در سالهای نوجوانی ، آقای کوردیر به عنوان سازمان دهنده راست افراطی و سلطنت طلب اکشن فرانسه با الهام از چارلز موراس ، نویسنده و سیاستمداری که مخالف دولت جمهوری بود ، شد. او ستایشگر پنهانی رهبران فاشیست اروپا بود و در عین حال اشتیاق ناگفته ای به کارهای آندره گید آوانگارد و لذت طلب را پرورش داد.
او به عنوان عضوی از یک خانواده ثروتمند ، زمان خود را بین تعطیلات تابستانی در تفریحگاه بیاریتز در اقیانوس اطلس و اسکی زمستانها تقسیم کرد – سبک زندگی ای که در 3 سپتامبر 1939 ، با اعلام جنگ توسط فرانسه و انگلیس به طور ناگهانی پایان یافت. در ژوئن سال بعد ، نیروهای آلمانی بر پاریس غلبه کردند. پتن خواستار آتش بس شد و دولت همکاری گرای ویشی را در قسمت جنوبی فرانسه تأسیس کرد. و دوگل از پیروان خود خواست تا به مبارزه ادامه دهند.
با پیشروی نیروهای آلمانی به سمت جنوب ، آقای کوردیر و گروه دیگری از جوانان فرانسوی در بندر بایون سوار لئوپولد دوم ، یک کشتی باری بلژیکی شدند که کاپیتان قبول کرد در ازای پرداخت از آقای کوردیر ، آنها را در کشتی خود حمل کند. پدر خوانده. در ابتدا قرار بود کشتی باری به شمال آفریقا بخار برسد ، اما در دریا مسیر خود را تغییر داد و در کورن وال در نواحی جنوب غربی انگلیس پهلو گرفت.
در لندن ، آقای کوردیر و سایر فراریان توسط دوگل پذیرفته شدند. طبق خاطرات آقای کوردیر ، وی به آنها گفت: “من به خاطر آمدن شما به شما تبریک نمی گویم: شما وظیفه خود را انجام دادید ،” وقتی فرانسه در رنج است ، فرزندانش موظفند او را نجات دهند. “
آقای کوردیر در ژوئیه 1942 به عنوان یک مأمور مخفی اطلاعاتی به فرانسه بازگشت ، بخشی از به اصطلاح اداره مرکزی اطلاعات و عملیات ، که با حروف اول آن در فرانسه به عنوان BCRA شناخته می شود ، که با حمایت انگلیس کانال اصلی بین دوگل بود گروههای مقاومت فرانسوی و انفرادی رایگان.
آقای کوردیر مسلح به یک هفت تیر و چاقو ، و همراه داشتن اسناد برای رکس در لیون ، با چتر نجات از هواپیمای بریتانیایی که از بالای حومه فرانسه پرواز می کرد ، در توده ای عادی فرود آمد.
او نمی دانست که رکس در واقع خراج دهنده ژان مولن ، نایب السلطنه دوگل در فرانسه اشغالی است ، که تقریباً بلافاصله آقای کوردیر را بعنوان دستیار شخصی خود پس از دعوت به شام و پرسیدن: “سفر شما چگونه بود؟”