولین موفقیت خود را داشته باشید، “ویدیو ستاره رادیو را کشت.” پس از مدت ها انتظار، چرا از ستاره های پاپ فاصله گرفتید؟

اولین تجربه من از یک ستاره پاپ بودن بسیار تلخ بود. من در تمام برنامه های تلویزیونی که برای مردم شناخته شده بود، از «ویدئویی که ستاره رادیو را کشت» تقلید می کردم. وقتی به عنوان یک نوازنده امرار معاش می کنید، تقلید کردن خسته کننده ترین کاری است که می توانید انجام دهید. من می دانستم که برای اینکه از هیچ جا بیایم و رکوردی موفق داشته باشیم، باید یک آهنگ جذاب داشته باشیم. اما این لزوما باعث ایجاد شغل نمی شود.

«ویدئوی که ستاره رادیویی را کشت» نه تنها جذاب است، بلکه به طرز آزاردهنده‌ای و تقریباً به طرز مشمئزکننده‌ای جذاب است. آیا این بخشی از برنامه بود؟

[Laughs] من می دانم به چه چیزی اشاره می کنید. بروس وولی [who helped write the song] و تینا چارلز، خواننده سرشناس در انگلستان، در حال خواندن گروه کر بودند، و صدای آن بی مزه بود. گفتم: چرا آن را به زبان آمریکایی نمی خوانی و اغراق می کنی؟ که موثر بود. من می دانستم که ممکن است کمی آزاردهنده باشد، اما فکر می کردم این چیزی است که شما فراموش نمی کنید.

یکی از کارهای اولیه شما تعقیب کننده پیشرفت در کارخانه کیسه های پلاستیکی بود. تعقیب کننده پیشرفت چه می کند؟

مردم زنگ می زدند و می گفتند: «این شرکت شکر بریتانیا است. ما 20000 کیسه پلاستیکی سفارش دادیم که قرار بود هفته گذشته برسند. ممکن است به ما بگویید آنها کجا هستند؟» من به کارخانه می روم تا رئیس تولید را ببینم و بپرسم کیسه ها کجا هستند. و او می گفت:[Expletive] خاموش!» سپس به شرکت قند بریتانیا برمی‌گشتم و می‌گفتم: «مطمئن هستم که کیسه‌ها روز چهارشنبه آنجا خواهند بود.»

آیا آن شغل بر ایده شما که در «عصر پلاستیک»، که نام آلبوم 1980 باگلز است، زندگی می‌کنیم، تأثیر گذاشت؟

تا حدی، اما این بیشتر از این بود که مردم می‌گفتند: “اوه، موسیقی شما کمی پلاستیکی به نظر می‌رسد.” بعد از مدتی فکر کردم:[Expletive] آنها عصر پلاستیک است!»

وقتی چند نفر از دوستانم “ویدئو ستاره رادیو را کشت” را شنیدند، گفتند: “کلاً هیچ صداقتی ندارد.” گمان می‌کنم که کمی به ایده‌ی صداقت دهه 70 فکر می‌کردم.

جدای از جنبه های موسیقایی و فنی تهیه کننده بودن، جنبه روانشناختی آن چقدر مهم است – دانستن اینکه چه زمانی باید به زبان بیاوریم یا چه زمانی تملق؟

همه اینها بسیار مهم است. با وجود اینکه فکر می‌کنید می‌توانید هر چه می‌خواهید بگویید، چون شما مسئول هستید، نمی‌توانید. تنها راه کار، صبر و مهربانی است. اکثر افرادی که موفق هستند، غرایز خوبی برای آنچه مناسب آنهاست دارند، و اگر می‌خواهید آنها را از منطقه راحتی خود خارج کنید، باید مراقب باشید.

