بیل لی، نوازنده بیس و آهنگساز فیلم های پسر اسپایک لی، در ۹۴ سالگی درگذشت.

بیل لی، نوازنده باس و آهنگساز جاز که اولین آهنگ‌های پسرش اسپایک لی را اجرا کرد، اپراهای فولکلور جاز نوشت، گروه بیسیست تحسین‌شده‌ای را رهبری کرد و یکی از طرفداران پرکار باب دیلن، آرتا فرانکلین و دیگران بود، صبح روز چهارشنبه در خانه اش در بروکلین او 94 بود.

اسپایک لی مرگ را تایید کرد.

بیش از شش دهه، در هزاران اجرای زنده و در بیش از 250 آلبوم ضبط شده، باس زهی دلپذیر و شاداب آقای لی گروهی از ستارگان موسیقی از جمله دوک الینگتون، آرلو گاتری، اودتا، سیمون و گارفونکل، هری بلافونته را همراهی کرد. ایان و سیلویا، جودی کالینز، تام پکستون و پیتر، پل و مری.

آقای لی موسیقی متن چهار فیلم بلند اول اسپایک لی را نوشت، چالشی موسیقایی که خواستار به تصویر کشیدن استقلال یک زن سیاهپوست رمانتیک در “او باید آن را داشته باشد” (1986)، نگاهی طنز به زندگی در یک کالج سیاه پوست در ” School Daze» (1988)، خشونت نژادی در «کار درست را انجام بده» (1989) و سختی‌های تلخ یک نوازنده جاز سیاه‌پوست در «Mo’ Better Blues» (1990).

بیل لی در همه نقش های کوچکی به جز «کار درست را انجام بده» داشت، و خواهر اسپایک لی، جوی، در هر چهار نقش داشت. بیل لی همچنین اولین فیلم کوتاه اسپایک لی به نام «آرایشگاه تختخواب جو: سرها را می بریم»، اولین فیلم دانشجویی بود که در جشنواره کارگردانان جدید/فیلم های جدید مرکز لینکلن در سال 1983 به نمایش درآمد.

این فیلم‌های بلند بازخوردهای مثبت زیادی کسب کردند و سود قابل توجهی به دست آوردند. بیل و اسپایک لی در اوایل دهه 1990 بر سر مسائل خانوادگی، پول و سایر مسائل با هم درگیر شدند که به همکاری آنها پایان داد. بعدها فیلم‌های اسپایک لی – او بیش از 30 فیلم را کارگردانی کرد و خودش در بسیاری از آنها ظاهر شد – توسط ترنس بلانچارد نوازنده ترومپت به گل رسید.

بیل لی در خانواده ای متشکل از نوازندگان و مربیان آلابامایی که اشتیاق به موسیقی را در او و خواهران و برادرانش القا کردند، در اوایل دوران کودکی درام، پیانو و فلوت را آموخت. او در مدارس دولتی مجزا در شهرهای کوچک شرکت کرد و در کالج تاریخی بلک مورهاوس در آتلانتا به تحصیل موسیقی پرداخت.

آقای لی با الهام از گوش دادن به چارلی پارکر، نوازنده بزرگ ساکسیفون جاز، در اوایل دهه 20 خود بر کنترباس تسلط داشت، بزرگترین و کم صدای ترین ساز زهی، و قبل از مهاجرت به نیویورک در سال 1959 با گروه های کوچک جاز در آتلانتا و شیکاگو اجرا کرد. .

در طول دهه بعد، آقای لی که کلاه حصیری کتک خورده را دوست داشت و اغلب شعرهای خود را بین اعداد می خواند، اغلب در گروه های دوتایی پیانو-باس و پیانو-بیس-درام در کلوپ های دودی که غذای روح همراه با جاز سرو می کردند، اجرا می کرد. لبه غربی روستای گرینویچ، در میان خانه‌های بسته‌بندی گوشت و انبارهای حمل بار در خط ساحلی رودخانه هادسون منهتن.

او به طور گسترده در Strata-East Records، یک برچسب متعلق به نوازنده، ضبط کرد و گروه کر ویولن باس نیویورک را که گروهی متشکل از هفت باس بود، که گاهی با پیانو یا ساکسیفون همراهی می‌شد، تأسیس و رهبری کرد. منتقدان این گروه را به دلیل بافتن هارمونی چابکی از پاستل و حالات خشن در اجرای اپراهای محلی آقای لی در تاون هال، آلیس تالی هال در مرکز لینکلن و جشنواره جاز نیوپورت تحسین کردند.

اپراهای متعدد او، از جمله «یک مایلی شرق»، «محفظه» و «شیرینی بچه» بر اساس افراد و وقایع اوایل زندگی او در جنوب بود. آنها گاهی از استعدادهای خوانندگی آقای لی و دو خواهرش، کانسولا لی مورهد، پیانیست جاز و معلم موسیقی در دانشگاه همپتون ویرجینیا، و گریس لی میمز، کتابدار، که صدایش رنگی باشکوه به داستان ها می بخشید، استفاده می کردند.

