رئیس جمهور منتخب جو بایدن ، که تیم انتقال او هنوز توسط دولت ترامپ که حاضر به کنار گذاشتن قدرت خود نیست ، سنگسار می شود ، امروز توسط گروهی از مشاوران خارجی در مورد مسائل امنیت ملی به وی اطلاع داده شد. در میان این کارشناسان چندین فارغ التحصیل دولت اوباما ، از جمله سفیر سابق سازمان ملل ، ساماتا پاور ، دریادار بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده ویلیام مک ریون و تا حدودی شگفت آور ، یک ژنرال استنلی مک کریستال وجود داشت.
رولینگ استون خوانندگان ممکن است مشخصات این مجله در سال 2010 از مک کریستال را به یاد بیاورند ، که در آن ژنرال چهار ستاره و فرمانده نیروهای آمریكا و ناتو در افغانستان ، به همراه كارمندانش ، آشكارا مقامات دولت اوباما ، از جمله جو بایدن معاون رئیس جمهور را تحقیر كرد. این مقاله باعث اخراج مک کریستال شد. اوباما قطعاً به خاطر می آورد – و او دو و نیم از 706 صفحه را در خاطرات خود اختصاص داده است ، یک سرزمین موعودامروز ، به غبار غبار بروید (کتاب را در اینجا پیدا کنید).
همانطور که اواخر رولینگ استون گزارشگر مایکل هستینگز در سال 2010 توضیح داد ، این مشکل از آنجا شروع شد که در طی یک پرسش و پاسخ عمومی در پاییز 2009 ، مک کریستال “استراتژی ضد تروریسم را که معاون رئیس جمهور جو بایدن از آن حمایت می کرد ،” به عنوان “کوته بینانه” رد کرد و گفت که این امر منجر به وضعیت ” هرج و مرج استانبول. “
قابل توجه است که بایدن روز سه شنبه با مک کورستال صحبت کرد ، همان روزی که کریستوفر میلر ، سرپرست وزارت دفاع ، تأیید کرد که ایالات متحده تعداد سربازان خود را در افغانستان به 2500 نفر از حدود 4500 نفر فعلی کاهش می دهد – اقدامی که گفته می شود رئیس جمهور دونالد ترامپ تصمیم دارد هنگامی که وی با این ایده مخالفت کرد ، مارک اسپر وزیر دفاع را برکنار کرد.
که در یک سرزمین موعود، اوباما می نویسد که “گرچه مک کریستال و نزدیکانش قضاوت بیرحمانه ای داشتند که در صحبت با چنین سخنی در برابر هر خبرنگاری قضاوت می کردند ،” اما او در ابتدا تمایل به اخراج ژنرال نداشت. “چه از روی بی احتیاطی و چه از روی بیهودگی ، هر كدام از ما در كاخ سفید چیزی را نوار كاری گفته بود كه در یك زمان دیگر نباید داشته باشیم. اگر من هیلاری ، رحم ، والری یا بن را به دلیل روایت داستان از مدرسه اخراج نمی کردم ، چرا باید با مک کریستال برخورد دیگری داشته باشم. ” در کتاب اوباما ، با کمی استعداد نمایشی ، توضیح می دهد که چرا نظر خود را تغییر داد.
