توماس استیسی، استاد شاخ انگلیسی، در 84 سالگی درگذشت

توماس استیسی گاهی اوقات این داستان را تعریف می کند که چگونه یک ایتالیایی که حدود 80 سال مرده بود، در دوران کودکی در آرکانزاس زندگی اش را تغییر داد.

او با مادرش پیانو می‌خواند، اما وقتی قطعه‌ای از آهنگساز جواکینو آنتونیو روسینی را شنید، تمرکزش روی ساز دیگری معطوف شد و تصمیم گرفت که از آن حرفه‌ای بسازد.

آقای استیسی در مصاحبه‌ای در سال 1996 با آسوشیتدپرس به یاد می‌آورد: «من مجذوب صدای ابوا در رکوردی بودم که از اورتور اپرای «نردبان ابریشمی» روسینی داشتیم. “آن موقع می دانستم که می خواهم یک موسیقیدان شوم.”

اگر ابوا برای یک نوازنده جوان انتخابی غیرعادی بود، آقای استیسی به زودی انتخاب غیرمتعارف‌تری را برای تخصص در هورن انگلیسی انجام داد، یک ساز با نام گیج‌کننده که در واقع یک هورن نیست، بلکه یک ساز دو نی است. آلتو عضوی از خانواده ابوا.

در دهه‌های بعدی او به یکی از بهترین هنرپیشه‌های شاخ انگلیسی در ایالات متحده تبدیل شد. او تقریباً 40 سال با فیلارمونیک نیویورک نوازندگی کرد، به عنوان یک نوازنده مهمان در سراسر کشور و فراتر از آن ظاهر شد و در ضبط های بی شماری مشارکت داشت. آهنگسازان متعددی به طور خاص برای او آثاری نوشتند، و او به نوعی سفیر ساز غیرمعمول خود شد – اجرای برنامه های تماماً هورن انگلیسی، رهبری سمینار تابستانی سالانه و تشویق به گسترش رپرتوار.

آقای استیسی در 30 آوریل در بیمارستان ساوتهمپتون، نیویورک درگذشت. او 84 سال داشت. پسرش بارتون استیسی گفت که علت آن نارسایی قلبی بوده است.

آقای استیسی همچنین متخصص ابوا دآمور بود، ساز دوران باروک با طیف میزانسن. در برخی از رسیتال‌ها او بین هورن انگلیسی، ابوا دآمور و ابوا سنتی جابه‌جا می‌شد. هر چه او بازی می کرد، منتقدان لحن و مهارت او را ستودند.

جان هنکن در لس آنجلس تایمز در سال 1988، با مرور رسیتالی در کلیسای لوتری ترینیتی در رسدا، کالیفرنیا، که در آن آقای استیسی دو ساز دیگر را نیز می نواخت، نوشت: «مالیخولیا ملاخولایی، سهام اصلی ارکستر هورن انگلیسی در تجارت است. اما استیسی طیف وسیع تری از بیان و صدا را نشان داد. او می‌توانست شاخ را با صلابت تقریباً انسانی آواز بخواند، یا با درخشش رزمی لکنت کند، که همگی توسط صدای پررونق پناهگاه ترینیتی پشتیبانی می‌شد.

در مورد اینکه چرا او هورن انگلیسی را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب کرد، آقای استیسی پاسخ ساده ای داشت.

او در مصاحبه‌ای در سال 1996 گفت: «بیشتر شبیه صدای انسان است و بیشترین پتانسیل بیانی را در گستره بیانی بیشتری نسبت به سایر سازها دارد.»

توماس جفرسون استیسی در 15 آگوست 1938 در لیتل راک، آرک به دنیا آمد. پدرش که توماس نیز نام داشت، کشاورز و دلال پنبه بود و مادرش، نورا لی (کوندیت) استیسی، خانه‌دار و ارگان‌ساز کلیسا بود.

او در آگوستا، آرک، شهر کوچکی در شمال شرقی لیتل راک بزرگ شد و آموزش موسیقی خود را روی پیانو، ویولن و کلارینت آغاز کرد و سپس روی ابوا مستقر شد و سپس به نواختن بوق انگلیسی پرداخت. وقتی ۱۴ ساله بود، موتورسیکلتش را فروخت تا یکی بخرد.

او در سال 1999 به نیویورک تایمز گفت: «این هارلی یا هیچ چیز دیگری نبود، فقط یک موتورسیکلت کوچک و سبک وزن».

او تا حد زیادی با استفاده از کتابی که انگشتان دست را نشان می داد، نواختن ابوا و بوق انگلیسی را آموخت. او 17 ساله بود و هنوز در دبیرستان تحصیل می کرد که مدرسه موسیقی ایستمن در روچستر، نیویورک به او بورسیه تحصیلی کامل داد.

او گفت: «من با ابوا در ایستمن شروع کردم، اما در برخی از گروه های اجراکننده نیز هورن انگلیسی می زدم. قبلاً ترجیح من بود. مثل یک دستکش به شخصیت موسیقی من می‌آید.»

زمانی که در ایستمن بود، با یک دانشجو به نام ماری الیزابت مان آشنا شد. آنها در سال 1960 ازدواج کردند، همان سالی که هر دو فارغ التحصیل شدند و آقای استیسی به فیلارمونیک نیواورلئان پیوست. او بعدها قبل از پیوستن به فیلارمونیک نیویورک در سال 1972 با سمفونی سن آنتونیو و ارکستر مینه سوتا نوازندگی کرد.

او قبل از ترک در پاییز 2010 بیش از 70 بار به عنوان تکنواز با فیلارمونیک ظاهر شد. تا آن زمان تعدادی از آثار به طور خاص با او نوشته شده بود، از جمله کنسرتو ند رورم برای هورن و ارکستر انگلیسی، که اولین نمایش جهانی خود را در تاریخ داشت. اوری فیشر هال در منهتن در سال 1994. الکس راس، با مروری بر اجرا در تایمز، بخش هایی از کار را “به طرز عجیبی تکه تکه و بدون تمرکز” یافت. اما وی افزود: «آقای استیسی این برداشت های متفاوت را با لحنی غنی و تکنیک خیره کننده به هم گره زد.

علاوه بر همسرش و پسرش بارتون، آقای استیسی که در همپتون بیز، نیویورک زندگی می کرد، پسر دیگری به نام فیلیپ و دو نوه به یادگار مانده است.

در مصاحبه ای در سال 1996، آقای استیسی در مورد اینکه چگونه یک نوازنده در سطح خود تیزبین بود صحبت کرد.

او گفت: «هرچه بهتر باشی، پیشرفت کردن سخت‌تر است، و این چیزی است که من بیشتر به این فکر می‌کنم، اینکه چگونه باید پیشرفت کرد. مثل بریدن توپ گلف با 8 آهنی. شما باید شروع و توقف نت ها را تمرین کنید تا خوب به نظر برسند.”