چگونه جورج بنسون «نه» اولیه را به شغل «بله» تبدیل کرد

با “آخر هفته در لندن” ، اولین آلبوم زنده یاد آقای بنسون در 30 سال گذشته ، که جمعه برگزار می شود ، او نه تنها مسیر موسیقی منحصر به فرد خود را ارج می نهد ، بلکه اعتبار کسانی را که در این راه به او و حرفه او شکل داده اند – که شامل مخاطبان است نیز می داند. وی در مورد بازی در کلوپ صمیمی رونی اسکات ، جایی که صحنه ضبط شده بود ، گفت: “آنها کاملاً از گلویتان هستند ،” اما من می توانم به چهره آنها نگاه کنم و خوشبختی یا واکنش را با شنیدن آنچه که آنها روی نوار باند می شنوند ، ببینم “

اینها بخشهایی ویرایش شده از مکالمه است.

وس مونتگومری برای شما مهم بود؟

وقتی وس مونتگومری به پیتسبورگ آمد ، من مجبور شدم با او ملاقات کنم ، زیرا از کودکی در مورد او شنیده بودم. آنها به من گفتند پسری وجود دارد كه مانند دیگران گیتار می نوازد ، كه با انگشتان خود می نوازد ، اما در واقع با انگشت شست خود می نوازد – هیچ انتخابی در دست او نبود. بنابراین وقتی او را ملاقات کردم ، از او پرسیدم که آیا چیزی به من می آموزد یا خیر و او گفت: “نه” او اولین شخصی بود که نه گفت. من آن زمان نوجوان بودم ، شاید 17 سال داشتم. من گفتم ، “چرا که نه؟” او گفت ، “من هنوز سعی دارم یاد بگیرم که چگونه خودم بازی کنم.”

و این واقعاً به من رسید. [Laughs] او بزرگترین نوازنده گیتار در جهان است و سعی در یادگیری نحوه نواختن دارد؟ بعداً فهمیدم که او می خواهد چه بگوید ، زیرا من نیز چنین احساسی دارم. می دانید ، مردم از من در مورد گیتار می پرسند و من می گویم ، “مرد ، من هنوز سعی می کنم خودم آن را جمع کنم و سعی می کنم این ساز را یاد بگیرم.” اما من و او اینگونه ملاقات کردیم و دوست بسیار خوبی شدیم.

سال ها پیش قرار بود که او را در این فیلم بازی کنم. داستان او باورنکردنی بود. زندگی حرفه ای وی علاوه بر تمام رکوردهای جاز عالی که از او ساخته بود ، در رکوردهای تجاری مانند “Goin ‘Out of My Head” ، “Windy” ، “Tequila” و همه آن رکوردهای شگفت انگیزی که از وی ساخته شد ، رشد کرد. اما وقتی او برای بازی در ایندیاناپولیس به خانه می آمد ، هر بار که یک آهنگ تجاری می نواخت ، تماشاگران هو می کردند. حتی تصورش را هم نمی کردم. و دلیل آن تنها وس مونتگومری است که آنها محلی می دانند نوازنده گیتار جاز است. و بنابراین وقتی او از نظر تجاری موفق شد ، طبیعتاً این عقب گرد مردم بود: “خوب ، من می خواهم او بیشتر جاز بنوازد.” مردم همیشه آنچه را که ندارند ، می خواهند.