جان اس. ویلسون از نیویورک تایمز در بررسی اجرای گروه کر ویولن در جشنواره جاز نیوپورت در سال 1971 نوشت: «آقای. لی به عنوان نوازنده بیس، خواننده و راوی طرح‌های زندگی شهری کوچک خود در اسنو هیل، آلا. گروه بیسیست‌های او، با خم شدن بر روی سازهای سخت‌گیر خود، قطعات گروهی را تولید کردند که در نوبت به طرز شگفت‌انگیزی گرم و آواز می‌خواندند یا به‌طور شگفت‌انگیزی سبک و مطبوع بودند که احتمال می‌رفت چند فلوت در میان آنها پنهان شده باشد.»

در دهه 1970، زمانی که باس الکتریک به یک ساز انتخابی در بسیاری از گروه‌های جاز تبدیل شد، زیرا آهنگ‌های تپنده آن با صداهای تجاری تلفیقی جاز-راک مطابقت داشت، آقای لی، یک نوازنده باس آکوستیک، حاضر نشد همراهی کند و در نتیجه کار خود را از دست داد. . او در سال 1992 به The Boston Globe گفت: “بعضی چیزهایی که شما نمی توانید با آنها زندگی کنید.” می دانستم که هرگز نمی توانم با خودم زندگی کنم.»

اسپایک لی در «Mo’ Better Blues» که دنزل واشنگتن در نقش یک ترومپتوز جاز که با استثمار صاحبان باشگاه سفیدپوست مبارزه می‌کند، به بررسی مشکل تجاری‌گرایی، با مفاهیم نژادی آن پرداخت.

اسپایک لی هنگام اکران فیلم به تایمز گفت: «موسیقی‌دان‌ها برده‌های ارزان‌قیمت هستند، در حالی که ورزشکاران و سرگرم‌کننده‌ها برده‌های گران‌قیمت هستند». “این موسیقی آنها است، اما این کلوپ شبانه آنها نیست، این شرکت ضبط آنها نیست. آنها فقط درک درستی از موسیقی دارند، نه از کسب و کار، بنابراین با آنها رفتار قدیمی می شود.

با وجود اختلافات دیگر، بیل و اسپایک لی در مورد صداقت توافق کردند. اسپایک لی در سال 1990 به تایمز گفت: “هر آنچه در مورد جاز می دانم از پدرم گرفتم.”

ویلیام جیمز ادواردز لی در 23 ژوئیه 1928 در اسنو هیل در خانواده آرنولد لی، نوازنده کورنت و مدیر گروه در دانشگاه A&M فلوریدا و آلبرتا گریس (ادواردز) لی، پیانیست و معلم کنسرت کلاسیک به دنیا آمد. او علاوه بر خواهرانش کنسولا و گریس، چهار خواهر و برادر دیگر به نام‌های کلیفتون، آرنولد جونیور، لئونارد و کلارنس داشت.

پدربزرگ مادری آنها، ویلیام جی. ادواردز، فارغ‌التحصیل مؤسسه توسکگی بوکر تی. واشنگتن، در سال 1893 یک مدرسه هنری برای دانش‌آموزان سیاه‌پوست در اسنو هیل تأسیس کرد. در سال 1918، مؤسسه عادی و صنعتی اسنو هیل دارای 24 ساختمان و 300 ساختمان بود. به 400 دانش آموزی که دروس آکادمیک و آموزش حرفه ای را دنبال می کنند. آقای ادواردز چند سال بعد درگذشت، اما این مؤسسه تا سال 1973 که تعطیل شد، به عنوان یک مدرسه دولتی مجزا باقی ماند. بیل لی در اواسط دهه 1940 از آنجا فارغ التحصیل شد.

آقای لی و همسر اولش، ژاکلین (شلتون) لی، معلم هنر، پنج فرزند داشتند: شلتون (اسپایک)، کریستوفر، دیوید، جوی و سینک. پس از مرگ ژاکلین در سال 1976، آقای لی با سوزان کاپلان ازدواج کرد. آنها یک پسر به نام آرنولد داشتند. کریستوفر در سال 2013 درگذشت. کنسوئلا خواهر آقای لی در سال 2009 در 83 سالگی درگذشت.

علاوه بر اسپایک لی، همسرش نیز به یادگار مانده است. پسرانش دیوید، سینک و آرنولد. دخترش جوی؛ یک برادر، A. Clifton Lee; و دو نوه

پس از ورود به نیویورک، آقای لی در فورت گرین ساکن شد، محله ای در بروکلین که به آهنربایی برای موسیقیدانان سیاه پوست و دیگر هنرمندان خلاق تبدیل شد که به سبک زندگی و هنر خود افتخار می کردند. محله محیطی برای “او باید آن را داشته باشد” بود.

خانواده لی، مشرف به پارک فورت گرین، تلویزیون را کنار گذاشتند، اما غرق در موسیقی بودند، اغلب با جلسات پارازیت که تا دیروقت شب برگزار می‌شد، شکایت‌های سر و صدای همسایه‌ها را برانگیخت، اما هنرمندان جاز را به وجود آورد که صداهای خود را در قلب بروکلین پیدا کردند.

آقای لی در سال 2008 طی مصاحبه ای با The Times در خانه اش پیانو و کنترباس می نواخت. کوری کیلگانون گزارشگر نوشت: “موسیقی او دارای هارمونی های پیچیده بی باپ و هارد باپ است، اما همچنین حسی صمیمانه، دلنشین و کلیسایی دارد.” گذرگاه‌های او در مکان‌های جالب و غیرمنتظره حرکت می‌کنند، اما خیلی زود به روشی ساده و صمیمانه، زمینی و به نوعی بسیار رضایت‌بخش حل می‌شوند.»