پل مک کارتنی مطمئناً غرایز خوبی دارد. آیا زمانی که با او کار می کردید، او را پذیرای پیشنهادات شما می دانستید؟ “شکل هشت” در سال 1989؟

پل بسیار جذاب است. اولین باری که او را دیدم، داشتم بازی Space Invaders را بازی می‌کردم و او پشت سرم آمد و گفت: «می‌خواهی به تو نشان دهم که چگونه دستگاه را فریب بدهی، ترو؟» شما فکر می کنید، “جیز، پل مک کارتنی نام من را می داند!” زوج من از این موضوع کمی هیجان زده شد اما وقتی نوبت به آن می رسد، او هنوز هم فقط یک ترانه سرا و یک نوازنده باس است. اینطور نیست که او دیکتاتور یک کشور باشد و بتواند شما را حبس کند.

وقتی کار با فرانکی می‌رود به هالیوود را شروع کردید، آن‌ها گفتند که می‌خواهند صدای تلاقی بین بوسه و دونا سامر به نظر برسند. گرفتن جهت از هنرمند چقدر مهم است؟

اوه، این حیاتی است. ABC می خواست شبیه شیک باشد، یک رقص بزرگ، اما با اشعار بهتر. با فرانکی به هالیوود می رود، ایده یک رکورد رقص راک برایم جالب بود. من در سال 1977 برای امرار معاش بیس می زدم که آهنگ “I Feel Love” از دونا سامر منتشر شد، بنابراین هر شب آن را می شنیدم. این اولین رکورد مکانیکی بود که شنیدم و مجذوب آن شدم.

و زمانی که من “انسان-ماشین” کرافت ورک را شنیدم، این یک مکاشفه بود – این ایده که شما می توانید بدون داشتن گروهی در آنجا، با همه مشکلاتشان، یک رکورد بسازید. احساس می‌کردم راه پیش رو همین است. به دلیل فناوری جدید، می توانید به تنهایی موسیقی بسازید.

“صاحب یک قلب تنها” موفقیت بزرگ Yes “90125” اولین موفقیت پاپ شماره 1 آن بود. چگونه باعث شد که گروه آهنگی را که از آن متنفر بود ضبط کند؟

مجبور شدم زانو بزنم و التماس کنم. گفتم: «در حال حاضر من یک تهیه‌کننده واقعاً داغ هستم، احتمالاً داغ‌ترین تهیه‌کننده دنیا، و اگر این آهنگ را انجام ندهی، باعث شکست من می‌شوی. تو به من قول دادی که این آهنگ را اجرا کنی، پس باید این کار را انجام دهی.» من خنده دار بودم، اما نه، اگر منظورم را بدانید. ناامید شده بودم.

برخی از افرادی که با شما کار کرده اند، شما را به عنوان “وسواس” توصیف می کنند. آیا صرف سه ماه روی ضربه Seal وسواسی بود؟ “دیوانه”?

وسواسی بود قبلاً هرگز آهنگی مانند “Crazy” را نشنیده بودم، بنابراین مدتی طول کشید تا بفهمم چگونه آن را به درستی انجام دهم. من سعی نمی‌کنم رکوردی بی‌نقص داشته باشم، فقط می‌خواهم تأثیر احساسی داشته باشد. این چیزی است که زمان می برد.

شما تا 30 سالگی هیچ ضربه ای نداشتید که غیرعادی است. آیا سال‌ها به این فکر می‌کردی که هر روز اکنون یک ستاره می‌شوی؟

مردم به من می گفتند: «فکر می کنی این اتفاق می افتد؟ به تو نگاه کن! تو حتی آنقدرها هم خوش قیافه نیستی!» پدر و مادرم مدام تلاش می کردند که من را به دانشکده تربیت معلم برسانند. خیلی امیدوار کننده به نظر نمی رسید، این طور بگویم.

یادم می‌آید دختری به من گفت: «تو 28 سالته. تو با یک ماشین قدیمی کتک خورده رانندگی می‌کنی و دست به دهان زندگی می‌کنی. با زندگیت چیکار میکنی؟” و من گفتم، “من دستگیره یک ماشین بازی بزرگ را می کشم، و به کشیدن آن ادامه می دهم، زیرا به زودی جکپات را پرداخت می کند. به همین دلیل است که من یک ماشین زباله دارم.»