در طول بیست و چهار ساعت ، من تصمیم گرفتم که این متفاوت است. همانطور که هر فرمانده نظامی دوست داشت به من یادآوری کند ، نیروهای مسلح آمریكا كاملاً به نظم و انضباط سخت ، كدهای رفتاری مشخص ، انسجام واحدها و زنجیره های فرماندهی سخت بستگی داشتند. زیرا همیشه سهام بیشتر بود. از آنجا که هرگونه عدم عملکرد به عنوان بخشی از یک تیم ، هرگونه اشتباه فردی ، باعث خجالت یا از دست دادن سود نمی شود. مردم ممکن است بمیرند. هر سردار یا ناخدایی که گروهی از افسران برتر را با چنین واضحی آشکارا تحقیر کند ، هزینه گزافی را پرداخت خواهد کرد. من راهی برای اعمال مجموعه ای متفاوت از قوانین در مورد یک ژنرال چهار ستاره ، مهم نیست که او چقدر با استعداد ، شجاع یا تزئین شده بود. این نیاز به پاسخگویی و نظم و انضباط به موارد مربوط به کنترل غیرنظامی بر ارتش گسترش می یابد – نکته ای که من در دفتر بیضی شکل با آن تأکید کردم. [Robert] گیتس و [Michael] مولن ، ظاهراً به اثر ناکافی رسیده است.
من در واقع روح شورشی مک کریستال را تحسین کردم ، بی حرمتی آشکار او نسبت به تظاهر و اقتدار که از نظر او کسب نشده بود. این بدون شک او را به رهبر بهتری تبدیل کرده بود و وفاداری سختی را که از نیروهای تحت امر خود به دست آورده بود ، به حساب آورد. اما در آن مقاله از رولینگ استون ، من هوای مصونیت از او و دستیارانش را شنیده ام که به نظر می رسید در میان برخی از رده های بالای ارتش در سالهای بوش تسخیر شده است: مفهومی که وقتی جنگ شروع شد ، کسانی که جنگیدند نباید س beال شود ، که سیاستمداران باید فقط آنچه را که آنها می خواهند به آنها بدهند و از این راه دور شوند. این یک دید اغوا کننده بود ، به خصوص از طرف شخصی با کالیبر مک کریستال. همچنین تهدید به فرسایش یک اصل بستر دموکراسی نمایندگی ما شد و من مصمم بودم که به آن پایان دهم.
صبح داغ و پر از دود بود که سرانجام من و مک کریستال تنها در دفتر بیضی نشسته بودیم. به نظر می رسید او عفیف اما متشکل است به اعتبار وی ، او هیچ بهانه ای برای اظهارات خود ارائه نداد. او پیشنهاد نکرد که از او نقل قول اشتباه شده یا از متن خارج شده باشد. او به سادگی برای اشتباه خود عذرخواهی کرد و نامه استعفا را ارائه داد. توضیح دادم که چرا علی رغم تحسین از او و تشکر از خدماتش ، تصمیم گرفتم آن را بپذیرم.
سپس اوباما یک کنفرانس مطبوعاتی گل رز رز را توصیف کرد که در آن او اعلام کرد قصد دارد دیو پترائوس را که بعداً با رسوایی شخصی وی ، رابطه اش با زندگینامه نویس وی برانگیخته شد ، به کار قدیمی مک کریستال منصوب کند. پس از اعلامیه ، اوباما هنوز “نسبت به کل اوضاع احساس ناراحتی” می کند ، تیم امنیت ملی را برای یک جلسه کوتاه جمع می کند.
من گفتم: “من همه را متوجه می كنم كه از دست من خسته شده است.” “من نمی خواهم در مورد مک کریستال توضیحی در مطبوعات بشنوم. من دیگر هیچ چرخشی یا شایعه ای و مشاجره نمی خواهم. آنچه من می خواهم این است که مردم کارهای لعنتی خود را انجام دهند. و اگر اینجا افرادی باشند که نتوانند مانند تیم بودن رفتار کنند ، آنها نیز از بین خواهند رفت. منظورم این است. “
اتاق ساکت شد. برگشتم و بن رفتم و دنبالم بود. ظاهراً قرار بود ما روی یک سخنرانی کار کنیم.
وقتی از خانه بیرون رفتیم ، آرام گفتم: “من استن را دوست داشتم.”
بن گفت: “شما واقعاً چاره ای نداشتید.”
سرم را تکان دادم و گفتم: “بله”. “میدانم. این باعث نمی شود که بهتر پایین برود. “